کتاب موش ها و آدم ها

اثر جان اشتاین بک از انتشارات مجید (به سخن) - مترجم: مهدی افشار-داستان درام

کتاب «موش‌ها و آدم‌ها» نوشته جان اشتاین بک (۱۹۶۸- ۱۹۰۲)، نویسنده آمریکایی است.
جان ارنست استاینبک جونیور که در ایران به نام جان اشتاین بک شناخته می‌شود، در سال ۱۹۶۲ موفق به کسب جایزه نوبل شد، او در کارنامه‌اش جوایز مهم دیگری چون پولیتز را نیز دارد.
بی‌شک مهم‌ترین اثر او، رمان «خوشه‌های خشم» توانسته شهرتی مثال زدنی برایش به ارمغان بیاورد و اشتاین بک را تبدیل به یکی از نویسندگان ماندگار در تاریخ ادبیات جهان کند.
رمان «موش‌ها و آدم‌ها» نیز یکی دیگر از آثار شناخته شده اوست در طول سالیان منبع الهام بسیاری از نویسندگان، فیلم‌سازان و دیگر هنرمندان بوده است.
این کتاب که همزمان با رکود اقتصادی نوشته شده، روایت دو دوست به نام‌های جرج میلتون و لنی اسمال است که با مهتری اسب‌ها روزگار می‌گذرانند. مهم‌ترین رویای این دو آن است که روزی زمینی از آن خود داشته باشندف که بتوانند در آن خرگوش پرورش دهند.
اما این رویا که بنیانش در ذهن کودکانه لنی شکل گرفته است تبدیل به کابوسی عجیب می‌شود. لنی تنها در یک مواجه کودکانه با زن پسر ارباب مرتکب قتل می‌شود و این خود سرآغاز ماجراها و تغییراتی است که زندگی این دو نفر و اطرافیانشان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
در بخشی از کتاب «موش‌ها و آدم‌ها» می‌خوانیم:
« برکه سبز عمیق رود سالیناس هنوز اواخر بعدازظهر را می‌گذراند. اکنون دیگر خورشید دره را ترک گفته بود تا ستیغ تند کوهستان گابیلان را در پیش گیرد و بالا رود. نوک تپه‌ها از آفتاب در حال غروب به سرخی می‌گرایید، اما در کنار برکه میان چنارهای پلیسه‌دار، سایبانی دل‌نشین پدید آمده بود.
یک مار آبی با چابکی و نرم رفتاری در سطح برکه شناور بود و سر پریسکوپ مانندش را از سویی به سویی دیگر می‌گرداند. مار طول برکه را درنوردید و به پای‌های بی‌حرکت حواصیلی نزدیک شد که در سطح کم‌عمق برکه ایستاده بود. سر و نوک ثابت حواصیل نیزه‌وار در آب فرو رفت و در یک لحظه، مار کوچک را در حالی‌که دُمش به‌طرز جنون‌آسایی تکان تکان می‌خورد، به منقار گرفت.
هجوم دوردست باد، زوزه کشید و از میان تاج درختان عبور کرد و حرکتی موج مانند در شاخه‌های درختان پدید آورد. برگ‌های درختان چنار، سطح نقره‌گون خود را نمایان کردند و باد برگ‌های قهوه‌یی و خشک را چندمتری آن سوتر راند و سپس ردیف در ردیف، امواج ظریف و ملایم باد جریان یافت و در سطح سبز برکه شکنجی افکند».


خرید کتاب موش ها و آدم ها
جستجوی کتاب موش ها و آدم ها در گودریدز

معرفی کتاب موش ها و آدم ها از نگاه کاربران
خيلي دلچسب بود. از اون كتابايي كه طعم خوندنشون رو نميشه فراموش كرد. خيلي جذاب روايت شده بود. تمام مدت عين صحنه هاي يه فيلم جلو چشمم بود. داستان دو دوست و يك روياي مشترك گرم....
انگار تمام مدت، نفر سومي بودم ك داشتم از نزديك گفتگوهاي اين دو دوست رو گوش ميكردم و حسابي همراه شده بودم با داستان.....
ترجمه سروش حبيبي هم دلنشين بود..

