کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی

اثر جیمز جویس از انتشارات نیلوفر - مترجم: منوچهر بدیعی-داستان درام

اگر یلیسس جیمز جویس (1941-1882) نه تنها به عنوان شاهکار خود، بلکه همچنین به عنوان یکی از نشانه های ادبیات معاصر، پرتره هنرمند نوجوان نیز اغلب به عنوان یک کار ارزشمند به شمار می آید به نویسنده آن در میان نویسندگان بزرگ قرن بیستم. اگر چیزی از autobiographies دیگر متفاوت است، یک نعمت بزرگتر است. این از آنها در تأکید بر ماجراهای احساسی و فکری شخصیت اصلی متمایز است.


خرید کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی
جستجوی کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی در گودریدز

معرفی کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی از نگاه کاربران
اگر فردي روحش را گم كند چه سودي دارد كه تمام دنيا را داشته باشد.
از متن كتاب

مشاهده لینک اصلی
کتابی پر از معنا.کتابی هنری و واقعا لایق لقب بهترین رمان.استفان نماینده بسیاری از آدمهایی است که ایمانشون بین یک دوراهی هست و زندگیه دارن که برپایه شک هست.از اینطور آدمها دوروبر همه هست و فقط کافیه پای صحبت هاشون بشینی تا ببینی که چقدر شبیه استفان هستن.همشون اول یک مومن خالص و یک خشکه مقدس بودن و با بالا رفتن سن ایمانشون اینطور میشه.@پر از شک@.این هم بخاطر رشد عقله.

مشاهده لینک اصلی
من این را در دبیرستان (و چند بار از آن) خواندم و ذهنم را از بین برد. بلوغ متنی رشد می کند و استفن داودال رشد می کند و کاملا فریبنده است. صحنه ای که کمربندهای او در کلاس مورد ضرب و شتم قرار می گیرند (به لطف خدا ما را بیشتر از مجازات بدنی در مدارس جابه جا کرده است!) بسیار واقعی بود که دستانم درگیر بود. شما مطمئنا Stephen Daedalus را دوباره در Stephen Hero و همچنین Ulysses ببینید. باید بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
کلمات، هنر، زندگی ... زندگی، هنر، کلمات ... زیبایی! جیمز جویس، ... چه نویسنده ای استادانه! این کتاب بینش، شعر، هنری و عمیق است. اگر می توانم چنین بگویم، یک تور از خرد و زبان است. من سعی خواهم کرد این بررسی را به صورت مضحک طولانی انجام ندهم، اما همان طور که می توانید تصور کنید، زمانی که یک کتاب خوب است، هیچ راهی برای نوشتن یک بررسی کوتاه وجود ندارد و می توانید راضی باشید. بنابراین اجازه دهید نگاهی به جویسی بریلیس، 1. زبان - زبان جوی تازه و منحصر به فرد است، تکنیک های آن و سبک لمس نابغه محض است. جملات، به ویژه توصیفات، بسیار واضح و زنده هستند، به طوری که تصاویر و صحنه ها به شدت احساس می شود و به وضوح، خارج از صفحات . @ باران کشیده شده بود؛ و در میان تارهای متحرک از نقطه به نقطه نور شهر در حال چرخش در مورد خود یک نارگیل نرم از زرد زرد. بهشت همچنان باقی مانده بود و ضعیف درخشان است و هوای شیرین به تن می کند، همانطور که در یک حوضچه خیس شده با دوش؛ و در میان روشنایی های صلح آمیز و درخشان و عطر آرام او با قلب خود قرارداد را به عهده گرفت.موسیقی در یک لحظه، به عنوان اولین بارها از موسیقی ناگهانی همیشه، بیش از پارچه های فوق العاده ذهن خود را، بدون درد و بدون هیچ زحمتی یک موج ناگهانی، برج های کودکان ساخته شده از شن و ماسه را دفع می کند. این ها چند نمونه از زیبایی شعر شیرین نوشتن است. بنابراین رنگارنگ و آرامش بخش ... !! 