کتاب هیچ وقت خانواده ای داشته ای؟

اثر بیل کلگ از انتشارات نشر نون - مترجم: محمد حکمت-داستان درام

«وقتی چیزی مثل آن چه آن روز صبح در خانه‌ی جون اتفاق افتاد پیش می‌آید و ناگهان احساس می‌کنی کوچک‌‌ترین و ضعیف‌ترین آدم روی زمینی. این که هیچ کاری که کوچک‌ترین اهمیتی داشته باشد، از دستت برنمی‌آید. این که هیچ‌چیز اهمیتی ندارد و برای همین است که وقتی به کاری برمی‌خوری که از دستت برمی‌آید، انجامش می‌دهی و من هم همین کار را کردم.» هیچ‌وقت خانه‌ای داشته‌ای؟ داستان قضاوت‌هاست در پی اتفاقی شوم. قضاوت‌هایی که دیگران می‌کنند و قضاوت‌هایی که ما می‌کنیم درباره‌ی دیگران و درباره‌ی خودمان. بیل کلگ با شخصیت‌پردازی دقیق و بازگو کردن ماجرا از زاویه‌ی دید افراد مختلف نشان می‌دهد چقدر این قضاوت‌ها می‌توانند بی‌گذشت و بی‌رحمانه باشند، حتی و شاید به خصوص وقتی طرف آن‌ها خودمان هستیم.اما وقتی مصیبتی پیش می‌آید همه تغییر می‌کنند و حقیقت درباره‌ی گذشته سرانجام رخ می‌نماید و در این میانه انسانیت به بهترین وجه در بخشش و امید جلوه‌گر می‌شود.


خرید کتاب هیچ وقت خانواده ای داشته ای؟
جستجوی کتاب هیچ وقت خانواده ای داشته ای؟ در گودریدز

معرفی کتاب هیچ وقت خانواده ای داشته ای؟ از نگاه کاربران
به سختی زندگی می تواند باشد، من در استخوان هایم می دانم که قرار است کنار بیاییم و بخشی از آن را بازی کنیم. حتی اگر بخشی از آن به خاطر سیگار کشیدن سرفه یا جوان شدن در یک خانه با تماشای مادر شما باشد. و حتی اگر آن مادر باشد کسی که در خط ممکن است باید بداند که شما از آن استفاده کرده اید. ژوئن Reids دختر Lolly، Lollys خواهر خواهر، شوهر سابق او و او دوست پسر او لوک در آتش در حالی که ژوئن به تماشای کشته شده است. آن را در آستانه عروسی دخترانش. پس از آنکه شایعات در مورد شهر کوچکی در مورد این احتمال وجود داشت، لوکاس گمراه می شود؛ زیرا او پسر نیمه سیاه است که تحصیلات دانشگاهی خود را از دست داده و برای فروش مواد مخدر از زندان رفته است. مادرش لیدیا نیز پشت سر گذاشته شده است. او همیشه از گفتگو در شهر سرازیر شده است. چگونه در غیر این صورت او با داشتن یک کودک سیاه پوست زمانی که در آن زمان با یک مرد سفید پوست ازدواج کرد، جان سالم به در برد؟ این کتاب. از دیدگاه های مختلف صحبت کرده و گاهی اوقات برای یک داستان کار نمی کند. این یکی بسیار درست انجام می شود هر چند. شخصیت های این کتاب انسان و واقعی هستند. احساس می کنم می توانم به کتاب برسیم و آنها را لمس کنم. آنها همیشه قادر نیستند. آنها نقص زیادی دارند. همانطور که در مورد لیدیا، قلب شما برای این زن شکسته می شود اما پس از آن داستان او را یاد می گیرید و می خواستم از او خشمگین شوم. من نمیتوانستم بخاطر داشته باشم؛ زیرا در آن زمان خانواده بود. و ممکن است شما هرگز بخشی از بازی را ندیده باشید، آن چه به معنی کسی است که شما را هر روز تماشا می کند. شاید کسی یا چیزی در حال تماشای همه ما را به راه ما. من نمی فهمم که ما می دانیم چرا. این شخصیت ها برای مدت زمان طولانی با خواننده باقی خواهند ماند. یا حداقل این خواننده آنها را تحمل خواهد کرد. این داستان باعث می شود خواننده متوجه شود که مهم نیست که چقدر یک زندگی یا تصمیم ممکن است چندان باشد. احتمالا، همیشه بینی ها چروکیده می شود، مردمی که جوک هایی درباره دایک های ماه سنگ یا پسر بچه ای که در رأس می خواند گوشواره های مادرش را بپوشاند، یا من، نیمه نژاد، جنون زرق و برق دار که با خواهرانش زندگی می کند. وقتی ما می میریم، متوقف می شود و برای کسانی که پشت سرمان می گذارند ادامه می یابد. همه ما می توانیم انجام دهیم این است بازی قطعات ما و نگه داشتن هر یک از شرکت های دیگر.Booksource: با تجربه از یک دوست. خیلی خیلی ممنونم!