-قصه شو برام بگو جورج!
-همين ديشب برات گفتم!
-باشه جورج. دوباره تعريف كن!
-خب باشه! پنج هكتار زمينه... با يه آسياب بادي كوچيك و يه خونه چوبي و يه مرغدوني. يه آشپزخونه و يه باغ ميوه با درختاي آلبالو، و هلو و زردآلو و گردو هم داره. با يه رديف بوته توت فرنگي و تمشك. يه مزرعه يونجه هم هست و تا دلت بخواد آب برا آبياري مزرعه ها..
-خرگوش چي جورج؟
-عجالتا از خرگوش خبري نيست. اما كاري نداره. ميتونيم چندتا قفس درست كنيم و خرگوشم نيگر داريم.
لني به نرمي گفت: مث اربابا زندگي ميكنيم!
جورج گفت آره مث اربابا!...

مشاهده لینک اصلی
زیاد اهل نوشتن ریویو نیستم اما این کتاب به قدری منو شگفت زده کرد که خواستم چند سطری نظرمو به اشتراک بذارم
اشتاین بک به قدری زیبا دو شخصیت اصلی داستان - جورج و لنی - رو به تصویر کشیده بود که حتی گاهی این تصور برایم پیش می آمد که جورج و لنی نه دو شخصیت مستقل از هم، بلکه یک شخصیت واحدند؛ و خیال پردازی های لنی بود که به جورج انگیزه حرکت و امید تحقق آرزوهایش را می داد
همچنین پایان بندی بی نظیر داستان در حالی که در ظاهر شخصیت های اصلی داستان در شرف محقق کردن آرزوی خود بودند
شاید بتوان گفت موش ها و آدم ها، (در کنار اعتراض نویسنده به اوضاع زمانه) داستان آرزوهای سرکوب شده هر یک از شخصیت های کتاب و تنهایی آنها باشد؛ همانطور که در بخشی از کتاب می خوانیم
اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه می شه. فرق نمی کنه طرف آدم کی باشه. هر کی می خواد باشه! اما پهلوت باشه ... من بت می گم. آدم از تنهایی ناخوش میشه

مشاهده لینک اصلی
من فکر می کنم که من جان استینبک را آگاهانه یا ناخودآگاه اجتناب می کنم، از آنجایی که من یک نوجوان اسب دوست داشتنی بودم و فکر می کردم که اسب قرمز یک کتاب خوب و دلپذیر برای خواندن است. من کتاب های استینبک را برای سال ها مطالعه نکردم. اما من در آن بودم کتابخانه محلی، قرار دادن در قفسه های کتاب فروشی عمومی، و اتفاق افتاده است که این یکی را بیرون بکشد و متوجه شد که چقدر کوتاه بود - فقط 107 صفحه. من تا به حال خواندن Jonathan Livingston Seagull خواندن، که یک بیش از حد سندروم الهام از 70 سیزدهم بود، به پایان رسید، و به من این رسید که با خواندن این کتاب برای جبران JLS من می توانم تعادل کیهانی در زندگی من و یا چیزی شبیه به آن است. Lenny و جورج یک جفت منحصر به فرد از دوستان هستند: جورج است بی قرار، هوشمند و اغلب کوتاه مدت؛ Lennie بزرگ و فوق العاده قوی است، اگر چه ذهنی آسیب دیده است. او دارای شیرینی کودکانه است، اما به راحتی اشتباه و ترسناک است، و این در ترکیب با قدرت او باعث می شود او تهدید به دیگران شود. به هر حال، به رغم تفاوت هایشان، دو دوستی ایجاد کرده اند. جورج سعی می کند از Lennie از جهان محافظت کند. . . و جهان از Lennie. یک کار دشوار است اما آنها رویاها و برنامه های خود را به جای خود می گذرانند، جایی که آنها می توانند یک باغ و حیوان را پرورش دهند. و Lennie می تواند از خرگوش مراقبت کند. او بیشترین چیز آسمانی است که او می تواند تصور کند. جورج و لنی به عنوان اعضای مزرعه در مزرعه ای در کالیفرنیا استخدام می شوند و پیش بینی های فاجعه شروع به ضخیم شدن و سریع می کنند. گوسفندهای قدیمی که مفید بودن آنها به پایان رسیده است، به طور غیر رسمی شلیک شده است. صاحبان فرزند کریل به خانه خود می روند و برای مبارزه می خرند. Curleys جوان، همسر بی حوصله حتی بیشتر به سراغ او می آید، به دنبال نوع دیگری از مشکل است. دست ها مطمئن هستند که فقط برای یک ماه یا دو ماه از دستمزد برای رسیدن به برنامه های خود از محل خود خود نیاز دارند، اما طرح های بهترین رشته موش و مردان بلافاصله پس از آن agley. من انتظار داشتم در مورد رویاهای فروپاشیده ای بخوانم، اما من شگفت زده شد و با قدرت تم دوستی واقعی - نه تنها دوستی میان جورج و لنی، بلکه همچنین دوستی و درک ارائه شده توسط Slim، سرپرست فرماندار، شگفت زده شد. با تمام تنهایی و بی رحمی و از دست دادن و ناامیدی که زندگی می تواند به ارمغان بیاورد، این یکی از پیام های امیدواری است که من از این کتاب کوتاه و قدرتمند دور می کنم.