2. عمیق، عقل و دانش - @ عبارت و روز و صحنه هماهنگ در وتر. واژه ها رنگ آنها چیست؟ او اجازه داد آنها را درخشش و محو شود، رنگ پس از رنگ: طلوع طلوع خورشید، گل سرخ و سبز از باغ های سیب، چراغ امواج، پشم گوسفند خاکستری ابر خاکستری. نه، رنگ آنها نبود: این شبیه و تعادل دوره ای بود. آیا پس از آن او را به افزایش و کاهش ریتمیک کلمات بهتر از ترکیبات افسانه و رنگ خود دوست داشت؟ یا این که، به عنوان ضعف چشم، به عنوان او از ذهن خجالتی بود، لذت کمتر از انعکاس دنیای معقول درخشان از طریق منشور یک زبان چند رنگ و غنی استثنایی از تفکر درونی یک فرد فرد احساسات به طور کامل در یک پروس پروتئینی ظریف انعکاس دیده می شود؟برای زنده ماندن، اشتباه کردن، سقوط، پیروز شدن، زنده کردن زندگی از زندگی!روح متولد شده است، او به طور مبهم، ابتدا در آن لحظات به شما گفت: . این تولد آهسته و تاریک است، مرموز تر از تولد بدن است. @ @ Pity این احساس است که ذهن را در حضور هر چیزی که در رنج های انسانی قورباغه و ثابت است را دستگیر می کند و آن را با رنج انسان انسجام می دهد. ترور احساساتی است که ذهن را در حضور هر چیزی که در رنجهای انسانی قصر و ثابت است را متوقف می کند و آن را با علت مخفیانه متحد می کند.تصویر زیبایی در شکل چشمگیر، زندگی است که در تخیل انسان تصفیه شده و بازتولید شده است. رمز و راز زیبایی، مانند خلق مواد، به انجام می رسد. هنرمند مانند خدای خلقت در داخل و یا پشت درهای بسته و یا بیش از دستکاری اش، نامرئی، اصلاح شده از وجود، بی تفاوتی، نقاشی ناخن هایش، در داخل یا پشت باقی می ماند.من تصور می کنم، استفان گفت، واقعیت بدی در پشت این چیزها وجود دارد من می گویم من ترس دارم @ @ گذشته در حال حاضر مصرف می شود و در حال حاضر زندگی می کند فقط به این دلیل که آینده را به ارمغان می آورد @ من را به این نقل قول فکر می کنم -Word پس از یک کلمه پس از یک کلمه قدرت است. @! - - - - - - - - - - @ این سوالات بسیار عمیق هستند، آقای ددالوس، گفت: رئیس. این مانند نگاه کردن از صخره های مهر به عمق است. بسیاری به عمق می روند و هرگز نمی آیند فقط غواص آموزش دیده می تواند به این اعماق نفوذ کند و آنها را کشف کند و دوباره به سطح برسد. @ این تولد، رشد و تولد دوباره روح جالب است. روح هنرمند، به شدت به دنبال آزادی برای بیان کامل و آزادانه، سفر، بیداری خود است. استفان ددالوس، به تاریکی بیرون می آید و عمیق ترین اسرار روح او، محبت پنهانی و سکوت خود را در حالت سکوت، موجودیت او و مانند پدر باستانی او، هنرپیشه برجسته قدیمی Daedalus، از بال های قدرتمند زبان و تخیل استفاده می کند و دلیل، دوباره ظهور، یک زندگی جدید پر سر و صدا، ARTIST !! @ از این چیزها صحبت کنید و سعی کنید ماهیت خود را درک کنید و با درک آن، سعی کنید به آرامی و بطور مداوم و دائمی برای بیان، دوباره از زمین خرد و یا آنچه که آن را به ارمغان می آورد، از صدا و شکل و رنگ که دروازه های زندان روح ما هستند، تصویری از زیبایی که ما درک کرده ایم - این هنر است. @ Man !!!

