کتاب گوژپشت نتردام

اثر ویکتور هوگو از انتشارات خسرو و شیرین - مترجم: جواد محیی-داستان درام

One of the first great novels of the Romantic era, Victor Hugo’s The Hunchback of Notre Dame has thrilled generations of readers with its powerfully melodramatic story of Quasimodo, the deformed hunchback who lives in the bell tower of medieval Paris’s most famous cathedral. Feared and hated by all, Quasimodo is looked after by Dom Claude Frollo, a stern, cold priest who ignores the poor hunchback in the face of his frequent public torture. But someone steps forward to help—the beautiful gypsy Esmeralda, whose single act of kindness fills Quasimodo with love. Can the hunchback save the lovely gypsy from Frollo’s evil plan, or will they all perish in the shadows of Notre Dame?


خرید کتاب گوژپشت نتردام
جستجوی کتاب گوژپشت نتردام در گودریدز

معرفی کتاب گوژپشت نتردام از نگاه کاربران
922. Notre-Dame de Paris = The Hunchback of Notre Dame, Victor Hugo
The Hunchback of Notre-Dame (French: Notre-Dame de Paris, @Our Lady of Paris@) is a French Romantic/Gothic novel by Victor Hugo, published in 1831.
The story is set in Paris in 1482 during the reign of Louis XI. The gypsy Esmeralda (born as Agnes) captures the hearts of many men, including those of Captain Phoebus and Pierre Gringoire, but especially Quasimodo and his guardian Archdeacon Claude Frollo. Frollo is torn between his obsessive lust for Esmeralda and the rules of Notre Dame Cathedral. He orders Quasimodo to kidnap her, but Quasimodo is captured by Phoebus and his guards, who save Esmeralda. Gringoire, who attempted to help Esmeralda but was knocked out by Quasimodo, is about to be hanged by beggars when Esmeralda saves him by agreeing to marry him for four years. The following day, Quasimodo is sentenced to be flogged and turned on the pillory for one hour, followed by another hours public exposure. He calls for water. Esmeralda, seeing his thirst, approaches the public stocks and offers him a drink of water. It saves him, and she captures his heart. Later, Esmeralda is arrested and charged with the attempted murder of Phoebus, whom Frollo actually attempted to kill in jealousy after seeing him trying to seduce Esmeralda. She is sentenced to death by hanging. As she is being led to the gallows, Quasimodo swings down by the bell rope of Notre-Dame and carries her off to the cathedral under the law of sanctuary, temporarily protecting her from arrest. Frollo later informs Gringoire that the Court of Parlement has voted to remove Esmeraldas right to the sanctuary so she can no longer seek shelter in the Cathedral and will be taken away to be killed. Clopin, the leader of the Gypsies, hears the news from Gringoire and rallies the citizens of Paris to charge the cathedral and rescue Esmeralda. When Quasimodo sees the Gypsies, he assumes they are there to hurt Esmeralda, so he drives them off. Likewise, he thinks the Kings men want to rescue her, and tries to help them find her. She is rescued by Frollo and Gringoire. But after yet another failed attempt to win her love, Frollo betrays Esmeralda by handing her to the troops and watches while she is being hanged. When Frollo laughs during Esmeraldas hanging, Quasimodo pushes him from the height of Notre Dame to his death. Quasimodo goes to the cemetery, hugs Esmeraldas body, and dies of starvation with her. Years later they are discovered and, while trying to separate them, Quasimodos bones turn to dust.
گوژپشت نوتردام - ویکتور هوگو (جاودان خرد) ادبیات فرانسه؛ انتشاراتیها: (توسن، سعیدی، عین اللهی، آرمان، بشارت، نهال نویدان، ارغوان، سمور، حقوقی و جاودان خرد)؛ تاریخ نخستین خوانش: یکی از روزهای سال 1972 میلادی
