کتاب منظر پریده رنگ تپه ها

اثر کازوئو ایشی گورو از انتشارات نیلا - مترجم: امیر امجد-داستان درام

Kazuo Ishiguro در اولین نمایش بسیار متعهد خود، نمایش پالای از هیلز داستان داستان "Etsuko"، یک زن ژاپنی که در انگلستان تنها زندگی می کند، زندگی می کند و خودکشی دخترش را به عهده دارد. او در گذشته به عقب رانده شد و تابستان گرم خود را در ناگازاکی پیدا می کرد، زمانی که او و دوستانش در تلاش برای بازگرداندن زندگی خود پس از جنگ بودند. اما پس از آن او به یاد دوست عجیب و غریب خود را با Sachiko - یک زن ثروتمند به ضرب و شتم کاهش می یابد - خاطرات بر روی یک بازیگران مزاحم را.


خرید کتاب منظر پریده رنگ تپه ها
جستجوی کتاب منظر پریده رنگ تپه ها در گودریدز

معرفی کتاب منظر پریده رنگ تپه ها از نگاه کاربران
274. A Pale View of Hills – Kazuo Ishiguro
منظر پریده رنگ تپه‌ ها - کازوئو ایشی گورو ، ادبیات ژاپن (انتشارات نیلا)ا تاریخ نخستین خوانش: چهارم ماه آوریل سال 2012 میلادی
عنوان: منظر پریده رنگ تپه‌ ها؛ نویسنده: کازوئو ایشی گورو؛ مترجم: امیر امجد؛ تهران، نیلا، 1380، در 189 ص؛ چاپ دوم 1389؛ شابک: 9646900151؛ موضوع: ادبیات ژاپن (انتشارات نیلا)ا قرن 20 م
منظر پریده رنگ تپه ­ها، گویا نخستین اثر كازوئو ايشی­گورو باشد. داستان پیرزنی که یکی از دو دخترانش خودش را کشته، آن دیگری از لندن به دیدن مادر آمده، مادر به مرور خاطراتش می­پردازد. خیالش به زبان نمی­آید، از ذهنش می­گذرند. به ظاهر بین خاطرات پیرزن و حوادثی که در زمان حال می­گذرد رابطه­ ای نیست. دختر با مادر مشکل دارد، همان مشکلی که نسل جدید و قدیم باهم دارند. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
اولش کتاب سرگرم کننده ای نبود، خیلی هم هم ذات پنداری نکردم. در عوض پر از احساس تاسف شدم. اینکه بمب اتمی چه بلایی سر ژاپن اورد و ژاپن چی بود و چی شد؟ تا قبل از این رمان فکر نکنم هیچ رمانی ژاپنی ای خونده باشم، فقط یه مجموعه داستان کوتاه از موراکامی خوندم یا خلاصه هر چیزی که خوندم فضای ژاپن رو خیلی بهم نشون نداده و این در حالیه که تعداد خیلی خیلی زیادی انیمه دیدم. اخیرا داشتم نقدهای انیمه حمله به تایتان رو می خوندم و تازه توجهم به این قضیه جلب شده بود که بمب اتمی چه تاثیر عمیقی توی روحیه ژاپنی ها گذاشته. این رمان باعث شد پیگیری ادبیات ژاپن رو جدی تر بگیرم. گفتم که کتاب به نظر سرگرم کننده نمیومد ولی همش می دونستم یه رمزی توش هست و دقیقا صفحه آخر نا امید نشدم و رمز باز شد و حدسمم درست بود و اون صفحه ی آخر بود که تازه داستان سرگرم کننده شد و لذت من هم شروع شد.
در کل توی این رمان بخش های مربوط به ماریکو به شدت حالت تلخ و دلهره آوری داشت. تمام شخصیت های داستان حرصم می دادن و هیچ کدوم مثل من فکر نمی کردن که من توی داستان برم توی اون قالب و بگم خب من اینم و حالا تقابل هام رو با بقیه بسنجم. اصلا نمی فهمیدم چرا اتسوکو هیچ فکر مستقلی از خودش نداره. هیچ آرزوی خاصی هم نداشت. اعتماد بنفسی، هویتی! فقط مهربون بود اما مثلا جایی که جلوش حیوونا رو می کشتن هیچ دخالت و واکنشی نداشت! فقط نگاه کرد! حتی توی ذهنش هم نمی گفت این یارو داره اشتباه می کنه!
(view spoiler)[