مشاهده لینک اصلی
این کتاب یک نسخه بسیار خشونت آمیز از جامعه مادری پوکت بدون رابین ویلیامز است. من در ابتدای این دیدار از نظر ویوپیل گولدبرگ از نظرات معقول خود درباره آخرین مضحک سارا پیلین سپاسگزار بودم، بنابراین احساس کردم که باید از نیمی دیگر از این جادوگر سپاسگزار باشم. من آنها را به عنوان مأموران خودم سوگند خوردم - مادرم کوچکتر، بله، در هیچ کجای نزدیک کالیبر چارلی کافمن، دیوید لینچ یا هارولد بلوم، اما منزوی نیست. در حال حاضر، من خودم را درک می کنم: «این چیز خوبی است که Whoopi در نمایش است. در غیر این صورت ممکن است به نوعی پیچیدگی بد تبدیل شود، و آن چیز خوبی است که رابین ویلیامز در جامعه Poet's Dead بود، در غیر این صورت این بچه ها همه چیز را در اطراف داشتن مکالمات مانند Iâ € ™ m خواندن در حال حاضر. \"چه نوع مکالمات من به اشاره، شما بپرسید؟ در اینجا یک مثال از زمانی است که، به اعتقاد من، استفان، حدودا 12 ساله است: \"و بهترین شاعر، چیه؟\" بولند پرسید: \"لرد تنیسون، البته، به Heron جواب داد.\" \"بله، لرد تنیسون، نوش گفت.\" ما همه اشعار خود را در خانه در یک کتاب می دانیم. »این استیون فراموش کرد که تعهدات سکوت او را تهدید کرده بود:« تنیسون یک شاعر! چرا، فقط یک قهرمان! â € œ-- O، خارج شدن! گفت: هرن. همه می دانند که تنیسون بزرگترین شاعر است. \"و شما فکر می کنید بزرگترین شاعر است؟ بولاند پرسید، همسایگی اش را برانگیخته است. \"بایرون، البته، به استفان جواب داد.\" هرون هدایت کرد و همه این سه نفر به یک خنده ی فریبنده پیوستند. \"شما چه می خندید؟ پرسید: استفان. \"شما، گفت: هرن. بایرون بزرگترین شاعر! او فقط شاعر برای افراد بی تحصیل است. \"او باید یک شاعر خوب باشد! بولند گفت: \"شما ممکن است دهانتان را ببندید، استفان گفت، او را به زحمت می اندازد. همه شما در مورد شعر می دانید چیزی است که شما در صفحات در حیاط نوشتید و قصد فرستادن به حیاط را داشتند. در واقع، برزیل، در واقع، بر روی صفحات در حیاط نوشته شده است، یک پیراهن در مورد یک همکلاسی از او که اغلب خانه را از کالج بر روی یک تسویه حساب می برد: \"همانطور که تیسون به اورشلیم سوار شد و به او Alec Kafoozelum آسیب زد.\" این حرکت دو همتایان را به سکوت گذاشت، اما هرن ادامه داد: \"در هر مورد بایرون هم جنجالی و غیر اخلاقی بود. \"\" من نمی دونم چه اتفاقی افتاده، استفن به شدت گریه می کند \". شما نمی دانید که آیا او یتیم بود یا نه؟ گفت: \"نوش\". \"شما در مورد آن چه می دانید؟ فریاد کشید: استفان. شما هرگز چیزی را در زندگی خود به جز یک ترانس و یا بولاند ندیده اید. «من می دانم که بایرون مرد بدی بود، گفت:« بولاند ».« اینجا، این قلمرو را نگه دارید، هرون بیرون در یک لحظه استیفن زندانی بود. \"تیت شما را روز دیگر به قتل رسانید، هرن ادامه داد: درباره یحیی در مقاله شما.\" بولند گفت: \"فردا به او گفتم\" - آیا شما؟ استفان گفت: شما می ترسید لب هایت را باز کنی. \"\" ترس \"؟\" آه \". ترس از زندگی شما. \"خودتان باشید! گرسنگی هیرون، با پاهای استفنز را با نیش او قطع کرد. \"این سیگنال برای شروع آنها بود. ناش پنجه های خود را پشت سر گذاشت و بولند یک کلم بلند کلم را که در دروازه دروازه قرار داشت گرفت. استفن پس از بریدن نعنا و ضرب و شتم کرم گره خورده، در حال مبارزه و لگد زدن در برابر یک نرده سیم خاردار بود. \"اعتراف کرد که بایرون خوب نبود.