کتاب هزار درنا

اثر یاسوناری کاواباتا از انتشارات کتاب آمه - مترجم: رضا دادویی-داستان درام

هزاران جرثقیل Yasunari Kawabata هزاران جرثقیل Yasunari Kawabata یک داستان درخشان از تمایل، پشیمان و nostalgia تقریبا احساساتی است که زندگی را به مردگان متصل می کند. در حالی که در مراسم چای سنتی پس از مرگ پدر و مادرش حضور داشت، کیکجی با معشوقه سابق پدرش خانم اوتا مواجه شد. در ابتدا کیک جی با ماهیت غیرشخصی او آشفته شده است، اما مدتها قبل از اینکه او به اشتیاق علاقمند شود - اشتیاق به پیامدهای غم انگیز و غیرقابل پیش بینی نه تنها برای دو عاشق، بلکه برای دختر خانم اوتا که به زودی پیوست های کیکجی را گسترش می دهد . مرگ، حسادت، و جذابیت در اطراف هنر ظریف مراسم چای، جایی که هر حرکت با معنای عمیق درگیر است، برگزار می شود. شخصیت های مردانه کوااباتا هیچ وقت برای زنانی که اولویت جوانان را از دست داده اند، او را نشان می دهد نسل ممتاز از مردان که می تواند یک معشوقه را، و سپس، پیدا کردن زیبایی کاهش یافته او را مجازات، او را برای یک رقیب جوانتر رد می کند. در نهایت، این رمان مطالعۀ قدرت مردانی است که بر زنان تأثیر می گذارد، اما کار با تناقض و ناتوانی در شکست هنر، ادبیات و حتی مراسم چای برای ایجاد جهان ایده آل تر نیست.


خرید کتاب هزار درنا
جستجوی کتاب هزار درنا در گودریدز

معرفی کتاب هزار درنا از نگاه کاربران
انگار هربار که دستش تکان می خورد، گل سرخی در دستش می شکفد
و انگار هزار درنای کوچک و سفید دور و برش پرواز می کنند


@description@

کشور ژاپن و فرهنگش همیشه برام اسرارآمیز بوده
چه کیمونوهای زیبا و چه شکوفه های گیلاس و حتی آن خودکشی از نوع سامورایی
از همان کودکی با دیدن کارتون افسانه توشیشان عاشق افسانه ها و داستان های این سرزمین شدم
و در نوجوانی با فیلم هفت سامورایی آکیرا کوروساوا
و همچنین آن فیلم ارواح یعنی کوایدان که از افسانه های ژاپنی گردآوری شده توسط «لافکادیو هرن» برگرفته شده بود و این یکی بدجور منو ترساند

:و بعد نوبت کتابهای کاواباتا رسید
خانه زیبارویان خفته

و حالا
:هزار درنا

مرگ فقط تفاهم را قطع می کند. هیچ کس نمی تواند این را ببخشد

با اینکه نمی توانم ادعا کنم تمام جمله های کتاب را درک کرده ام
اما در سادگی قلم کاواباتا، رازهایی عمیق نهفته است
:و یکی از اصلی ترین دغدغه های این نویسنده بزرگ ژاپنی

در گلدانی که سیصد سال دست به دست گشته بود، گلی بود که یک روزه پژمرده می شد
در نیلوفر جدا شده از ساقه اش، چیز ناراحت کننده ای دیده می شد
«آدم منتظر است همین جوری چشمش پژمرده بشود»


داستان اصلی کتاب در مورد سردرگمی ها و بی تصمیمی ها و مردد ماندن های کیکوجی است
..پسری که از خیانت های پدرش آگاه بوده و همراه مادرش این تحقیر را احساس کرده
و در کنار آن داستان دیگری هم هست در مورد مراسم چای
و پیوند خوردن سرنوشت کیکوجیِ با این مراسم کهن

پارچ سرنوشت غریبی داشت، ولی شاید غرابت جزئی از طبیعت ظروف آئین چای است
طی سیصد یا چهارصد سالی که از عمرش می گذشت و قبل از رسیدنش به دست خانم اوتا، از دست چه کسانی و با چه سرنوشت های غریبی که نگذشته بود؟