مشاهده لینک اصلی
Goodreads بیش از ظرفیت است * {margin: 0؛ } html، body {height: 100٪؛ فونت خانواده: جورجیا، serif؛ } .wrapper {min-height: 100٪؛ ارتفاع: خودکار! مهم؛ ارتفاع: 100٪؛ حاشیه: 0 خودکار 100px؛ / * حاشیه پایین، مقدار منفی ارتفاع پایینی است * /}. tfooter، .push {height: 100px؛ / * .push باید همان ارتفاع به عنوان .footer باشد * /} / * پایان پایین صفحه چسبنده * / * {margin: 0؛ } html، body {height: 100٪؛ } .wrapper {min-height: 100٪؛ ارتفاع: خودکار! مهم؛ ارتفاع: 100٪؛ حاشیه: 0 خودکار 100px؛ } .tfooter، .push {height: 100px؛ } body {background-image: url (http: //photo.goodreads.com/misc/1333733019-1333733019_goodreads_misc.jpg)؛ } .tfooter {width: 100٪؛ background: url (http: //photo.goodreads.com/misc/1333669053-1333669053_goodreads_misc.jpg) repeat-x left bottom؛ متن تراز: مرکز؛ رنگ: # 666؛ فونت اندازه: 10px؛ } .distractionless {color: # 333؛ } .distractionless .logo {margin-left: 16px؛ }. بدون تغییر .topRight {شناور: راست؛ حاشیه: 12px 16px 0 0؛ فونت خانواده: @ Helvetica Neue @، Helvetica، Arial، sans serif؛ } .distractionless #header {width: 100٪؛ حاشیه بالا: 13 پیکسل. حاشیه پایین: 16 پیکسل؛ } .distractionless .mainContent {text-align: center؛ } .actionLink.large {font-size: 16px؛ } .contentBox {font-family: Georgia، serif؛ مرز: 1px جامد # d0d0c8؛ رنگ پس زمینه: سفید؛ -webkit-border-radius: 4px؛ -moz-border-radius: 4px؛ مرز شعاع: 4px؛ -webkit-box-shadow: 0px 1px 1px 0px # d0d0c8؛ -moz-box-shadow: 0px 1px 1px 0px # d0d0c8؛ box-shadow: 0px 1px 1px 0px # d0d0c8؛ padding: 30px 50px 30px 50px؛ عرض: 700px ؛؛ ارتفاع: 345 پیکسل؛ حاشیه: 0 خودکار؛ text-align: left؛ } .contentBox. left {float: left؛ عرض: 185px؛ } .contentBox. right {float: left؛ حاشیه سمت چپ: 30 پیکسل؛ حاشیه بالا: 36 پیکسل؛ عرض: 480px؛ } .contentBox h1 {font-size: 22px؛ خط ارتفاع: 1.4؛ فونت وزن: طبیعی؛ } .contentBox p {font-size: 16px؛ خط ارتفاع: 1.2؛ حاشیه پایین: 18 پیکسل؛ } #quote {font-style: italic؛ خط ارتفاع: 1.4؛ فونت اندازه: 15 پیکسل؛ حاشیه بالا: 40 پیکسل؛ } #quoteAuthor {text-align: right؛ فونت سبک: طبیعی؛ فونت اندازه: 12 پیکسل؛ } .actionLinkLite {color: # 215625؛ فونت خانواده: @ Helvetica Neue @، Helvetica، Arial، sans serif؛ متن دکوراسیون: هیچ؛ فونت اندازه: 14px؛ } var _gaq = _gaq || []؛ _gaq.push ([_ setAccount، UA-968618-1])؛ _gaq.push ([_ trackPageview، / 503_unavailable])؛ (function () {var ga = document.createElement (script)؛ ga.type = text / javascript؛ ga.async = true؛ ga.src = (https: == document.location.protocol؟ https: //: http : //) + stats.g.doubleclick.net/dc.js؛ var s = document.getElementsByTagName (script) [0]؛ s.parentNode.insertBefore (ga، s)؛}) ()؛