عنوان: گوژپشت نوتردام؛ اثر: ویکتور هوگو؛ مترجم: احمد سعیدی؛ تهران، سعیدی، 1348، در 242 ص؛ موضوع: داستانهای نویسندگان فرانسوی - سده 19 م
مترجم: اسفندیار کاویان؛ تهران،عین الهی، 1362، در 309 ص؛
مترجم: لقا اردلان، تهران، انتشارات توسن؛ 1362، در 108 ص؛
مترجم: جواد محبی؛ تهران، نشر بشارت، 1370، در 547 ص؛ چاپ دوم: مشهد، جاودان خرد، 1385؛ در 526 ص؛ سوم 1386؛ چهارم 1387، پنجم 1388؛ شابک: 9789646030282؛
مترجم: ایاز حدادی؛ تهران، آرمان، 1370، در 368 ص؛ دوزبانه انگلیسی فارسی؛ چاپ بعدی 1380؛ در 390 ص؛
مترجم: فتحیه صالحی؛ تهران، ارغوان، 1371، در 128 ص؛
مترجم: رویا ریاحی؛ تهران، نشر سمور، 1375، شابک: 9646208193؛
مترجم: شکوفه اخوان؛ تهران، نهال نویدان، 1375، در 192 ص؛ چاپ دیگر: 1392؛ در 159 ص؛ شابک: 9789645680464؛
هوگو در مقدمه کتاب مینویسد: چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یا بهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه
ANATKH
را که دستی عمیقاً بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد....؛ کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین سده پیش از جهان رخت بربسته، و نوشته ی او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است. کتاب حاضر درباره ی سنگ نوشته مزبور به رشته ی تحریر در آمده‌ است.؛ پایان نقل
چکیده داستان: در پاریس سده پانزدهم، دختر کولی جوان و زیبایی، به نام: اسمرالدا؛ به همراه بز باهوش خود میرقصید، و برنامه اجرا میکرد. کلود فرولو، رئیس «شماس»های «نتردام» است، راهبی ست که در نهان عاشق اسمرالدا شده‌، او سعی می‌کند با کمک کازیمودو، ناقوس زن گوژپشت و بدشکل نتردام، اسمرالدا را برباید، ولی با دخالت کاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناکام میماند، و کازیمودو دستگیر میشود. کازیمودو را در میدان اعدام، با شلاق مجازات میکنند، و تنها اسمرالدا، که قلبی مهربان دارد، به او کمک می‌کند، و جرعه‌ ای آب به او میدهد. نقل از متن: «دخترک بدون اینکه سخنی بر زبان براند به محکوم نزدیک شد، گوژپشت میخواست به هر قیمتی شده خود را از وی کنار کشد. ولی دختر قمقمه‌ ای را که بر کمربند آویخته بود، باز کرد و به آرامی آن را با لب سوزان مرد بینوا آشنا ساخت. در چشم شرربار و خشک گوژپشت، اشکی حلقه زد، و بر چهره نازیبای او فروغلطید. شاید این نخستین قطره اشکی بود که در سراسر زندگی از دیده فرو میریخت.» پایان نقل؛
اسمرالدا عاشق فوبوس شده، ولی فوبوس که جوانی سبکسر و هوسباز است، تنها در پی لحظاتی کوتاه با اوست، و تقریباً توانسته اسمرالدای پاکدامن را مغلوب سازد، که توسط کلود فرولو، مورد اصابت خنجر قرار میگیرد. اما اسمرالدا است که به جرم قتل، به اعدام محکوم میشود. کلود فرولو در زندان نیز به اسمرالدا ابراز عشق می‌کند، ولی اسمرالدا او را از خود میراند، و همچنان به یاد فوبوس، رنجها را هیچ میانگارد. در روز اعدام، اسمرالدا را برای توبه به در «نتردام» میبرند، او در آنجا اتفاقی، چشمش به فوبوس، که از ضربت چاقو جان به در برده، میافتد؛ ولی فوبوس از او روی برمیگرداند. اسمرالدا: «تا این دم هر رنج و سختی را تحمل کرده بود. ولی این ضربت آخرین بسیار شکننده بود».؛ در این لحظه کازیمودو، گوژپشت یکچشم و کر، اما بسیار نیرومند، متهورانه دخترک را از دست نگهبانان نجات میدهد، و او را با خود به برجهای «نتردام» میبرد، و دخترک در آنجا پناهنده می‌شود، و بست مینشیند.؛ و .... ادامه ماجرا. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
گوژپشت نتردام (به فرانسوی: Notre-Dame de Paris)‏ رمانی است به قلم ویکتور ماری هوگو، نویسنده فرانسوی که در ۱۸۳۱ انتشار یافت.
هوگو در مقدمه کتاب مینویسد: ((چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یابهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقا بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد.))... ((کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است.کتاب حاضر درباره سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمده‌است.))

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گوژپشت نتردام


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)