:و این بار سرنوشت غریب کیکوجی
جوانی مردد مانده میان اصالت و هویت و زندگی مدرن و سنت های کهن و خانه ای قدیمی
و دوگانگی ها که ذهنش درگیر فهمیدن آن است

به فومیکو نگاه کرد و رفتارش در مقابل چیکاکو
از ساده لوحی بود یا نداشتن احساس؟

:در مورد پدرش
درست به همین علت که نمی توانست او را به یاد آورد، می توانست ببخشد
آیا این واقعیت عجیب نبود؟


وقتی چشمت به پیاله ای می افتد، عیب های صاحب قدیمی اش را فراموش می کنی. زندگی پدرم قسمت خیلی کوچکی از عمر پیاله بود

و تجربیاتی که او از گذشته و زندگی پدرش گرفته

@عزبها آدم های خیلی جالبی هستند@-
@خیلی@-
@ولی این راه و رسم زندگی نیست@-
@درسم را از پدرم سرمشق گرفته ام@-


اما کیکوجی در آنچه به یقین رسیده شک می کند
و این شک با چشیدن زنانگی واقعی شروع می شود
برای او که هر بار در آخر رابطه جنسی احساس ناخوشایندی داشته است
:هرمان هسه در مورد این حس از زبان گرگ بیابان می گوید

زندگی شهوی و امور جنسی بذائقه من هیچگاه خالی از طعم تلخ و فرعی گناهکاری و آلودگی که جز همان طعم شیرین و ترساننده میوه ممنوع چیزی نیست نبود و به گمان من بر هرکس که اهل معنویات است فرض بود که از آن میوه بپرهیزد و خود را در ایمنی نگاه دارد
(view spoiler)[
اکنون هرمینه و ماریا این باغ را از جنبه بی گناهیش بمن نشان داده بودند و من با امتنان میهمان این باغ گردیده بودم اما بزودی برای من موقعی فرا رسید که بیشتر برانم، در این باغ همه چیز گرم و مطبوع و زیبا بود، باید پیشتر رفت و تاج و افسر حیات را ربود، فراتر تاخت و کفاره گناهان بی پایان زندگی را پرداخت، چنین بود تقدیر من. یک زندگی ساده، یک عشق ساده و یک مرگ ساده برای من در حکم هیچ بود
شاید ما امروز برای آخرین بار در کنار یکدیگر خوابیده بودیم، شاید فردا سرنوشت تازه ای برای ما آغاز می شد؟ از آتش اشتیاق می سوختم، از شدت ترس داشتم خفه می شدم، با وحشیگری به ماریا چسبیدم، بار دیگر با ولع و در تب و تاب کوره راه ها و ظلمات باغ او را در نوردیدم و بار دیگر از میوه شیرین آن درخت بهشتی دلی از عزا در آوردم
(hide spoiler)]


کیکوجی با معشوقه پدرِ مرده اش هم آغوش می شود و بجای اینکه این احساس گناه مضاعف شود برعکس از آن لذتی می برد که همانند گرگ بیابان در همان شب دوباره با ولع آنرا را از سر می گیرد اما فرقی که این دو معشوقه دارند که ماریا زنی است جوان و خانم اوتا زنی است بیست سال بزرگتر از کیکوجی

کیکوجی هم به جواب سوالی می رسد
اینکه چرا خانم اوتا آخرین معشوقه پدرش بود و پدرش دیگر سراغ زنی دیگر نرفت
و هم به درک تازه ای از زن
آیا در پوست سفید او، ژرفای وجود زن را حس کرده بود؟

اما خانم اوتا خودکشی می کند و ذهن کیکوجی درگیر پیچیدگی بیشتری می شود
عشق یا گناه،کدامشان او را کشتند؟

او برای ازدواج مابین دو انتخاب مانده
دختر هزار درنا و فومیکو دختر خانوم اوتا
مابین زیبایی و پاکی و یا لطافت و احساس گناه