مشاهده لینک اصلی
در طول سال گذشته، جان استینبک را به عنوان یک قاتل داستان آمیز آمریکایی کشف کردم. خواندن Cannery Row و دنبال کردن آن شیرین پنج شنبه، من متوجه شدم که نویسنده مشهور استینبک بود و امیدوارم ادامه خواندنش را با تعدادی از رمان هایم امسال. یکی از داستانهایی که من در مدرسه خواندم اما حافظه فازی از موشها و مردان است. با یک مربع در این سال هیئت مدیره یکنوع بازی شبیه لوتو کلاسیک خواندن یک گروه خواندن که شما هنوز خواندن هنوز، من تصمیم گرفتم که آن زمان خوبی بود به عنوان هر کسی که برای دیدن این کار از Steinbecks از طریق چشم بزرگسالان. نجات رودخانه Salinas و Soledad، کالیفرنیا، دو خانوار مزرعه ای به نام جورج و لنی از وجود خود در زندگی رنج می برند. جورج آرزو دارد که خانه مزرعه و زمین خود را داشته باشد، اما این در طول افسردگی است و پول کمی از دست داده است. او همچنین عمه کلارا، واقعا یک دوست خانوادگی، را قول داد که او را برادرزاده Lennie خود، یک مرد ضعیف اما قوی، مراقبت کند. استینبک جورج را به عنوان یک مرد معمولی در طول دوران خود به تصویر می کشد که تلاش می کند تا کار را برای رسیدن به اهداف خود پیدا کند، اما او بار اضافی برای مراقبت از Lennies و ارائه خدمات به او فراهم می کند. اگر این در دوران معاصر نوشته شده باشد، Lennie به مثابه توسعه ناتوانی یا اوتیسم توصیف می شود، در عین حال در دهه 1930، جامعه نمی توانست دقیقا مشخص کند که چه افرادی مثل Lennie هستند. آنها با کمبود آینده از بین می روند و مانع از آن می شوند که آنها را در داشتن چشم اندازهای مختلف برای بهبود خود از بین ببرد. خواننده متوجه می شود که لنی حیوانات را دوست دارد، هرچند با داشتن توانایی ذهنی محدود او موفق به مراقبت از آنها نیست، ، خرگوش یا توله سگ بعد از دیگری. Steinbeck اشاره به این واقعیت است که دلیل جورج و Lennie در میان مشاغل است که چرا Lennie احساس لباس زنان به معنی هیچ آسیب، اما این عمل دیگر اعضای تیم کار خود را هشدار داد، و مجبور کردن زن به فرار از محل. جورج لنین می گوید که جورج می کوشد تا دهانش را ببندد، هر آنچه که جورج به او می گوید، و به دنبالش بیفتد. به رغم بهترین نیت ها، با شرایطی که لنس وجود دارد، او همیشه به یاد نمی آورد کاری را که جورج از او می کند انجام دهد، و هر دو آینده خود را در معرض خطر قرار می دهد. همانطور که در گذشته، جورج به سرعت با سایر کارها دوستانه می شود خدمه، تلاش برای فاصله از Lennie. Lennie تلاش می کند تا دوستی با بقیه اعتیاد را در مزرعه، از جمله یک دست نعل اسب، اما حتی این رابطه به فاجعه پایان می دهد. هنگامی که اعمال Lennies در معرض تراژیک قرار می گیرند، جورج باید بین محافظت از Lennie و تفکر به خود و آینده خود را انتخاب کند، با انقراض که به اوج خود رسیده است. من نمی توانم کمک کنم اما فکر می کنم که اگر جورج و لنی امروز با آگاهی جامعه از درجه های تاخیر رشدی زندگی کنند، هر دو جورج و لنی از یک زندگی شادتر لذت خواهند برد. بار مراقبت از Lennie در جورج قرار نگرفت، و Lennie خود را به جنبه های ابتدایی مراقبت از خود آموزش داده و شاید حتی در یک کار اولیه قرار داده شود. با این حال، جورج و لنینی را در دوران مدرن قرار می دهد و رابطه آنها به فاجعه ای پایان می دهد که ستینبک جورج را در شرایط نامساعد قرار می دهد که باید برای بقیه زندگی اش در آن زندگی کند. در خواندن استینبک، من شاهد آن بوده ام که چگونه کارهای مهیج را در نقاشی شخصیت های خود به عنوان آرکه تایپ های دوران زندگی که معمولا در دوران افسردگی کالیفرنیا زندگی می کنند انجام داده ام. جورج و لنی دو مرد هستند که در یک دهه به دنبال بهتر شدن خود هستند، در حالی که یک نفر کمی خوشحال بود. در حالی که این رمانتیک غم انگیز را بازخوانی می کردم، نمی توانستم فکر کنم اگر به عنوان کتاب های دیگر که برای مدرسه خواندم، اگر بیشتر از اکثر نوجوانان باشد، فکر می کنم. شايد معلمان بتوانند در رابطه با جورج و لنس بحث كنند و در صورت ليني، اگر امروز در حال زندگي هستند، همانطور كه ​​من در حال خواندن بودم. با این حال، مانند سایر کتابهایی که در آن زمان میخوانم، از موشها و مردها قدردانی عمیقتری در هنگام خواندن آن از طریق چشم بزرگسالان به دست میآورند. یکی دیگر از میدان های یکنوع بازی شبیه لوتو، مشخص شده است، اما قطعا آخرین رمان استنبک که من در سال جاری بخورم 4.5 ستاره نیست

