کتاب همنام

اثر جومپا لاهیری از انتشارات ماهی - مترجم: امیر مهدی حقیقت-داستان درام

داستانهای آمریکایی قرن بیست


خرید کتاب همنام
جستجوی کتاب همنام در گودریدز

معرفی کتاب همنام از نگاه کاربران
The Namesake, Jhumpa Lahiri
تاریخ نخستین خوانش: ششم نوامبر سال 2014 میلادی
عنوان: همنام؛ نویسنده: جومپا لاهیری؛ مترجم: گیتا گرکانی؛ تهران، نشر علم، 1383، در 384 ص، شابک: 9644053737؛ موضوع: داستانهای نویسندگان هندی قرن 21 م
عنوان: همنام؛ نویسنده: جومپا لاهیری؛ مترجم: امیرمهدی حقیقت؛ تهران، ماهی، 1383، در 360 ص؛ چاپ دوم 1384؛ چاپ سوم 1385، چاپ پنجم 1393؛
عنوان: همنام؛ نویسنده: جومپا لاهیری؛ مترجم: فریده اشرفی؛ تهران، مروارید، 1383، در 386 ص؛ چاپ دوم 1384؛
عنوان: همنام؛ نویسنده: جومپا لاهیری؛ مترجم: زهره خلیلی؛ تهران، قطره، 1386، در 425 ص؛ شابک: 9789643415921؛
همنام نخستین رمان جومپا لاهیری ست. ایشان همنام را نخست به‌ صورت داستانی بلند در مجله‌ ی نیویورکر منتشر کردند؛ و سپس در سال 2004 میلادی طرح آن را گسترش دادند و به صورت یک رمان درآورند. همنام نیز همانند مجموعه‌ داستان «مترجم دردها» از همین نویسنده، به مشکلات فرهنگی هندی‌ها در دنیای مدرن می‌پردازد. لاهیری در این رمان مشکلات و دشواری‌های زندگی زوجی بنگالی را توصیف می‌کند؛ که به امریکا مهاجرت کرده‌ اند. این زوج در امریکا با سبکی از زندگی مواجه می‌شوند، که تفاوت بسیاری با نوع زندگی آنها دارد و برایشان نامأنوس است. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
چقد ریویوهاتون خوب بودن لعنتیا. :))))

چیزی نمی‌تونم بگم، به‌خصوص ریویوی لیلی خیلی باش موافق بودم. جومپا لاهیری یه جوری می‌نویسه، انگار زندگی‌ اینه. زندگی اونجوریه که اون می‌نویسه، نه زندگی من. نه زندگی ما. چنان توی جزییات می‌ره که شاید از هر نویسندۀ دیگه‌ای بخونی، فحشش بدی و کتابو بندازی کنار یا ازشون بگذری. اما همه‌شون جوندارن. انگار هیچی اضافه نیست. هیچ شخصیتی مهم نیست، هیچ شخصیتی هم اهمیتش کمتر نیست. داستان یک نفر دو نفر نیست. داستان یه خانواده‌ست، و همنام کل این خانواده رو تحت الشعاع قرار داده. تا پایان داستان، گوگول خیلی چیزا رو از دست می‌ده. خیلی به خونواده‌ش بی‌توجهه و قدر خیلی چیزاشو نمی‌دونه. حتی اسمشو. حتی وقتی پدرش براش تعریف می‌کنه داستانی که پشت اسمش خوابیده، براش خیلی ارزشمند نیست. از اسمش شرمنده‌ست، و دیوونه می‌شه اگه یکی بهش بگه گوگول. اما تا پایان داستان، تا وقتی که نامۀ پدرشو پیدا می‌کنه، متوجه عمق مسئله نمی‌شه. در تمام سال‌های زندگیش.

آه که تصفیه شدم. کتاب که تموم شد، حس کردم تصفیه شدم.