هردو پیچکند، نیلوفر و کدوی گلدان
«کیکوجی پوزخند زد: «هردو پیچکند


با اینکه او دارد از تردید ها خلاص می شود و درناها شاید برای همیشه پرواز کنند و زنانگی را می خواهد برگزیند اما آن ماه گرفتگی(چیکاکو) تاثیر شومش را بر سرنوشتش می گذارد یعنی دوباره بی تصمیمی
و همین درنگ کردن است که فومیکو را وا میدارد تا دست به کاری بزند که شاید هم کیکوجی را از تردید نجات دهد و هم خودش را از تنهایی

وقتی مرده ها در وجود کسی زنده می مانند، کم کم حس می کند خودش هم در این دنیا نیست

کاش کیکوجی درنگ نمی کرد و فومیکو کمی دیگر صبر می کرد
شاید اونموقع با حسرت بجای کیکوجی نمی گفتم
..آه، فومیکو



مشاهده لینک اصلی
به نظر من آدم نمی تونه با کشتن خودش کارهای اشتباه و نادرستی رو که توی زندگی اش مرتکب شده، جبران و رفع و رجوع کنه. این طور مردن فقط سوء تفاهم ها رو بیش تر می کنه. هیچ کس نمی تونه همچین آدمی رو ببخشه.

از متن کتاب

مشاهده لینک اصلی
در کشور من یک تمایز عمومی وجود دارد که میراثی را که توسط اجداد ما به ما سپرده شده است، مورد تحسین قرار دهیم. با از دست دادن خدا، بچه ها به عنوان حامل حیات ابدی در نظر گرفته می شوند که مفهوم را به موجودی فاسد می کند. اما در مورد گناهان والدین چه؟ آیا آنها نیز برای فرزندان خود به فرزندان خود داوطلب می شوند؟ کاواباتا دوچرخه سواری ممتد عشق و وظیفه را به پیشگامان ما از طریق منشور سنت های باستانی ژاپن بررسی می کند، داستان مبهم ساده را با تصاویر مکرر استخراج می کند که یک الگوی ریتمیک را به یاد می آورد شعر مینیمالیستی. یک دختر که عطر صاف را از شکوه صبح به ارمغان می آورد و چنگال صورتی آن یک الگو هزاران جرثقیل را نشان می دهد، باران های طوفان و باران های پاک کننده ای که سبب خراشیدن خیانت و ماکیاولین می شوند، تنظیم خورشید در بوته معبد Hommonji و هزار جرثقیل پرواز از پارچه قطعه به نظر می رسد از فرار از فاجعه اجتناب ناپذیر. علامت بد یا پذیرش کامل از ناقص و ناقص زیبایی؟ در Kamakura، یک زن به نام Chikako پنهان علامت های وحشتناک بزرگ مانند کف دست خود را که پستان چپ خود را پوشش می دهد. از گذشته های شرم آور خسته شده اید، او از برخی از اجناس با ارزش که در مراسم چای استفاده می کنند نگهداری می شود و قدرت انتقال عوارض ناشی از نسل به نسل را دارد. بنابراین، کاسه های چای، شیشه های آب و گل گل ها با روح پدر Kikujiâ، پدر متولد شد، متخصص از چنین مراسم و مردی که امور غیرمعمول زندگی دو زن با شخصیت های متضاد را نشان می دهد که دیکتاتوری ابدی در The تائو چینگ Chikako به عنوان دستکاری شده است به عنوان او مضطرب است، خانم Ota، به عنوان شکننده به عنوان گناه رد، و Kikuji، که به عنوان یک جایگزین برای پدرش استفاده می شود، خود را در برابر اراده خود را با جریان های یک مثلث عشق وسواس که پایان خواهد یافت مراسم چای به دست آوردن تعابیر نمادین و اعمال مانند نقطه اتصال بین زندگی و مرگ، خاطرات و پیشگویی ها، فساد و خلوص، طبیعت و زیبایی شناسی است. داستان در جریان یک پیانو بدون سر و صدا جریان دارد که در آن زمان به حالت تعلیق درآمده و خواننده در سرتاسر سرنوشت پیشین Kikuji قرار می گیرد. رمانهای کوااباتا هیچ دلیلی ندارند و هیچ دلیلی برای شروع دقیق آن وجود ندارد، زیرا ممکن است در هر فصل به پایان برسد. تنها نشانه ای از شدت افزایش به تدریج افزایش می یابد با یک لکه ملانخولی قابل توجه است، اما هیچ برنامه پیش بینی شده و یا هدف قطعی آشکار نیست. بنابراین انفجار چشمگیر به طور نامحدود به تعویق می افتد و تنها بعد از آخرین صفحه تبدیل به صداهای ماندگار از شخصیت ها باقی می مانند مانند تصویر پرشور که شاعر هیکو در ذهن خواننده قرار دارد. رمانتی که حس تنهایی نوستالژی را بررسی می کند، نیروهای مخالف احترام و تمایل در یک داستان آرزوها که در آن هر ژست دارای معنی است و حتی کوچکترین لمس یا نفس، توانایی روشن شدن تمام عمر را دارد، گاهی اوقات درست در زمانی که آنها در حال نابودی هستند، اما هرگز در فراموشی. هزاران جرثقیل ممکن است پرواز را بگیرند، اما احساس برانگیختن نرم آنها با مسواک زدن بر روی پوست مخملی ما را گرم نگه می دارد حتی در کمترین شبانه. هزار جرثقیل برای صلح یادبود صلح، هیروشیما.