مشاهده لینک اصلی
من احتمالا بیشتر به بحث در مورد جان Steinbecks از موش و مردان اضافه می کنم بدون پرداخت حقوق مدرسین انگلیسی دبیرستان؟ با توجه به اینکه من نگاهی به تصاویر خسته از نوجوانان ندارم، شک دارم که یک چک از LAUSD در صندوق پستی من به زودی ظاهر شود. - منتشر شده در سال 1937، این کار است که الگوریتم های Goodreads به نظر می رسد توافق شده است که نویسندگان مشهور ترین. برای استفان کینگ، آن درخشان، برای المر لئونارد آن را دریافت کمیته و برای جان استینبک از موش و مردان آن است. - این یک رمان، طول تقریبی 34،720 کلمه است. من آن را در کمتر از چهل و هشت ساعت خواندید .-- داستان در اطراف دو روستای مزرعه در حال سفر به بزرگراه ها و مزرعه های کالیفرنیا، به دنبال یکدیگر و تلاش برای ساختن به اندازه کافی از سهام برای تکه تکه کردن زمین خود را. هر کدام از آنها در شلوار جین و در کت و شلوار جین با دکمه های برنج پوشیده شده بود. هر دو از کلاه های سیاه و سفید و بدون شکل استفاده می کردند و هر دو رولهای پوششی تنگ را روی شانه هایشان گذاشتند. اولین مرد کوچک و سریع، تاریک صورت، با چشم بی قرار و ویژگی های قوی و قوی بود. هر قسمت از او تعریف شد: دستان کوچک، قوی، سلاح های تیز و نازک و استخوان بینی. پشت سر او برعکس ایستاده بود، یک مرد بزرگ، بی شکل از چهره، با چشمهای بزرگ و چشمهای پهن، با شانه های گسترده و شیب دار؛ و او به شدت راه می رفت، کمی پاهای خود را کشید، طوری که یک خرس قاشق هایش را می کشاند. بازوهای او در طرفهایش نوسان نداشت، اما به راحتی آویزان شد .-- جورج میلتون، مرد کوچک، متفکر است. Lennie Small كودك در بدن كوچك است. پیاده روی ده مایل به مزرعه جو در جنوب Soledad پس از یک راننده اتوبوس با نفرت آنها را بر روی بزرگراه دورتر از مقصد آنها، Lennie با لخت کردن موش یا خرگوش و یا هر چیزی با بافت زیبا مورد توجه است. Lennie هرگز بر جورج دست نیافته است، مضمونی توسط داستان های شریک سفر خود را می گوید از زمین آنها settle روزی. جورج می گوید وقتی که مردان در نهایت برای کار می آیند، صحبت می کنند. @ او هیچ فاجعه ای ندارد، گفت: جورج. @ او گنگ به جهنم، اما او دیوانه نیست. من هیچ وقت ندیدم یا نه، من پنجاه و پنجاه و پنجاه ساله بودم. اگر من روشن شدم، اگر حتی کمی هوشمندانه بودم، Id جای خودم را داشتم، من در محصولات خودم، به جای تمام کارها کار می کردم، و آنچه را که از زمین بیرون می آمد، می گرفتم. @ George خاموش شد . او می خواست صحبت کند لاغر او را تشویق نمیکند و از او دلداری نمیدهد. او فقط آرامش و پذیرش را پشت سر گذاشت. یکی از دلایل جان استینبک، نویسنده ی مورد علاقه من این است که وقتی توصیف می کند، نمی خواهم آن را پایان دهم، و وقتی او به گفتگو می رود، نمی خواهم شخصیت هایش را متوقف کنی . گفتگوی استفان کینگ ها