\" - \"شماره\" اعتراف میکنم \"-\" \"نه\" \"-\" \"\" \"\" \"\" \"\" \"\" \"\" \"\" \"\" \"\" \"نه\". عذاب آوران او به طرف جونسس جاده، با خنده و عصبانیت به او، در حالی که او، نیم با اشک کور با اشک، بر روی تکان داد، خم شدن مشت خود را دیوانه و sobbing.â € چه کسانی این بچه ها؟ بازجویان بزرگ؟ من نمی دانم، شاید پسران در انجمن شاعران مرده در حال صحبت با آن، حتی با معلم سرگرم کننده خود را. سالهاست که من آن را دیدم. من واقعا آرزو می کنم که رابین ویلیامز چند روزی در جایی در این کتاب آمده استیگان ددال را در آنجا بکشد. یک پرتره از هنرمند به عنوان یک مرد جوان نمونه ای کامل از نحوه غیرواقعی بودن افرادی است که شبیه به آن نیستند. و اگر به من بگوئید که او واقعا خنده دار است، به شما می گویم که اگر شما بیش از یک دقیقه طول بکشد تا شوخی را توضیح دهید و در انتهای توضیح، من فقط احساس ناراحتی مبهم را به من منتقل می کند، شمارش نمی کند . متن زیر به نزدیکترین خنده دار بودن هر متن در کتاب نزدیک می شود (اما هنوز هم خیس است! همچنین توجه داشته باشید به جویس، â € œundisâ € یک کلمه جالب نیست - â € و ویکی پدیا، که معمولا خیلی طولانی است، به سختی آن را می دهد یک صفحه: http://en.wikipedia.org/wiki/Tundish): \"یک مشکل، گفت: استفان، در بحث زیبایی شناختن این است که بدانیم که آیا طبق سنت ادبی یا با توجه به سنت استفاده می شود از بازار به یاد می آورم حکم Newmans که در آن می گوید در مورد ویرجین مبارک که او در شرکت کامل از مقدسین بازداشت شده است. استفاده از کلمه در بازار کاملا متفاوت است. امیدوارم من تو را بازداشت نکنم. »در کمترین حد، گفت: معاون مودبانه.» «نه، نه، گفت: استفان، لبخند زد، منظورم این است -« بله، بله. من می بینم، دین به سرعت گفت، من کاملا از این موضوع مطلع هستم: detain.â € او تحت فشار فک خود را به جلو و سرفه کوتاه خشک کرد. '€ œ-- برای بازگشت به لامپ، او گفت، th ...

مشاهده لینک اصلی
او تمایل داشت تا جریان زندگی را از طریق پنجره های ذهنش در تمام شکوه های متنوع و رنگارنگش به طوری که او می تواند از طریق لایه های احساس، انگیزه و معنی غربال کردن و پیدا کردن آنچه که شورای بی قرار خود را deserve - که حبشه از حقیقت بیش از حد primevally بی نظیر برای هر کسی که باشی اما جهان به شدت در معرض ملاقات های جدی خود قرار گرفت، بذر شکیبایی را کاشت، هر جا که می توانست نرمی و درک درستی از آن را پیدا کند. ستمگران او بسيار زياد و نامعلوم بودند - اجبار بي رحمانه از رشته تحصيلي، اعمال وحشيان نوجواني از افرادي که به طور غيراخلاقي تجهيزاتي براي مقابله با اختلاف نظر داشتند، وجهه اجتماعي و اقتصادي ناگهاني محيط زيستي كه تهديد كردن حواس خود را ترس تمام عیار از هر اندیشه یا عقیده ی او نسبت به یقین انکارناپذیر است. @ او سعی کرده بود که یک آبشار مرتب و ظرافت را در برابر جریان انحرافی زندگی بدون او بسازد و با قوانین رفتار و علاقه فعال و روابط زوج جدید، مجددا قدرتمند از جزر و مدی درون او بسازد. بلا استفاده. از آب و هوای بیرون از آب، بیش از موانع خود جاری شده بود: جزر و مد آنها بار دیگر شروع شد تا به شدت از بالای خزه فرو ریخت.