مشاهده لینک اصلی
حافظه آن علامت تولد در پستان Chikakoâ € ™ ثانیه به عنوان یخ زده بود.\nگناهان پدر یک تم قدیمی است که در کتاب مقدس، اورپیپیدس، شکسپیر و سایر کارهای دیگر یافت شده است. این در اینجا نیز در این کتاب باریک Kawabatas مورد استفاده قرار می گیرد، اما این احتمالا تنها زمانی است که با استفاده از بیت سفال، پارچه و چای انجام می شود. درست است که شخصیت ها دقیقا این موارد را نگه داشته و صحبت می کنند. یک پس زمینه کوچک وجود دارد که در آن تعداد زیادی از اتاق ها برای رویارویی با تخیل وجود دارد. Kawabata معروف است برای ترک بسیاری از فضای خالی. از سخنرانی نوبل او. در اینجا ما خالی، هیچ چیز، از شرق است. آثار من به عنوان آثار پنهان توصیف شده است، اما برای نیهیلیسم غرب نیازی به آن نیست. بنیاد معنوی به نظر می رسد کاملا متفاوت است. Senbazuru - و یا هزاران جرثقیل - سنت ژاپنی از تاشو 1،000 جرثقیل اریگامی به منظور آرزو دادن است. این ایده به طور مستقیم در این داستان خطاب نشده است. در عوض، مراسم چای ژاپنی (chanoyu) و محل آن در شکل گیری ذهن ژاپنی است. این تنظیم فقط چند سال پس از جنگ جهانی دوم است. فرهنگ غربی در حال پذیرش است که منجر به از دست دادن احترام به مراسم می شود. کاواباتا تخریب آن را به عنوان نمادی از از دست دادن ارزش های سنتی می بیند. همچنین می توانم از سخنرانی نوبل خودم بگویم که دیدن رمان من هزاران جرثقیل به عنوان تحریک زیبایی رسمی و روحانی مراسم چای اشتباه است. این یک کار منفی است و ابراز تردید و هشدار علیه بدگمانی که مراسم چای آن کاهش یافته است. هزاران جرثقیل دارای سحر و جادو اریگامی هستند اما در عوض لباسی با هزاران الگوی جرثقیل که یک زن جوان به نام یوکیکو . این دستکش مهم است - ما گفته ایم یوکیکو زیبا است، اما کلاه گیس تنها توضیح واقعی ماست. این رمان پر از تصاویر مرتبط است. درک آنها کمی شبیه یادگیری زبان دیگری است، و نمادگرایی نوعی دستور زبان است. ارزشش را دارد.