مشاهده لینک اصلی
این یک کتاب نادر استثنایی و زیبا است. آرامش آن ... غم انگیز است ... من گریه نکردم ... من نمی خندم ... من کنجکاو بود به عنوان جهنم ... و جذاب به عنوان می تواند! نوشتن شخصیت های زرق و برق دار است - هر کدام شما را با داستان ها، خاطرات، زخم ها تعجب خواهد کرد. چه چیزی این رمان را از دیگران متمایز می کند؟ سوال این است که باید پرسید ....... از آنجا که حتی اگر شما از پاسخ مطمئن نیستید، مطمئنید که قطعا یک تمایز وجود دارد !!!! خواندن این رمان را از دست ندهید! این کاملا یکی از بهترین کتاب های داستان در سال جاری است! نقل قول من فقط اتفاق افتاده است به مانند: @ هنگامی که کسی را ببینید هر روز برای یک مدت، شما در یک ریتم حل و فصل و شما می آیند تا بر آنها حساب حتی اگر هیچ چیز هر روز صبح بیش از پانزده دقیقه آنها را در صندلی خود نشسته، در یکی از مدفوع خود، صحبت در مورد آب و هوا و دادن به شما یک لبخند بزرگ و شست، هنگامی که آنها دندان های خود را به یک کیک poppyseed مخلوط @. 5 ستاره قوی! بسیار توصیه شده!!

مشاهده لینک اصلی
این یک ژانر نیست که خیلی خواندنی است ... اما زمانی که من یک کتاب را به عنوان خوب به عنوان این یکی پیدا کردم ... همیشه باعث می شود که من از طناب پشت بام فریاد بزنم-- @ RED ​​THIS BOOK !! @. این که آیا شما می خواهید گوش دهید ... به طور کامل به شما است. صبح کامل تابستان برای عروسی ... اما Junes دختر نخواهد زندگی می کنند برای دیدن آن ... و نه هر کس دیگری او را دوست دارد. June همه چیز را از دست می دهد در این کامل روزهای تابستان. دخترش را از دست می دهد ... شوهر سابقش ... دوست پسرش ... خانه اش ... زندگی او را همانطور که می دانست از دست می دهد - اما خوشبختانه او به جایی می رود که فقط می تواند او را عقب بکشد ... اگر شما یک خانواده دارید، یک رمان قدرتمند است و یکی از بهترین چیزهایی است که من امسال خواندم.

مشاهده لینک اصلی
فقط به پایان رسید، هنوز هم در چشم من اشک است. داستان زیبا پر از معنی. WOW، فقط WOW! من نمی توانم اعتقاد کنم چقدر این کتاب را از ابتدا به من معرفی کرده است. همانطور که برخی از شخصیت ها را می شناختم، به یک فاجعه وحشتناک رسیده بودم. صحنه عروسی، انفجار، چه چیزی اشتباه رفت؟ من احساس کردم که من در آنجا بودم، که ارتباط فوری ارتباط، دانستن هر زندگی بازماندگان برای همیشه تغییر خواهد کرد. من دوست دارم مطالعات شخصیت، و نویسنده، بیل کلگ، باعث می شود هر و هر کس احساس بسیار عمیق واقعی است. و، صحبت از شخصیت ها، کلگ به ارمغان می آورد در بسیاری از آنها که مماس هستند. در یک نقطه من فکر کردم، چطور می توانم به یاد داشته باشم که کسی چه کسی است؟ اما، دقیقا در این مرحله، داستان شدیدتر شد. اتصالات روشن تر می شود که بیشتر بخوانم. زندگی آنها با افرادی که ممکن است ناخوشایند به نظر برسد، پر شده است، اما به شیوهای که ممکن است تصور نکنیم، با ما ارتباط برقرار کرده است. همانطور که داستان تشدید می شود، هر شخصیت یک داستان برای گفتن دارد، و همه ما نیستیم؟ واقعا چه اتفاقی برای انفجار رخ داد؟ جوایز کوچکی در شهر وجود دارد که از اتهاماتشان مطمئن هستند. اسرارهایی که هرگز نمی توان گفت، و آنهایی که در حال حاضر باید باشند. این احساس کاملا یکنواخت و جایی است که می تواند منجر شود. مرگ و میر غیرمنتظره می تواند ما را شکست دهد یا ما را به چیزی که واقعا در زندگی اهمیت دارد، بیدار کند. اینجا بسیار زیاد است، تا در زندگی خودم سوال کنم. بیش از هر چیز، این داستان انتخاب زندگی است. یکی از چگونگی جمع شدن مردم است. چگونه باید برای صعود به سمت جهان به کار بپردازیم. یکی که به من احساس امید و قدرت داد، و همانطور که کلگ به درستی می گوید، @ همه ما می توانیم انجام دهیم، بازی کردن قطعات ما و نگه داشتن هر یک از شرکت های دیگر است. @ بسیار توصیه!

مشاهده لینک اصلی
3.5 ستاره حقیقت شما را آزاد خواهد کرد ......\nاین داستان انفجار وحشتناک از دست دادن ویرانگر داستان رویکردی است که از بسیاری از دیدگاه های مختلف بیان شده است که در بخش خوبی از این کتاب گیج کننده است. هرچند که در سه ماهه آخر، داستان خوبی به همراه دارد، اما در کل، به طرز ناامید کننده ای برای من خواند که بیش از حد از شخصیت های کوچک است که از رویداد اصلی حواس پرت شده است. بر اساس رأی های بالا و بررسی های فوق العاده، من احساس بسیار تنها در اینجا، اما واقعا احساس می شد بیشتر متصل بود اگر داستان منقضی شده است بازیکنان.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب هیچ وقت خانواده ای داشته ای؟


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)