می تواند قلع باشد، در حالی که توجه به المر لئوناردر، زمانی که به پروسه می پردازد، کوتاه است و حداقل توصیف ها و گفتگو های استینبکس به خلوصی که من را فریب می دهد، می رساند. آن را مانند تفاوت بین آب آشامیدنی از یک شیلنگ باغ که خشک شده در خورشید با کسی که می داند چه crawling در داخل آن و یک روز، کسی به شما یک بطری Perrier به شما -. در حالی که بسیاری از نویسندگان در اطراف مردم بوده است، با Steinbeck، من همیشه با تصوری غیر قابل انکار که تماشا کرده و به عقل و منطق در مورد مردم آموخته است، باقی مانده است. سپس او این دانش را به کتابهایش می پردازد و آن را به خواننده منتقل می کند. من خودم را قادر به ارتباط بیشتر با استینبک می توانم بیشتر از بسیاری از نویسندگان معاصر که اغلب به نظر می رسد هرگز در اطراف انسان هایی که رویای، نوشیدنی، تسلیم شدن، جنگیدن یا مشاجره با قانون را نداشته اند، نابود شوند یا نگران باشند در مورد جایی که وعده های بعدی آنها ممکن است از کوروک به آرامی گفت، @ Maybe شما می توانید ببینید اکنون. شما جورج رو گرفتی شما می دانید که به عقب بازگشته است. هیچکدام شما را ندیده است. شما نمیتوانید به خانه بونک بروید و بازی کنید که به شما سیاه می شود. چگونه این را دوست دارید؟ شما باید مجبور به نشستن یک کتاب خواندن باشید. مطمئنا شما می توانید اسبها را بازی کنید تا آن را تاریک شود، اما پس از آن باید کتاب بخوانید. کتاب ها خوب نیستند یک پسر به کسی احتیاج دارد - نزدیک به او باشد. @ او ناله می کند، @ مرد وقتی می میرند هیچ کس نمی آید. هیچ وقت نمی فهمم چه کسی این مرد است. من بهش میگم، @ او گریه کرد، @ من میگم بیا یک پسر خیلی تنهایی میشکنه. @ - برای کسانی که به اواخر پیوستند، من نمیدانم معلم انگلیسی، اما اگر با شخص دیگری مواجه شدم که نمیتوانست داستان را بخواند (من من فکر می کنم در اینجا) و من می خواستم سعی کنید آنها را به تغییر نگرش خود را، از موش و مردان خواهد بود رمان او را به دست آنها. کوتاه بودن آن در مورد مردان و کار و بدست آوردن آینده و وفاداری بهتر است و چگونگی انجام کارها همواره به همان شیوه ای که شما رویای آنها می کنید انجام می دهید. با این حال نوشتن من را به مکان دیگری منتقل می کند. من نمی توانستم یک روز جوجه را بچرخانم یا یک کیسه ای از هر چیزی بپوشم، اما همانطور که استفانبک به خوبی می دانست، همه ما تمایل داشتیم که در جاده باز باشیم، مسافرت کنیم، در یک رودخانه کمپینگ کنیم و شاید غذاهای لوبیا را بخوریم، فقط به این خاطر که احساس می کردیم. در نهایت، از موش ها و مردان به دو فیلم تقسیم شده است: تولید 1939 با بازی برگرس مردیت به عنوان جورج و لون چینی جنیان به عنوان Lennie و یک فیلم 1992 با گری سینیس به عنوان جورج و جان مالکوویچ به عنوان Lennie. خواندن رمان، من سینیز را شنیدم