مشاهده لینک اصلی
زمانی بود که زیبایی یک گل تنها برای لذت بردن از یک مرد کافی بود، زمانیکه یک ستاره تنها در تاریکی شب به لذت بردن از یک سرگردان نگاه کرد بالا، زمانی که زیبایی نفیس یک تکه از سفال به اندازه کافی برای ایجاد احساس احساس آرامش بود، زمانی که حرکات ظریف یک زن چای سبز باعث ایجاد قلب شد. آن زمان گذشت افتخار برای ظرافت در ساده پیدا شده است در حال حاضر توسط اغوا هیجان انگیز، رمان، و بدخلقی dulled. آن را به عنوان اگر آن را بلافاصله ناپدید شد، آن را قطعه قطعه، مانند قطعات از ظرف چای، به تنهایی توسط دست نامرئی زمان کشف شده تا زمانی که هیچ ردی از آن باقی مانده بود. Kawabata در سخنرانی نوبل سال 1968 خود را با تاسف بیان کرد: @ مراسم چای در حال ظهور است، یک جلسه از رفقای خوب در یک فصل خوب. این روح، این احساس برای رفقای خود در برف، ماه مهتاب، زیر شکوفه ها نیز برای مراسم چای، پایه است. من می توانم بگویم که برای دیدن رمان من هزاران جرثقیل به عنوان تحریک از زیبایی رسمی و معنوی مراسم چای اشتباه است. این یک کار منفی است و ابراز تردید و هشدار علیه عصبانیت که در آن مراسم چای کاهش یافته است. »کاواباتا معتقد است که مراسم چای به یک بازی فریب، گربه و موش تبدیل شده است که او با آن برجسته می شود استفاده او از Chikako به عنوان شخصیت. او یک زن حیله گر و دستکاری می کند که از مراسم چای استفاده می کند تا نفوذ خود را به نفع او به نفع خود بگذارد و بنابراین گل های مضر را که سنت بزرگ آن کاهش یافته است، نشان می دهد. Kikuji، کارشناسی، به عنوان یک شخصیت جالب است، زیرا او فرهنگ ارثی مراسم چای را رد می کند، اما او به دلیل خانم Ota و Fumiko کشیده شده است. در ابتدا مادر، پل او به گذشته بود، که او را به قدردانی از سنت های قدیمیاش تسخیر می کرد، اما زمانی که او را از دست داد، متوجه شد که او در دخترش دیده می شود. به او، فومیکو، در مراسم چای، خوب به نمایش گذاشته شده است و به سنت های گذشته اشاره می کند و از مادرش کاسته می شود و از عمل باستانی استنباط می کند که نشان دهنده تردید، تسلیم شدن، صلح و آرامش مردم ژاپن است. بنابراین، حتی اگر زیبایی معاصر یوکیو به او تجدید نظر کند، کیکوجی هنوز به فومیاکو مانند یک عطر گلدار که زیر نفس او بود، کشیده شد. با این حال، درخشش این روز برای یوکیو ضعیف بود و رویای عاقلانه را شکست. در پایان بیان Kikujiâ که Fumiko هیچ دلیلی برای مرگ است، صدای Kawabata از پشیمانی که سنت نجیب از مراسم چای محو شدن باید ناپدید می شود نیست. در سطح هزاران جرثقیل رمان غم انگیز عشق و اشتیاق است اما در همان زمان یک نگاه دلسوزانه و یک ترسناک و بی رحم در پست های مختلف از مراسم چای است. پرویز لرزنده اش خواننده را به یک آرامش صلح آمیز، نمادهای آن نشانه ای از تاریکی و نور و تاری که اغلب ما را در خود می یابند، شبیه سازی می کند. یک کتاب فریبنده از طریق و از طریق آن، که ماندن در عمق رویاهای من با من همراه است. شاید در رویاهای من یک صدای مصیبت بیان غم و اندوه به آگاهی من برسد، زیرا سنت های افتخار گذشته در حال حاضر صرفا تزئینی شده است، مانند یک هزار جرثقیل در چارچوب، که مایل به افزایش است، اما برای همیشه در پرتره.