مشاهده لینک اصلی
پس از اتمام نام نام، افکار من به همسایه من گذشته در کالج، یک زن هندی که برای دکترای او در روانشناسی تحصیل کرده بود، کشیده شد. وقتی اولین بار وارد شدم، او فقط با دوست پسر سفید خود شکسته بود. â € œ هرگز هرگز کار می کرد به هر حال € € € او گریه کرد. تا پایان همان سال او از هوستون پرواز کرد تا به یک مردی که تنها یک بار دیده بود، یک ازدواج را که توسط والدین آنها مرتب شده بود، متقاعد کند. بسیاری از هم اتاقی های دیگر من (دانشجوی ارزشیابی از برلین) و من در سیطره سیگار بر روی بالکن نشسته و از مفهوم یک ازدواج مرتب در هزاره ی جدید عذرخواهی می کنم. این کتاب باعث شد که من کمی بهتر از او درک کنم، انتخاب او در ازدواج و سایر جنبه های زندگی مشترک من، مانند: او روغن نخل را در موهایش، فرنی بزرگ هلندی که دائما دم بخار بود یا مادرش با ما زندگی می کرد برای 3 ماه این پس از آن همه داستان هندی آمریکایی و سازگاری فرهنگی و درگیری هایی است که زندگی او را رنگ می کند. چشم انداز تغییر از پدر و مادر به کودک و دوباره، این یک دیدگاه جذاب از یک خانواده مهاجر در امریکا است. گوگول از نام او و سنت های بنگالی که از دوران کودکی او را مجبور کرده است متنفر است. خواننده از طریق نوجوانی به بزرگسالی پی می برد که در آن تاریخ و خانواده اش بیشتر از هر چیز دیگری بر روابطش با زنان تأثیر می گذارد. همانطور که این کتاب برای تحقیق در مورد تجربه مهاجرین به عنوان یک بخش از ادبیات واقعا عالی به چاپ رسیده است، درس های آن جهانی هستند ... هر کسی که همیشه از والدین خود شرم داشته باشد، احساس گناه کار را می کند، خودشان را مورد سوال قرار می دهد هویت و یا عشق ورزیدن، با این زندگی در هم آمیخته شناسایی می شود. سرعت که در آن او به آن می گوید دقیقا به همان اندازه است که به خاطرات زندگی زندگی می پردازد. او را در معرض عموم قرار می دهیم، او خاطرات گرانقیمتی را به یاد می آورد و حوادثی را که در حال حاضر تا حدودی ناپایداری هستند، تغییر می دهد. این اولین رمان فوق العاده است.

مشاهده لینک اصلی
در سال 2000، جومپا لاهیری جایزه پولیتزر را برای مجموعه داستان او \"مترجم\" Maladies به دست آورد و اولین هند بود که برنده جایزه شد. در آخرین داستان، یک دانشجوی مهندسی مهندسی در کمبریج از کالکتا می آید، شروع به زندگی در یک کشور جدید می کند. این داستان پایه ای برای The Nameake، اولین رمان کامل در لاهیریس است که در آن او عناصر زندگی خود را بافت می دهد تا تصویری از تجربه مهاجر هند در ایالات متحده را به تصویر بکشد. Ashoke and Ashmina Ganguli، اخیرا در ازدواج مرتب شده اند، به بوستون از کلکته مهاجرت