کتاب گریزپا

اثر آلیس مونرو از انتشارات افق - مترجم: شقایق قندهاری-داستان درام

در مجموعه جدید فوق العاده آلیس مونرو، ما داستان هایی در مورد زنان در تمام سنین و شرایط پیدا می کنیم، زندگی آنها با ظرافت و همدلی این نویسنده بی نظیر قابل مقایسه است. فرار از داستان عنوان یک زن جوان است که، اگر چه او فکر می کند که او می خواهد، ناتوان از ترک شوهرش است. در Passion یک دختر کشوری که از طریق یک کار در یک هتل مجاور در دنیای بزرگتر ظاهر می شود، در یک لحظه از بینش خیره کننده، محدودیت ها و دروغ های آن احساسات مرموز را کشف می کند. در داستان نهایی، Powers، یک زن جوان با توانایی خواندن آینده، مجموعه ای از زنجیره ای از حوادث را شامل می شود که همسرش و دوستش در جستجوی مادام العمر از آنچه چنین هدیه واقعا به معنی است و واقعا آی تی.


خرید کتاب گریزپا
جستجوی کتاب گریزپا در گودریدز

معرفی کتاب گریزپا از نگاه کاربران
به آلیس مونرو اعتماد دارم. به نثرش، روایتش، خط داستانش، به شخصیت‌هاش که نه خیلی خاصن نه خیلی دورنگرا، نه عجیب و غریب. معمولی و عادین. بهش اعتماد دارم چون می‌دونم بلده. همه چیز رو می‌دونه. با ظرافت یه بانوی کانادایی میدونه کجا چیکار کنه. مثل وقتی که خط داستان مث یه نمودار سینوسی شیبش عوض می‌شه و خواننده با یه کشف و شهود به لذت دوچندان می‌رسه.



مشاهده لینک اصلی
Runaway: Stories, Alice Munro
عنوان یک: «گریزپا»، نویسنده: آلیس مونرو، مترجم: «شقایق قندهاری»، موضوع: رمان و مجموعه داستان بزرگسال، گروه سنی: بزرگسال، نشر: افق، نوبت چاپ: ۳، تاریخ چاپ: ۱۳۸۵، تعداد صفحات: ۱۹۲ صفحه، قطع: رقعی، نوع جلد: شومیز، شماره شابک: ۰-۲۹۳-۳۶۹-۹۴۶
عنوان دو: «فرار»، نویسنده: آلیس مونرو، مترجم: «مژده دقیقی»، موضوع: رمان و مجموعه داستان بزرگسال، گروه سنی: بزرگسال، نشر: نیلوفر، نوبت چاپ: ؟، تاریخ چاپ: 1389، تعداد صفحات: 394 صفحه، قطع: رقعی، نوع جلد: شومیز

مجموعه داستان گریزپا(فرار)، جایزه‌ی گیلر سال 2004 را از آن خود کرده است. تنهایی، بحران دختران در سن بلوغ، و مسایل زنان در دوره‌های سنی متفاوت از مضامین آثار «آلیس مونرو» است. مکاشفه‌ی شخصیت‌های او در حین تجربه‌ی زندگی به هر رویداد معنای خاصی می‌بخشد. واقع‌گرایی آثار این بانوی نویسنده، هم‌حسی مخاطب و منتقد را برمی‌انگیزد، آن‌ چنان که پس از هر داستان، حس می‌کند که خود نیز آن واقعه را زیسته است. از متن کتاب: «سعی کرد با حواس جمع، به تورنتو و اولین کارهایی که از آن به بعد باید انجام می‌داد، فکر کند: تاکسی. خانه‌ای که تا به حال ندیده بود، و تخت‌خوابی ناآشنایی که حالا می‌بایست به تنهایی روی آن می‌خوابید. فردا باید در دفتر راهنمای تلفن، نشانی اصطبل‌های اسب سواری را پیدا می‌کرد، به آنجا می‌رفت و تقاضای کار می‌کرد» پایان نقل