مشاهده لینک اصلی
با سایه های زمردی، جرثقیل های ابدی. در باران های بیدرنگ، کوی چای گرم به اشتراک گذاشته شده است. همراه سینه ها پر از شکم. نماز های عجیب و غریب به راحتی به عنوان بولائو روان شناخته می شوند، کاواباتا با حواس ریتمیک من بازی می کند. در سخنان من آهنگ هایی از قلب زمستانی را در انتظار بهار بهار می بینم. من نمی توانم خودم را از نوشتن افکار گمشده در سایه های شخصیت های Kawabata جدا کنم. صحبت از سایه ها؛ چه اتفاقی مبهم؟ هر چه بیشتر به آن بپردازید بیشتر رشد می کند؛ یک همراه وفادار که هرگز فیزیکی شما را از بین نمی برد مهم نیست چقدر شما آن را می خواهید. و سپس به نوعی، در یک روز بارانی شما برای خورشید ترسیدید، یک بار دیگر قادر خواهید بود با قافیه فروتن خود را راه بیاورید. Kikuji در داخل و در میان سایه های متعدد از گذشته و حال خود زندگی می کردند. مانند زگیل مارپیچ در پستان Chikakoâ € ™ ثانیه، Kikujiâ € ™ ثانیه گذشته بود چشمگیر به عنوان زگیل بر روی قوس است. زودگذر زایمان که موجب بروز چشایی درخشان پوست چیکاکو شد، ارواح سمی را از طریق جویدن سیگار کشید. رمان با چیکاکو با دعوت از کیک جی برای ملاقات با یک عروس آینده نگر در تظاهرات مراسم چای باز می شود. علامت رنگی در سینه Chikakoâ € ™ ثانیه همه Kikuji در مورد پدر و مادر خود را به یاد داشته باشید معشوقه. همانطور که علامت یک تصویر خیالی پدرش بود، مضطرب بودن مادرش، و در عین حال به نوعی باعث شد که لمسش را به شیوه عجیب و غریب دنبال کند. یوکیکو اینامورا، یک دختر با هزاران جرثقیل الگوی بافتی برای کیک جی مایا (ملاقات) انتخاب شد. کوبابا، احساسات پیچیده را در توصیفهای ساده تعامل می کند؛ همانند روشهای دقیق مراسم چای. سن نه RikyÅ \"به عنوان یک شخصیت تاریخی عمیق در سنت WABICHA (راه ژاپن چای) در نظر گرفته شده است. در اوایل دهه هشتاد، RikyÅ \"تعالیم فلسفه های ذن را با سادگی چای به دست آورد تا زیبایی شناسی با روشنایی بکر. بر اساس چهار اصل ذن هماهنگی، احترام، خلوص و آرامش؛ مراسم چای بیشتر از تجربیات معنوی نسبت به نوشیدن چای است. این مراسم که با تمیز کردن ظروف چای قبل از اینکه چای بریده شود، آغاز می شود، برای رسیدن به آرامش ذهن و قلب، با ریشه کن کردن کثیفی های دنیوی و تلاش برای سادگی است. با این حال، Kawabata زیبایی مراسم چای را با خلط پیچیدگی های انسانی و سرنوشت های سفت و سخت پر می کند؛ پارادوکس مناسب برای هنر سنتی ژاپنی چای. با توجه به رمان خود، کاواباتا یک بار گفت: \"این یک کار منفی است و ابراز تردید و هشدار علیه عصبانیت که در آن مراسم چای افتاده است.