کرده اند تا Ashoke بتواند دکترا را در مهندسی دنبال کند. دنیایی دور از خانواده و دوستان خود در بنگالی و در روزهای قبل از اینترنت، تنها وسیله ارتباطی خود، هوا بود. Ashmina بلافاصله برای هند گرسنه می شود تا او شبکه Bengalis را به سمت بالا و پایین ساحل شرقی پیدا کند، سنت را حفظ و خانواده اش را در کشور جدیدش ایجاد می کند. با شوهرش یادگیری و تدریس، این دوستان یادآور خانه برای او هستند، و در نتیجه، او هرگز به جامعۀ آمریکایی نمی آید. در اولین سال از ورود Gangulis، Ashmina باردار اولین فرزند زوجین است. مادربزرگ آستینما به دنبال سنت بنگالی است که نوزاد را نامگذاری کند اما نامه او هرگز وارد نمی شود. اشكو تنها نامي دارد كه ميتواند به آن بپردازد: گوگل، پس از نويسندهي روسيه، كه حجم داستانهاي او در طول حادثه مرگبار قطار در هند جان خود را از دست داد. هر دو Ashoke و Ashmina تمایل دارند که گوگل یک زندگی بنگالی در آمریکا داشته باشد، در حالی که یکی از چند خانواده هندی در منطقه خود است. گوگول و خواهر جوانش Sonali رشد می کنند به طور کامل به عنوان آمریکایی ها جذب می شوند. آنها به سختی می گویند بنگالی و تنها یک بار در مدت زمان مورد نیاز از غذاهای هند است. هر دو مسیرهای شغلی را انتخاب می کنند که به طور سنتی هند نیستند، به طوری که آنها با فرهنگ بنگالی ارتباطی اندکی با والدین خود دارند تا بتوانند از آن محافظت کنند. لاهیری شخصیتی مبتنی بر تجربیات مهاجرت خود را دارد که شخصیت متفاوت دیگری را از بنگالی یا آمریکایی می خواهد و در ادبیات فرانسه به دکترا می پردازد. در بروکلی و پاریس، این زن شبیه به لاهیلی است، او آموخته به صحبت ایتالیایی و چندین سال در رم زندگی کرده است. لاهیری و شخصیت او به دنبال بازسازی خود بودند تا از فرهنگ بنگالی فاصله بگیرند که والدین آنها را به عنوان فرزندانشان مجبور کرده بودند. همانطور که در مترجم Maladies، جومپا لاهیری یک تصویر غنی از تجربه مهاجر هند در ایالات متحده را نقاشی می کند. با استفاده از جملات کوتاه با نثر غنی، داستان به سرعت طی می کند که ما طی سی و پنج سال زندگی خود به خانواده Ganguli پیروی می کنیم. مهاجرت به یک تجربه منحصر به فرد برای هر شخص تبدیل می شود، با این حال داستان در اطراف گوگول در حال حرکت است که او از کودک آمریکایی آمریکایی به بزرگسال آمریکایی هندی منتقل می شود. جومپا لاهیری با یک رمان غنی در زیربخشها و مسائل تحریکآمیز روز به سرعت تبدیل به یک صدای پیشرو در داستان های ادبی و یک نویسنده مورد علاقه من می شود. من منتظر سایر رمان های غنی هستم که لاهیری در فروشگاه دارد و ستاره های روشن نامدار 4.5 را رتبه بندی می کنند.