مشاهده لینک اصلی
نه، کسی که بیشتر آلیس مونرو را خوانده است، می خواهد بداند چرا رمان را نمی نویسد. فرضیه بی نظیرش این است که مونرو برای انجام کار لازم تنبل است؛ رها کردن فقط به هر کدام از ایده ها را در قالب داستان کوتاه و سپس حرکت به سمت بعدی. دیگران از او برای @ cerebral @ یا @ contrived @ انتقاد می کنند. من با هرکدام از اینها موافق نیستم، اما می توانم ببینم کجا اتهامات مطرح شده است. پس از برخی فکر، من یک استعاره را پیدا می کنم که احساسات خود را خلاصه می کند. درست است که یک داستان مونرو فقط کمی عجیب به نظر می رسد. همه چیز با هم به زیبایی متناسب است؛ هیچ چیز هدر نمی رود یک غیر شطرنجباز ممکن است آن را به یک بازی شطرنج مقایسه کند. اما برای کسی که در شطرنج بازی می کند، تصویر کار نمی کند. یک بازی شطرنج عادی مانند یک رمان است. یک داستان با یک شروع، یک وسط و یک پایان، جایی که چیزها اغلب در مسیرهای غیرمنتظره قرار می گیرند و باید دردناک باشند. رمان نویسها هرگز نمیتوانند شخصیتهای خود را کنترل کنند (پروست تا حدودی کتابهای دوگانهتری را از آنچه که در ابتدا در نظر گرفته شده بود، به پایان رسید)، و بازیکنان شطرنج هم زمان بیشتری را کنترل میکنند. گروه کوچکی از مردم در دنیای شطرنج وجود دارد، اما کارهایی را انجام می دهند که از آنها در بازی های بازی لذت بخش تر است. آنها مطالعات پایان نامه را تشکیل می دهند. یک مطالعه یک ایده شطرنج بیان شده در شکل خالص آن است. هر قطعه ضروری است، و تنها یک دنباله ای از حرکت هایی است که نتیجه مطلوب را به دست می آورند، با توجه به بهترین دفاع. اگر Whites وظیفه است برای برنده شدن، پس از آن او تنها یک راه برای برنده شدن، و اگر آن را به منظور جلب، و سپس او تنها یک راه برای رسم است. آهنگساز دارای یک موقعیت کلیدی در ذهن است که دارای ویژگی های غیر معمول یا زیبایی است. در ابتدا آرایش قطعات ظاهرا بی معنی است؛ اما در نهایت حل کننده متوجه می شود که فقط در این مورد یک شوالیه به ارزش بیش از یک ملکه، یا پادشاه می یابد خود را به طور معجزه آسایی در وسط هیئت مدیره به بن بست و آنها را ببینید که آهنگساز داستان doing.A مونرو است احساس می کند به من و نه مانند یک مطالعه گروه کوچکی از مردم و مجموعه ای از روابط بین آنها وجود دارد. چیزی به نظر نمی رسد از عادی. اما به نوعی، همانطور که داستان اتفاق می افتد، یک صحنه منطقی اما کاملا غیر منتظره ایجاد می شود. یک زن با قدرت روانی، پخت کمی موش خمیر در یک موسسه؛ یا یک کودک، با یک کاپشن زمستانی بیش از لباس خواب خود را، ایستاده لرز در یک snowdrift و کمک به خاکستر پراکنده. شما ناگهان متوجه شدید که این چیزی است که داستان در مورد آن بود. چند نفر از بازیکنان شطرنج توانستند مطالعات ارزشمندی ایجاد کنند. من فکر می کنم هدیه Munros شبیه است، و به همان اندازه نادر است.