مشاهده لینک اصلی
این یک داستان در مورد جورج میلتون و Lennie کوچک است، دو مهاجر کارگران مزرعه، که از محل به محل در کالیفرنیا به دنبال فرصت های شغلی جدید در طول رکود بزرگ در ایالات متحده حرکت می کند. جورج میلتون هوشمند است اما تحصیل کرده و Lennie Small بسیار فیزیکی است اما از لحاظ ذهنی غیر فعال است. پس از استخدام در یک مزرعه، این جفت با پسر پسران مواجه می شود که Lennie را دوست ندارد. کارگر دیگری در مزرعه پیشنهاد می کند برای کمک به خرید یک مزرعه با جورج و لنی کمک کند. با این حال، روز بعد Lennie به طور تصادفی توله سگ خود را می کشد در حالی که آن را التماس می کند. پس از پیدا کردن عادت Lennies، همسر کشاورز پیشنهاد می دهد که او موهای خود را سکته کند. هنگامی که او شروع به وحشت و فریاد می کند لنی عصبی می شود و گردن او را می شکند ... این منجر به پایان بسیار وحشتناک ... البته، هنگام خواندن یک رمان کلاسیک، من باید نویسنده را تحقیق کنم و @ بیشتر بشناسم @ این کتاب بر اساس تجارب Steinbecks خود را به عنوان bindlestiff در 1920s. او عنوان شعر رابرت برنز @ به موش @ که خوانده می شود: @ بهترین طرح های قرار داده شده و موش مرد. @ (بهترین طرح های قرار داده شده از موش و مردان) من این کتاب را پیشنهاد می کنم هر کسی که از کلاسیک کوتاه لذت می برد که پایان های شاد

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب موش ها و آدم ها


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)