\" بر خلاف سایر استادان چای، آقای میتانی، میراث گناه و ملانکولی را ترک کرد بی نظمی به پسرش (Kikuji). با گذشت از ظروف چای از طریق نسل، Kikuji نه تنها به ارمغان آورد porcelains های تزئین شده، بلکه پدر و مادر خود را مجبور گذشته و زنانش. کاواباتا از ابزارهای مختلف مراسم چای به عنوان تصاویری بر روی دیوار دلتنگی از احساسات غریبانه استفاده می کند. هنگامی که چیکاکو برای نخستین بار از کیک جی خوشم می آید، اوکیو (کاسه سیاه) را به چای می کشد، کیک جی از عطر و طعم و مزه ای که توسط ظروف آشپزخانه به ارمغان می آورد استفاده می کند. اما تفاوت آن این است که پدرم آن را برای یک کمی در حالی که؟ بعد از آن چهارصد ساله است. پس از آن، تاریخ آن به «مومویاما و ریکو» تبدیل شده است. استادان چای پس از آن مراقبت کرده و از قرنها گذراندند. پدر من از اهمیت بسیار کمی برخوردار است. بنابراین کیکجی سعی کرد ارتباطات را از کاسه خارج کند. او از اوتا به همسرش، از همسرش به پدر Kikujiâ از پدر Kikujiâ به Chikako گذشت ؛ و دو مرد، پدر و Kikujiâ € ™ ثانیه، مرده بودند، و در اینجا دو زن بودند. چیزی بود که تقریبا عجیب و غریب در مورد حرفه ی کاسه بود. @ همان نگاه زمانی نمایش داده می شود که Fumiko Shino Jar را به کلبه می آورد. @ شیشه ای که خانم Otaâ € ™ ثانیه در حال حاضر توسط Chikako استفاده می شود. پس از مرگ خانم Otaâ € ™ ثانیه، او به دخترش منتقل شده بود، و از Fumiko آن را به Kikuji آمد. او حرفه ای عجیب و غریب داشت. اما شاید عجیب و غریب به عطرهای چای طبیعی بود. در سه یا چهارصد سال قبل از آن، املاک خانم اوتا، از طریق دستان مردم با کارهای عجیب و غریب عبور کرده بود؟ سرامیک هایی که یک بار افتخار می کردند، شگفتی های فریب خورده ای بود. کاواباتا فساد مراسم چای مقدس را با عجله در حرص و طغیان انسان تشریح می کند. شبیه به چای بی سر و صدا که توسط ذرات ریخته شده از بین می رود، جوهر معنویت خالص از بین می رود به آشفتگی های عاطفی که توسط تاریخ ناهمگون روح انسانی رد می شود. در این کتاب، مراسم چای، مرگ و میر را افزایش می دهد؛ تشدید بدگمانی مادی گرایی تبدیل به یک شخصیت قابل ستایش است. علاوه بر این، زمانی که Fumiko قرمز و کاسه Raku سیاه را به کلبه Kikuji می آورد، رس خاکستری تبدیل به نماد عشق نابالغ می شود. عشق بین خانم اوتا و آقای میتانی که توسط انحرافات فریب خورده بود؛ خانم Otaâ € ™ ثانیه عشق به Kikuji به عنوان او نمی تواند خود را جدا از چپش ...