مشاهده لینک اصلی
نگاه کن من آن را می پذیرم من برای اهداف فرارسنده خواندن. به طور خاص، من خواندن تجربه یک دیدگاه است که من هرگز در غیر این صورت مواجه شد. من خواندن برای فرار از مرزهای محدوده محدود خود را، برای کشف یک زندگی جدید با نگاه کردن از طریق لنز از تمام سایه ها، اشکال، weird، شگفتی ها، همه چیز انسانیت شده است به حواس هر دو تعریف و نه اختصاص داده شده، منتقل شده توسط بهترین از یک توانایی های مرگ و میر در طول یک پشته شکننده چاپ شده با جوهر آسیب آه تا آب. من خواندن نمیکنم که واقعیتم را در شرایط عرفانی بیشتری به من برگردانم از اینکه خودم می توانم در دو ساعت خواب و یک هیولا از یک خم شدن خلق کنم. چیزهای خوب درباره این کتاب چیست؟ قابل خواندن است بسیار قابل خواندن است استفاده بسیار دقیق از کاما، و تعویض پاراگراف، و جریان کلی داستان. و با خواندن آن از پوشش تا پوشش، من یک حیوان خانگی را از من کشف کرده بودم که من متوجه نشدم که مسئولیت آن را داشتم، اما اکنون به عنوان بخشی از احساسات خواننده من تأیید شده ام. خوشبختم برای من، نه برای کتاب خیلی خوش شانس. نمایش، نه بگویید. شاید شما این عبارت را بیش از هر زمان دیگری بخوانید بدون هیچ گونه اطلاعات اضافی درباره چگونگی دقیق انجام این ماندرا. بسیاری از دلایل زیر این دکترین کوتاه مدت وجود دارد، و یکی از آنها به طور کامل با این رمان در اینجا در برگیرنده است، در حالی که فهرستی از صحنه ها به نمایش در می آید. اگر یک اقدام در شرکت حضور داشته باشد، لیستی از تمام اشیاء درگیر، با تعداد زیادی از نام های تجاری که امکان پذیر است. اگر یک شخصیت معرفی شده باشد، تنها راه برای رفتن به آن، لیست لباسهای خود، ویژگی های فیزیکی آنها، مهمترین آنها، شغلشان، تاریخ شخصی آنها تا آنجا است که توسط یک صفحه یا صفحه فیس بوک پوشش داده شده است . حداقل مقادیری از پروازهای خلاقانه، به سختی یک استعاره در نظر گرفته شده، و به عنوان احساس عمیق تلخ احساسی به شخصیت های پر زرق و برق صفحه، به خون و استخوان های انسانیت قابل تشخیص خود را؟ ناددا من آرزو می کنم که زمانی که می گفتم لوقا اجازه نداد که داستانش را با تمام این رشته های طولانی از جملات توصیفی که بیشتر از یک ورودی قدیمی در همان یک ساله، قدیمی بود، مجاز به شوخی بود، باید پنجاه صفحه باقی بماند. اگر که. نتیجه نهایی احساس داشتن توانایی خواندن این داستان به سرعت بود، بله، اما از طریق یک لایه ضخیم از سلولفان که در پی آن احساسات منحصر به فردی از این که چرا من ناراحت می شوم و خوب آن پیر هستم، به نظر من مراقبت می کنم؟ قطعه ای از اصطلاحات که کلاس های نوشتن دوست دارند در کنار آن استاندارد قبلی، و آن صدای. اگر صدایی در این رمان وجود داشت، آن را توسط جریان های بی پایان اطلاعات مستهجن متصل به هر اینچ از سطح قطعه غرق شد، من را با احساس کمی بد تماشای قطار مصرف گرایی خراب کردن جامعه معمولی آمریکا بدون هیچ اطمینان است که نویسنده می داند که چه کار می کنند همچنین، پیوستن تقریبا پایدار به کلیشه های هندی هایی که به عنوان مهندسی- \u0026 gt؛ Ivy League- \u0026 gt؛ تکرار می شوند به همراه هر گونه کلیشه جنسیتی / خانوادگی / اجتماعی / اقتصادی شناخته شده به بشریت به آمریکا مهاجرت می کنند؟ با توجه به این واقعیت که یکی از بزرگترین دلایل من برای خواندن همانطور که من انجام میدهم این است که این استانداردهای فرهنگ محبوب را پیدا کنم، من ناامید شدم. خراش، که بسیار ناامید شدم، به اندازه کافی به این فکر می کردم که آیا این کتاب که نه سال پیش منتشر شده بود، برای اولین بار این کلیشه ها را تبلیغ کرده است. در حقیقت، افکار تاریک. در نهایت، عنوان مقاله حذف می شود. من فکر می کنم که من باید آن را انتظار داشته باشم، چه با شخصیت های اصلی نامیده می شود تمام تلاش های رمان، زمانی که آن را به هر دو موضوع و عنوان خود آمد، اما در پایان از من دیدن بیمار بود تمام این عبارات highflown بدون یک تنها تکانه ای از داستانی داستانی برای نویسندگان برای زندگی کردن به این تأثیرات. چند روش برای ساختن فیلم های خود را از صفحه به دست می آورید و از یک آهنگ زیبای خود را از بهترین واژه های نوشته شده ارائه می دهید؟ خوب، دندانه دار، بیرون بروید و موفق شوید. در چند سال گذشته در برخی از تلاش های بی نظیر برای تحت تاثیر قرار دادن کسانی که در معرض شناخته می شوند، در \"مرد بدون کيفيت\" شگفت زده شده اید؟ Hipster، و منظور من این است که با انتقام. بنابراین، به سادگی، اگر شما به دنبال توصیه به من ادبیات جنوب آسیا، لطفا آه لطفا به من کار در خطوط از خدا از چیزهای کوچک به من بدهید. تقاطع فرهنگی بین خود و دیگران بدون تکیه بر اشیاء آشکار و فیزیکی؟ بررسی. شخصیت هایی که قلب من را بیش از پیش با شادی و غم و اندوه خود که من آرزو می کنم می توانم برای همیشه ادامه پیدا کنم؟ بررسی. صدای فقط شما باید آن را بخوانید. حتی یک مرجع ادبی دارد، هر چند به طریقی که ادای احترام کامل به کار را به مراتب فراتر از تایپ فوری اصطلاح معنی دار آن و هیچ چیز دیگر. نه خیلی

مشاهده لینک اصلی
Jhumpa Lahiris تسلط عالی و فرماندهی زبان شگفت انگیز است. او به طرز وحشیانه ای و به طرز وحشیانه ای می نویسد و در عین حال به طرز حیرت انگیزی می نویسد که نوشتنش کاملا به من تعلق دارد. فقط به یکی از قسمت های مورد علاقه من نگاه کنید - خیلی ساده و زیبا: @ سعی کنید آن را همیشه بخاطر بسپارید @ او گفت هنگامی که گوگول به او رسیده بود، او را به آرامی به عقب در سراسر موج شکن، به جایی که مادرش و سونیا در انتظار بود ایستاده بود. @ به یاد داشته باشید که شما و من این سفر را با هم به یک مکان جایی که جایی برای رفتن وجود نداشته بود انجام دادند. @ هیچ وقت تعجب نکنید که چند روز پس از اتمام این کتاب به پایان رسیدن از زیر افسون زبان او، قبل از اینکه بتوانم چيزي را که به طور مرتب نگه داشته ايد در مورد نام خانوادگي نگهداري کنيد. مي بينيد که Namesake نام دارد که تقريبا آسان است که طرح توسعه ضعيف را ناديده بگيرد و هراس زيادي از توانايي هاي زيادي که اين داستان مي تواند داشته باشد. پس از اتمام آن، من گرم و گرم دلپذیر را داشتم احساس دلتنگی فازی - و در عین حال تقریبا بلافاصله این روایت خود را در ذهن من فرو برد، و به یاد می آورد که دقیقا چه اتفاقی در طی سه صد صفحه رخ داده است. به طور خلاصه، این داستان درباره تجربه مهاجر است. Ashoke and Ashima مهاجران نسل اول از هند از ایالات متحده هستند و آنها ساده ترین زمان را به تناسب خانه های جدید و فرهنگ خودشان نمی برند. گوگول، شخصیت اصلی، پسرش است که به زندگی دوگانه زندگی می پردازد، بنابراین صحبت می کند - مطابق با فرهنگ والدینش و همچنین فرهنگ کشور جدید خانواده او است. همزمان دو فرهنگ را تجربه می کند همیشه آسان نیست و این موضوع اصلی این کتاب است. و این ها بیت داستان بود که می توانستم با آن ارتباط برقرار کنم، خودمختاری یک نسل اول نسلی است. @ برای اینکه یک خارجی خارجی آشیمه شروع به تحقق می کند، نوعی بارداری مادامالعمر است - یک صبر مادام العمر، یک ثابت بار، احساس پیوسته از انواع. این یک مسئولیت مداوم است، یک پرانتز در آنچه یک بار زندگی معمولی بوده است، تنها برای کشف اینکه زندگی قبلی از بین رفته است، جایگزین چیزی پیچیده تر و سخت تر شده است. Ashima معتقد است، مانند یک حادثه، یک خارجی است که چیزی از کنجکاوی غریبه ها، همان ترکیبی از ترس و احترام ایجاد می کند. نام نامزدی به این دلیل نامگذاری شده است که چون گوگول به نام یک نویسنده معروف روسی، نیکولای گوگول (دلیل من به هر حال این کتاب را برداشت. نیکولای گوگول یک نویسنده عالی است). اسم زن مشهور یا نه، جوانگگول خیلی ناراحت کننده است. این یک راه برای درگیری است، که، متأسفانه، احساس کردم کاملا توسعه نیافته بود. می بینید، لاهیری بدون نیاز به ضربه زدن به خواننده روی سرش با پیام او، یک رویکرد ظریف را می گیرد. داستان او می گوید زندگی واقعی است - آرام، محکم، بدون زرق و برق اضافی به آن اضافه شده است، بدون هر گونه تنظیم و در نتیجه یک درگیری عمده است. اما من احساس می کنم که این ظرافت اغلب از خط به نفس نفس می کشد. این داستان تقریبا مثل یک دفتر خاطرات است - با پر پر کننده روزمره، بسیاری از رویدادهای ساده، بسیاری از موارد گفتن و نشان دادن، و دستمزد کافی نیست - حداقل برای من. ظاهرا من عاشق اعتقادات سریع هستم و این کتاب آن ها را تحویل نمی دهد. من می خواهم تأکید کنم که مسائل من با این کتاب بسیار آسان است (حتی برای من) که در ابتدا به دلیل زیبایی و تقریبا کمال سبک نوشتن لاهیجی که برای بسیاری از معایب اما در نهایت من با داستان احساس ناراحتی کردم و بنابراین می توانم فقط 3.5 ستاره را بدهم. گفتم که قبلا دو کتاب دیگر توسط لاهیر خریدم و قطعا آنها را می خوانم. او به نظر می رسد یک نویسنده درخشان است، و شاید ثابت خواهد کرد که داستان نویسی بهتر در آثار دیگر او.

مشاهده لینک اصلی
@ او متنفر است که اسمش هر دو پوچ و مبهم است، که هیچ ارتباطی با او ندارد، آن است که نه هند و نه آمریکایی، بلکه همه چیز روسی است. او از داشتن زندگی با آن متنفر است، با یک نام حیوان خانگی به نام خوب تبدیل شده است، روزی روز بعد، دوم بعد از secondâ € | در برخی موارد او نام، بی عدالت بی شکل و بی وزن، مدیریت اما با این حال او را از نظر جسورانه ترساندن، مانند برچسب خراش پیراهن او به طور دائم مجبور به پوشیدن شده است. @ هرچند در سطح، به نظر می رسد که عذاب Gogol Ganguli در زندگی به دلیل نامی است که او را نفرین می کند، نامی که برای او حساس نیست، مبارزه واقعی یکی از هویت و متعلق است. جومپا لاهوری یک رمان پر از خودآزاری و احساسات آرام را تولید می کند، او داستان داستان تجربه مهاجرین یک خانواده بنگالی Gangulis را می گوید. پس از ازدواج مرتب، Ashoke و Ashima Ganguli به آمریکا سفر می کنند تا زندگی جدیدی را در کمبریج، ماساچوست آغاز کنند. در حالی که Ashoke منحرف کننده حرفه ای حرفه ای است، Ashima احساس می