\nاما او شورش کرد و پیروزی ها را در برابر نارضایتی همراه با تعصب مذهبی و کسانی که از یک کشور مستقل خواسته بود از او بخاطر کشور والدین رنج می برد، پیروز شد. زلزله بی رحمانه کتکیزیسم که به طرز محکمی انکارناپذیر از ملاحظات انسانی ناتوان شده است او را به خودخواهی و گناه سوق داد؛ او مقدس در عشق عامیانه و زیبایی پایدار در تسلیم آرام به میل وحشی یافت. دخمه پرپیچ و خم از گزاف گوناگون دیگر نمیتواند جاه طلبی خود را از فرار از محدودههای باریکش محو کند. بنابراین، حتی به عنوان دوستان، دشمنان و رقبا در صحنه زندگی خود را با پیگیری ارتباط اجتماعی و اعتبار خود مشغول بودند، جوان استفن Dedalus باقی مانده unperturbed. @ این دعوت زندگی به نفس او نیست صدای ناخوشایند ناخوشایند از دنیای وظایف و ناامیدی، نه صدای غیر انسانی که او را به خدمات کم رنگ محراب دعوت کرده بود. یک لحظه از پرواز وحشی او را تحویل داده بود و گریه پیروزی که لب های او را نادیده می گرفت، مغز را شكست. @\nاو اکنون آرزوی تحقق یک هدف بزرگتر را دارد، با در نظر داشتن یک اعتقاد واقعی خود به مشروعیت هنر و قدرتش در تبیین هرج و مرج دائمی موجود، احساس می کند. _P.S.:- این یک کاینستلرومن است که نویسنده آن را پیش بینی می کند عظمت خود و عدم حساسیت توطئه گرانه - دروغ، حتی - از کسانی که او را احاطه کرده است. ایده های نویسندگان در مورد زنان نیز کاملا آشکارا ساده و حتی تا حدی حمایت می شوند. بنابراین من تصمیم می گیرم که 5 ستاره من را برای هنرمندان ترجیح داده و جشن های تامو را ترجیح می دهم .__ در تاریخ 19 اکتبر 2014 منتشر شده است.

مشاهده لینک اصلی
@ بلافاصله، باک مولیگان از پشت پله آمد، یک کاسه ای از پهن را که یک آینه و یک تیغه برداشته بود، آورد. یک لباس پشمی زرد، ناخن، به آرامی پشت سر او در هوا صبح خسته شد. او کاسه بالا و صدا را نگه داشت: - Introibo ad altare Dei. @\nدر ابتدای این لحظه، قبل از اینکه شاهد بک مولیگان با فریاد زدن یکی از کلیساهای مهم سنت های عروسی و رفتن به عادت من با اولیس، تصمیم گرفتم زمان را برای استفن دالال آشنا کنم. من تصمیم به رفتن به یک مهمانی که در آن من حداقل می دانستند یک نفر بهتر خواهد بود نسبت به مواجه با کل جمعیت غریبه ها. @ پس از یک زمان و زمان بسیار خوبی آن بود که یک موش در حال راه رفتن در امتداد جاده وجود دارد و این موش که در امتداد جاده پایین آمده بود ملاقات با یک پسر کوچک به نام نوزاد tuckoo @\nمن فقط خواندن کتاب جوزی را به عنوان یک مرد جوان در تنها سه روز و با توجه به این که من فکر می کنم باید آن را بیشتر وقت بگذارم، رد کردم. در برخی مواقع، این احساس خیلی متراکم بود و من گناه خودم بود تا اجازه ندهم قبل از شروع هر فصل به درستی فرو بریزم. مانند تماشای یک فیلم در حالت پیشروی سریع بود.اگر اینطور بود، جذابیت همراه با کل فرایند و شرایط زندگی بود که استفن دالالوس را به یک هنرمند تبدیل کرد. گفته شده است که در سن بیست و یک سالگی، جویس متوجه شد که می تواند خود را با نوشتن درباره اینکه چگونه یک هنرمند می شود، تبدیل به یک هنرمند می شود. او این کار را انجام داده است. داستان این آشنایی با سن استفان از اوایل دوران کودکی شکل گرفته و به پنج قسمت یا epiphanies تقسیم شده است و هر کدام از آنها به طور مشخص، تأثیر زیادی بر شخصیت او داشت - هوشیاری و هویت او - و هنرمند او در نهایت تبدیل شد. همانطور که عنوان نشان می دهد (... به عنوان یک مرد