مشاهده لینک اصلی
ارزش های سنتی @ Thousand Cranes @ در مورد تداوم سنت و انطباق با افراد با ارزش های سنتی است. در قلب رمان چای چای ژاپنی است. در حالی که چای در قرن نهم ژاپن مست شده است، تنها بخشی از یک مراسم رسمی با اهمیت مذهبی در حدود قرن 12 بوده است. مجموعه مقدماتی تجهیزات در مراسم چای استفاده شده است. اغلب تجهیزات، مانند کاسه آشامیدنی، ساخته شده است و به مدت چهارصد سال در یک خانواده نگهداری می شود. این کاسه های نوشیدنی مانند آثار هنری تحت تاثیر قرار می گیرند و ارزش اقتصادی و اقتصادی زیادی دارند. مراسم اهدای جایزه نه تنها شیوه سنتی چای، بلکه سنت خانوادگی آنها است. کاسه چای کشتی های مهم در مراسم هستند. آنها تنها خالی هستند، اما باید با چای و آب گرم پر شوند. به همین ترتیب، مردم عادت خالی می شوند تا زمانی که به رسمیت شناخته شده و شکل گرفته توسط سنت های حق و تحت تاثیر قرار می گیرند مطابق با دستورات ذن بودیسم. سنت و مراسم را حذف کنید و روند رشد شخصی و فروپاشی اجتماعی شدن به دست می آید. تحت یک نشانه Bad Sign Kawabata از مراسم چای به عنوان نماد سنت و میراث یک خانواده استفاده می کند، تنها پرتره ای که او رنگ می کند، خانواده ای است که از دست داده راه خود را، تا حدودی به دلیل مرگ زودرس هر دو از شخصیت های اصلی. چای چای کیجیا توسط خانواده Chikako، یک زن که معشوقه پدرش بود، و به پایان رسید تا نقش در خانواده اش. در تنها جنبه ای از رمان، که من دوست نداشتم، Chikako نشانه تولد در سراسر قفسه سینه اش دارد. این یک نشانه بد است. او این امکان را برای یک شوهر محروم می کند و پس از پیوستن به خانواده به عنوان بنده، کاملا @ sexless @ می شود. علامت زاد و ولد او، هنگامی که او به طور موثر کنترل خود را از طریق خانواده از طریق کنترل خود را از مراسم چای، کنترل می کند. او تلاش می کند تا از مراجع رسمی برای پیدا کردن یک زن مناسب برای Kikuji استفاده کند. Kikuiji، از سوی دیگر، دارای برنامه های دیگر است. او هنوز هم به دنبال یک زن نیست. او به نظر می رسد بسیار مستقل از بسیاری از ژاپنی ها است. مانند پدرش، او معتقد است که توسط معشوقه وسوسه می شود و او نمی تواند انتخاب سریع بین عروس های رقیب چیکاکو را در نظر او برای او. معاون معتبر اگرچه Kikuji و Chikako در برابر رقیب در برابر یکدیگر pitted، آنها هر دو بخشی از همین مشکل: سقوط سنت و انتظارات اجتماعی که همه ما با همان استانداردهای مطابقت دارد. شورشیان کیوکیه در تلاش برای تمایل و رضایت خود، مخالف سنت هستند. ازدواج و خانواده به او ثروتمند است. در مقابل، ازدواج، خانواده و مراسم چای برای Chikako مهم است، اما تنها به عنوان وسیله ای برای حفظ نقش خود در زندگی است. او مراسم چای را خودخواهانه و به طور هدفمند به عنوان یک وسیله نقلیه پذیرفته است. بنابراین در این خانواده دو عدد مهم برای حفظ سنت، خانواده و مراسم چای، دارای نقص در شیشه است. چیکاکو یک معجزه ذاتی است، تهدیدی برای اصالت از سوی دیگر، مراسم. Kikuji، نشان دهنده معاون ارشد لیبرتینیسم است که دارای پدر او بود. مانند GripKawabata نقاشی این پرتره با چنین فضل و اقتصاد، با این حال مانند مراحل اولیه نقاشی، آن را به من اندکی برای دیدن تقریبا نیمی از رمان، فقط من را نداشت. هنگامی که آن را انجام داد، آن را به من گرفت با یک دست و پا گرفتن مانند و نمی خواهد اجازه دهید من بروید. سپس وقتی پایان یافت، خیلی زود به پایان رسید. من نمی توانم ببینم کی کویجی رهبری می شود، اما او هم نمی تواند باشد. این زیبایی Kawabata.VERSE: رژ لب مادرش [در واژگان Kawabata و شکسپیر] در دست او، کاسه چای مادرش. لعاب سفید اشاره به red.The رنگ رژ لب منجمد، The رنگ گل رز قرمز خالی، رنگ خون قدیمی و خشک، رنگ عشق از دست رفته، رنگ خانواده های طولانی رفته و از خانواده ها هنوز آمده است. OTHER KAWABATA REVIEWS: من @ Thousands Cranes @ را بخوانید بعد از خواندن و بررسی @ Snow Country @: https: //www.goodreads.com/review/show ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب هزار درنا


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)