کند که بدون خانواده، دوستان و راحتی محیط اطراف آشنا گم شده است. در واقع، Ashima ده ها سال تلاش می کند تا زندگی خود را انجام دهد، تلاش می کند تا در یک فرهنگی قرار بگیرد که به همان اندازه بیگانه است که او باقی مانده است. پس از تولد اولین فرزندش، آسیمه به طریقی کاملا بدون خانواده به راحتی از او حمایت می کند و از این نوزاد جدید خوشش می آید. @ همانطور که او سکته مغزی و پستانداران و پسرش را مطالعه می کند، او نمی تواند کمک کند، اما او را تاسف. او هرگز از فردی به دنیا وارد نشده است و به همین ترتیب محروم شده است. بنابراین زندگی گوگول را آغاز می کند و تلاش او برای درک و ایجاد هویت خود را به عنوان نسل اول آمریکایی متولد مهاجران هند می کند. نامزد نیکولای گوگول نویسنده روسی، شخصیت در حال رشد ما نه تنها نام خود را، بلکه سنت پدر و مادرش، راه های آرامش، سفرهای خود به کالکتا برای دیدار از خانواده و خانواده اش \"بنگالی\" در آمریکا می نامد. آن دسته از دوستان با مهاجرین مشابه به خودشان تجربیات می دهند. در عوض، او تمایل دارد که نامزدش را از بین ببرد، یکی که اهمیت خاصی در زندگی پدرش دارد به دلایلی که هنوز برای خود وی منتشر نشده است. من باید تعجب کنم که آیا گوگول قبلا معنای خارق العاده این نام را به تجربه شخصی شخصی پدرش آموخته است یا خیر، شاید رویکرد Gogol به زندگی متفاوت بوده است. اما، به یک معنا، این یک داستان تاریخی برای گوگول است و شاید زمانبندی به اندازه بلوغ و رشد خود اهمیتی ندارد. ما می بینیم که گوگول و خواهرش سونیا در حال آموختن راه های آمریکایی هستند - خوردن بوقلمون های شکرگذاری، آماده شدن برای سانتا کلاوس و رنگ آمیزی تخم مرغ های عید پاک - در حالی که Ashoke و Ashima همچنان آنها را به آداب و رسوم و مراسم بنگالی برسانند. هنگامی که گوگول برای کالج راه می رود، تلاش می کند تا بسیاری از نفوذ والدینش و نیز نام او را پشت سر بگذارد. اما در تغییر نام می تواند یک مرد جوان واقعا میراث خود را پاک و آغاز زندگی، نادیده گرفتن انتظارات از پدر و مادر خود، تاثیر از فرهنگ خود؟ Isnâ € ™ T این بخشی از او، به همان اندازه که راه های آمریکایی و آداب و رسوم؟ آیا او واقعا نیاز به کنار گذاشتن یک راه زندگی برای یافتن شادی کامل در دیگری دارد؟ از طریق یک سری روابط و حوادث زندگی، گوگول در طول زمان تبدیل می شود، یا به همین دلیل من معتقدم، اما بدون سهم خود از آزمایشات و دل درد. جومپا لاهیری هدیه ای برای نفوذ به روح هرکسی از شخصیت هایش است. به نظر می رسد همیشه یک چیزی است که یک خواننده می تواند در هر یک از آنها به یک یا دو نوع ارتباط دهد - اینکه دوست داشتنی باشد یا خیر. هر شخصیت درست است زیرا هر انسانی ناقص است. من فکر نمی کنم که نیاز به درک تجربه مهاجران برای ارتباط با این کتاب باشد. این نام کاملا مربوط به هر کسی است که تا به حال در تلاش برای قرار گرفتن در آن، برای پیدا کردن هویت، پذیرفتن کسانی که در اطراف ما هستند برای آنچه که هستند، نه آنچه ما فکر می کنیم آنها باید باشد. @ چیزهایی که هرگز نباید اتفاق افتاد، که به نظر می رسید غیر از محل و اشتباه است، این چیزی بود که غلبه کرد، چه تحمل، در پایان. @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب همنام


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)