مشاهده لینک اصلی
اونوان: فرار - Nevisande: آلیس مونرو - ISBN: 1400077915 - ISBN13: 9781400077915 - Dar 335 Safhe - Saal e Chap: 2004

مشاهده لینک اصلی
در سال 1997، پادشاه پادون Redonda، یک جزیره کوچک و \u0026 amp؛ میکونیته در باهاما، به طوری که توسط رمان نوازنده جوانی ماریاس سوپراستار اسپانیایی نقل شده است که به تخت سلطنت رسیده و به ماریا رسیده است. جادوگر عجیب و غریب بنابراین ماریا عنوان دوک و دوشیزه را به برخی افراد تقسیم می کند، از جمله آنها: جان آسبی (دوک کانوکسو) pedro almodovar (دوک ترانس مولا) frank gehry (duke of nervià ³ n) w.g. sebald (duke of và © rtigo) gillermo cabrera infante (دوک تیرس) هر ساله همه dukeses و duchesses گرد هم می آیند و رای دادن برای یک نفر برای دریافت دیکتاتوری است. در سال 2005 آنها رای دادند که در میان صفوف خود قرار میگرفتند: آلیس مونرو (دوشس انتاریو) جزیره ای است که توسط یک نویسنده اسپانیایی و یک تیم کامل از سلطنتی هنرمند ابرکولیا اجرا می شود؟ من می خواهم از ایالات متحده آمریکا که اکنون خسته کننده است، گود کند و تبدیل به سرخپوستان تنها ساکن شود. نظریه های من راجع به این که چرا royondas royalty، اکثر نویسندگان دیگر و خوانندگان lota یک خنده بزرگ برای آلیس munro دارند: 1. الف) یک بانوی پیر است ب) شان کانادایی است. ج) بدبختی است. هر کسی که در جهان زندگی می کند چند چیز را درک می کند: a â ‰ c \u0026 amp؛ ب â ‰ c اما به نوعی، در این مثال: a + b = c. این ها باید برخی از مردم را گول زد. 2. او تمام ترفندها را از بین می برد * نویسندگان معاصر lota از ** استفاده می کنند تا از رفتار انسانی و همه این موضوعات نوشتاری عالی استفاده کنند - munro فقط آن را در حرکت می گذارد و به سرعت سریعتر و با تندتر شدن بیشتر از دیگران به هسته می رسد. نویسندگان معاصر که همه ی oldies را بیش از شانه هایشان احساس می کنند \u0026 amp؛ احساس می کنید که آنها باید کاری جدید انجام دهند! \u0026 amp؛ ناهمسان! برای تمییز کردن خود باید مخفیانه را از بین ببرید فقط برای چرخاندن یک نخ که پر از جادو بهتر است از آنها در داستان های خود از هیولا از گل و کتاب های کمیک و constables هباری و غیره بسته بندی کنید 3. شما می دانید چگونه فرانسیس فراد coppola (دوک megalópolis به طور جدی.) انجام کارهای گانگسترهای فاززی را به سطح خدایان المپیک افزایش داد؟ خوب، آلیس مونرو موفق به کشف تغییراتی از این با مردم کاملا عادی است. آن را حتی بیشتر چشمگیر، واقعا: او موفق به کشیدن ارتقاء به چیز خدا خداحافظی در حالی که همزمان داستان های خود را کوچک و خشن و خاص نگه داشتن. 4. 1983 آن و من قرار دادن پشت در کتابخانه مدرسه شماره 6 در حالی که خانم. گرین به صدای پیرمردهای ما گوش می دهد ... چشمانم را بستم و بوی کتاب گرد و خاکی را می گیرم و فقط در جهان یک داستان بزرگ از دست می دهم. munro این را برای بزرگسالان انجام می دهد. داستان های او داستان هایی هستند که برای ما زمانی که ما بچه بودیم، به معنای ما بود. 5. این کتاب یکی از قوی ترین آن ها نیست. اما، ارگاسم را با عطر و بوی نامطبوع بیان می کند: بدترین چیز درست در پول است، بدترین چیز هنوز هم بسیار عالی است. 6.alice munro chekhov @ - cynthia ozick هست، بله، بله رئالیسم و ​​داستان سرایی ساده یک ترفند است، حالت دیگری از داستان داستان به عنوان مصنوعی به عنوان هر نوع فرمالیستی. blahblahblah شما می دانید exfuckingactly آنچه من در اینجا منظورم. ** گاهی اوقات munro این افراد را استخدام می کند. پایان انتهایی اینها در میان ضعیفترین داستانهای اوست.