جوان)، استفان هنوز راه زیادی برای رفتن دارد. و چشم انداز تماشای استفن ها در توسعه یلیسس در حال توسعه است بسیار هیجان انگیز است. این رمان را برای من بسیار جالب دانست که واقعیت این نیست که استفان هنرمند شد، بلکه باید بارداری خود را به عنوان یک فرد تماشا کند. برای دیدن و درک اینکه چگونه محیط اطراف او را تحت تاثیر قرار داد و نحوه پاسخگویی به هر موقعیتی که از طریق آن فرستاده شد، سعی کرد تا موازی با تاریخ خودم را ایجاد کند: من می خواستم برخی از epiphanies هایی را که من گذراندم، شخصی که امروز هستم. جویس دوره ای بسیار جالب را برای رمان خود انتخاب کرد، آن هم زمانی که جوان تر بود، هیچ انکار نکردن برای انواع محرک ها پذیرفتنی بود و در مورد استفان، پاسخ روانشناختی او به آنها همان قدر که او قبلا حساسیت شدید - چیزی است که تصمیم نهایی خود را برای انتخاب هنر بر روی خانواده اش، کلیسا و ملتش حل شده است. همچنین در اینجا پوشش داده می شود یکی از موضوعاتی است که معمولا علاقه من را به خود جلب می کنند: کسانی که به زندگی مذهبی احترام می گذارند. همانطور که من خودم شخص مذهبی نیستم، بسیار فریبنده بود که تمام فرایندهایی را که تصمیم استیفن برای پیروی از مسیر مذهبی، از برخورد او با روسپی ها گرفته بود، تشویق کرد تا این که تحت تاثیر قرار دادن خطاهای پدران آرنول در اعترافات جسمانی او، تاثیر گذار بود. من احساس می کنم که کتاب ها بیشتر برای من جذاب هستند وقتی که شخصیت ها از من متفاوتند، زیرا من می توانم مطالعه کنم و سعی در درک دیدگاه هایی که من هرگز خودم را نفهمم. این قسمت به تنهایی گنجی از رمان ها را شامل می شود: چگونه وقایع اتفاق می افتد که شما را به عنوان یک فرد شکل می دهد. @ گلو او با تمایل به صدای بلند گریه، گریه از یک سنجاب یا عقاب در بالا، به گریه سر و صدا از رستگاری خود را به باد آسیب دیده است. این خواست زندگی برای روح او نیست، صدای ناخوشایندی ناخوشایند از جهان وظایف و ناامیدی، نه صدای غیرانسانی است که او را به خدمات کمرنگ محراب دعوت کرده بود. یک لحظه از پرواز وحشی او را تحویل داده بود و گریه پیروزی که لب های او را نادیده می گرفت، مغز را شكست. @\nبا این حال، برای قرار دادن تمام استدلال که محصولات از محیط زیست خود را در چشم انداز و نشان می دهد که عوامل دیگر در این بازی وجود دارد، ما شاهد اینکه چگونه حرفه استفان به عنوان یک هنرمند قوی تر از حوادث است که او را به این نقطه ساخته شده است. هنگامی که به نظر می رسید او در واقع مسیر مذهبی را طی می کرد، جوان ما تلاش کرد و خود را از تصمیم های اولیه خود آزاد کرد و به نهایت پیروی از دعوت واقعی خود ادامه داد، آیا او اراده آزادش را تحقق می بخشد و یا سرنوشت خود را دنبال می کرد: هنرمند. جویس در حال تبدیل شدن به یک هنرمند است و می تواند به وضوح از طریق نوشتن استادانه نشان دهد. جویس در ادامه به نوشتن با کیفیت منجر می شود و داستان هایش با اصالت و دقت آن را توسعه می دهد: 4 ستاره. حالا، به Ulysses: @ Stately، Buck Mulligan از بقیه پله ها بیرون آمد و یک کاسه پهن را روی آن قرار داد که یک آینه و یک تیغه برداشته شده بود. یک لباس پشمی زرد، ناخن، به آرامی پشت سر او در هوا صبح خسته شد. او کاسه بالا و صدا را نگه داشت: - Introibo ad altare Dei. @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)