راوی غیر قابل اطمینانه و همش هم خودش می گه که خاطرات توی مرور تغییر می کنن و یه جور دیگه می شن و از اول تا آخر هی داره سر نخ می ده. راحت خونه اما داستان یه جاهایی واقعا کند پیش می
ره. فضاسازی خوبی داره ولی من واقعا حس می کنم که از راوی اول شخص خیلی بهتر می تونست استفاده کنه و من خیلی بهتر می تونستم ارتباط بگیرم اما شاید این قضیه رو فدای هدف سوپرایز کردن ما کرده باشه.
##خطر لو رفتن داستان###
و سوپرایز پایانی داستان چی بود؟ همون چیزی که تا چند دقیقه من رو گیج کرد و از خودم می پرسیدم درست فهمیدم؟ ما تمام مدت داستان فردی رو داریم که داره زندگی زن و دختر دیگه ای رو توی گذشته تعریف می کنه که باهاشون همسایه بوده اما در واقع؟ به قدری خاطرات تلخ بوده و از خودش بیزار که اون کسی که داره داستانش رو روایت می کنه خودشه! در واقع اتسوکو و ساچیکو یه نفر هستن و کیکو و ماریکو هم یک نفر. توی داستانی که روایت می کنه نقش یه زن سنتی خیلی مهربون رو داره و این در حالیه که توی زمان حال زنی مهاجرت کرده به انگلستانه که خیلی راحت از خودکشی دخترش صحبت می کنه و احساسات زیادی درونش منقلب نمی شه. همین جاهاست که من شک می کنم که آیا اتسوکو به مهربونی ای که به نظر میاد هست یا نه. به علاوه صحنه هایی توی داستان هست که به م شباهت داره و با هم تطبیق پیدا می کنه. مثل حرف هایی که در مورد بچه هایی که حلق آویز و کشته می شن زده می شه. صحنه خفه کردن گربه ها و زنی که بچه اش رو از زیر آب در میاره. اون هراس اینکه دخترش مدت ها حلق آویز بوده توی خونه اش و صاحبخونه بعدها پیداش کرده و چشم به پنجره بودن و تماشای خونه همسایه به خاطر ماریکو یا اون طناب لعنتی ای که دور پای اتسوکو بود و ماریکو ازش می ترسید، انگار اتسوکو می خواست بکشتش! مثل اینکه حتی توی نسخه انگلیسی یه جایی عملا دیالوگ شخصیت اتسوکو و ساچیکو یکی می شه و به ماریکو می گه: اگه خوشت نیومد بر می گردیم ولی مترجم نوشته بود بر می گردید!
در کل از گره گشایی آخر داستان واقعا لذت بردم
(hide spoiler)]


مشاهده لینک اصلی
این یک رمان زیبا است که خواستار مطالعه بیمار و دقیق است. من به نحوه ساخت آن تحسین می کنم. مراقبت ها و نگرانی های سه جفت مادر و دختر از یکدیگر جدا می شوند. دو زوج اول در نزدیکی ناکازاکی که در حال بازگشت به دوران اشغال ژاپن در حدود 1951-52 است، زندگی می کنند. در اینجا باردار Etsuko، که روایت می کند، با همسرش جیرو زندگی می کند، در یک ساختمان مسکونی جدید در کنار رودخانه. از پنجره او، در سراسر یک کشش زمین باریک، Etsuko می توانید ببینید، بسیار نزدیک به رودخانه، کلبه قدیمی ساخته شده در سبک سنتی است. در آنجا وجود دارد که Sachiko و دخترش Mariko زندگی می کنند. سومین جفت مادر و دختر در انگلستان حدود 1980 یا بیشتر است. این جفت از یک Etsuko قدیمی و نیکی تشکیل شده است، یک دختر Etsuko دارای یک شوهر دوم انگلیسی است. دختر دیگر، کیکو، پدر ژیرو، احتمالا کودک Etsuko حمل در دوره زمانی قبلی، اخیرا خودکشی خود را در تخت منچستر خود را انجام داده است. علاوه بر این، همسر دوم Etsukos نیز فوت کرده است. (ما هرگز یاد نمی گیریم که چه چیزی از جیرو تبدیل شد) بنابراین می توانید ببینید که چرا Etsuko غیر قابل اطمینان است - دلایل بسیار آسیب رساندن به آن. او از طریق بمبگذاری آمریکایی ناگازاکی زندگی کرده است، اما زخمهایش کاملا روانشناسی است. او خیلی از دست داده است، اما به طور مشخص چیزی که او از دست داده است، هرگز توصیف نشده است، فقط به این نتیجه رسیده است. سبک بیضی شکل Ishiguros به نظر می رسد به طور کامل در اولین رمان خود را بالغ است. بدون شک همان چیزی است که او در آثار بعدی استفاده می کند. صفحهی پیشین شامل آنچه ما میتوانیم بمب اتمی را روایت کنیم. در زمان خواندن آن این بار دوم - خاطره من از داستان ظریف در طول سال های مداخله ناپدید شده است - من همه اما از صندلی من پرید. چیزهای درخشان، بسیار توصیه می شود.