مشاهده لینک اصلی
همانطور که در ReadventurerLike بسیاری از خوانندگان دیده می شود، من ادعا اغلب که من واقعا از طرفداران داستان های کوتاه، است که، من ادعا می کنند که تا زمانی که من در سراسر مجموعه داستان کوتاه خوب بعد مثل آلیس Munros فراری آمده است. ناسازگاری تخیلی من برای شلوارک قطعا میتواند به خواندن بیش از حد بسیاری از مجموعههای ناقص مونتاژ شده چندین نویسنده باشد. شاید دو نفر از آنها وجود داشته باشند که من صادقانه می توانم خوب صحبت کنم. از تجربه من، مجموعه تک نویسنده خیلی، خیلی بیشتر satisfying.Once دوباره، من یک پادکست برای تشکر برای کشف یک نویسنده جدید بزرگ - در این زمان، نیویورکر پادکست داستان. لحظه ای که به پایان رسید گوش دادن به Munros @ محور، @ من مستقیم به کتابخانه عمومی دیجیتال من رفت و به من دانلود از stories.What او داستان آلیس Munros به من یادآوری بسیاری از آثار دیگر نویسنده افسانه در کانادا - مارگارت اتوود، به خصوص قاتل کور و گربه چشم. (کتاب شاید کانادا، شبیه به استرالیا، یک خاص منطقهای @ عطر و طعم @؟ من شروع به باور آنها، داستان کانادا تمایل به تداعی احساس سرد، پوچی، وسعت مکان و تنهایی در من.) داستان Munros همان ساختار، آنها از طریق منشور بسیاری از سالهای گذشته، معمولا توسط یک راوی زن بالغ، که به نظر می رسد در زمان و به یاد یک تجربه خاص از جوانان خود است که کل مسیر زندگی خود را به یاد می گویند. داستان ها از موقعیت بلوغ و درک، اما با احساس پشیمانی خفیف گفته می شود. در دهه های اخیر، این رویدادهای پیچیده زندگی، به همان اندازه که مورد استفاده قرار می گیرند، نشود، اما راوی به صراحت می داند، همه چیز را تغییر داده است. این حوادث که مونرو می نویسد تا به زیبایی در مورد، می تواند کاملا بی اهمیت در سطح (مانند رفتن در سوار شدن ماشین وحشی با آنهایی که نامزد تلخ برادر یا بودن لحظه ای به یک مسافر مزاحم بر روی یک قطار بی ادب) و یا صدمات روانی (به ظاهر از یک زن عجیب و غریب در یک زندگی کودکان که باعث می شود عجیب ترین insinuations در مورد تولد کودکان)، اما هر چه این وقایع هستند، آنها راوی در یک way.Munros نثر عمده را تحت تاثیر قرار فریب آمیزی ساده و سر راست است، اما آنچه او با آن دست می یابد فوق العاده ای است. شهرت او به عنوان یکی از بهترین نوازندگان داستان کوتاه، مستحق است.

مشاهده لینک اصلی
این همان چیزی است که جاناتان فرانزن در مورد این کتاب در کتاب نیویورک تایمز عنوان کرد: اساسا، فراری بسیار خوب است و من نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم. نقل قول نمی تواند عدالت کتاب را انجام دهد و همچنین نمی تواند خلاصه شود. راهی برای انجام آن عدالت است که آن را بخوانید. اما میرزای میچکو کاکوتانی در مورد نیویورک تایمز می گوید: به جای تصدیق ساختن شکل آلی و موسیقی از زندگی واقعی، آنها احساسات خودآگاهانه و کارآمدی را احساس می کنند، با اعتماد به نفس ناتوانند اسرار و OHenryesque پیچیده برای ایجاد تعویق روایت. پیادهروی درست است. فقط آن را بخوان خوبه. این خوب نیست، ساده و ساده است که دنیای شما را در سطح معنوی دگرگون کند، اما واقعا واقعا خوب است. داستان های او بلند هستند (گاهی اوقات کمی) و یک تن از وزن عاطفی دارند، که بسیاری از این نویسندگان جوان به نظر می رسد فراموش کرده اند که به نام سرگرم کننده باشند. هیچ ترفندی در اینجا نیست فقط داستان های خوب این قول آلیس مونرو است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گریزپا


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)