مشاهده لینک اصلی
هر بار یک بار، یک کتاب شما را در راه پایان دادن به آن شگفت زده می کند. پس از چند صفحه اول این کتاب، متوجه شدم که می دانستم چه چیزی باید انتظار بیاورم - یک رمان واقع گرایانه به خوبی نوشته شده در مورد یک زن ژاپنی آواره در انگلستان که در مورد انتخاب های فرزندش فکر می کند یادآوری می کند. و برای بسیاری از کتاب، این تصور برطرف شده است. این به سادگی دو کشور را شرح می دهد، چگونه مردم عمل می کنند و واکنش نشان می دهند، و چه زندگی در طول زمان خود در هر دو محل زندگی شبیه به این شخصیت بوده است. رمان حتی کار بسیار خوبی از تکرار نحوی متفاوت بین انگلیسی و ژاپنی - در خاطرات ، گفت و گو به عنوان زبان انگلیسی جریان نمی یابد و ترجمه در برخی موارد بسیار متناهی است، که باعث می شود که گفتمان منعکس کننده تفاوت در الگوهای فکر است که صحبت کردن (و تفکر) در زبان های دیگر نیاز دارد.بنابراین، تنها 10 صفحه از پایان، ضمایر تغییر می کند. از کجا انتظار داریم که او فرزند است و در آن از شما انتظار ما وجود دارد. و همه ناگهان شما مطمئن نیستید که چه کسی با آن ها صحبت می کند و زمانی که شروع به درک این موضوع می کنید که شما چه چیزی را می گویید که راوی خود را با ارزش چهره می داند، احتمالا شما نباید داشته باشید. پس از همه، روایت داستان به ما بیشتر می گوید از یک بار که شاید حافظه او معیوب است، شاید او چیزها را مخلوط می کند. اما چنین اعترافی، چنین بی میلی به ظاهر خاص، چنین شناخت ماهیت نادرست حافظه، بر خلاف آنچه که کلمات باید انجام دهد، برعکس است. به جای اینکه خواننده شکایت راوی داشته باشد، چنین صلاحیتی در مورد ناپایداری حافظه خواننده را مجبور به اعتماد به راوی می کند؛ در عین حال او به این نتیجه رسیده است که می گوید که داستان را می گوید و چون داستان را می گوید، مایل بود به نفع او بگذارد از این شک و تردید ناگهانی، تغییر مکان در انتهای این امکان را به وجود می آورد که احتمالا نه تنها راوی می تواند برخی جزئیات را اشتباه بگیرد، برخی از چیزها را ترک کند، برخی نام ها را تغییر دهد، نه به عنوان بی گناه، به نظر می رسد، اما شاید این نادیده گرفتن و تغییرات اتفاق می افتد تصادفی و ما به او اعتقاد داشتند یک شخص خوب است، شاید او دروغ گفتن در مورد این جزئیات است چرا که او پس از همه چنین شخص خوبی نبود، در واقع، شاید او یک شخص واقعا تند و زننده بود. مطمئن شوید که اگر شما کتاب را بخوانید ، این به نظر می رسد کمی گیج کننده است، و شما ممکن است تعجب آنچه که معامله به هر حال، اما از نقطه نظر نظریه روایت، توانایی چنین چیزی کوچک - چند ضمایر - برای پرتاب کل روایت قبلی قبل انجام ubt بسیار موثر است. من فکر می کنم که باید این کتاب را بخواند تا آن را بیابد.

مشاهده لینک اصلی
من یک دوست در اینجا در مورد Goodreads که کتاب از نویسندگان او را به نظر می رسد در زمان سنجی. من قاطعیت و انضباطم را تحسین میکنم. حتی اگر همه نویسندگان در قفسه های کتاب من کار می کنند، من همیشه همیشه اولین کار معروف خود را انتخاب می کنم. دلیل من این است که اگر من به زودی بمیرم، حداقل این کار را انجام خواهم داد. من فکر می کنم اسحاقروس (4 ستاره) و هرگز اجازه نده که من (4 ستاره) را دوست داشته باشم که تقریبا تمام کارهای دیگرش به نظر می رسد به طور متوسط آن را مانند آن Ive در عشق با یک زن زیبا و تمام دختران دیگر در اطراف غیر قابل مقایسه هستند اگر نه کاملا زشت. من می دانم باید پس از خواندن مجموعه ای از داستان های کوتاه خود، Nocturnes: پنج داستان از موسیقی و Nightfall (3 ستاره)، اما دیگر 3 کتاب خود را نیز 1001 متوقف شده است، و بسیاری از دوستان من در باشگاه کتاب من در مورد باقی مانده در مورد آن کتاب ما برای این ماه، ژوئیه 2012، بنابراین من خواندن کارهای دیگر خود را از سر گرفتم. من پا را نمی کشم مشخصات من را بررسی کنید از میان کتابهای مورد علاقه من، لولیتا، نوت بوک طلایی: نسخه کلاسیک های چند ساله، جنگ و امبرها است و من بسیاری از نویسندگان این کتاب (ناباکوف، لسینگ، Findley و ماری) کتاب های دیگر در شمع های Tbr من در خانه هستم. با این حال، می ترسم که من این کتاب های دیگر را دوست نداشتم چون شاهکارهای زیادی را دوست داشتم. این اولین بار نیست که این اتفاق افتاد. من عاشق Haruki Murakami، C.S. لوئیس و Ken Follett بودم، تا زمانی که بسیاری از کتابهایم را بخوانم و اکنون من علاقه خود را به کارهای دیگرم از دست می دهم. من فکر می کنم تنها کسانی که تا به حال از این احساسات جان سالم به در بردند، ایان مک یوان (5 کتاب و هنوز هم ناامید کننده)، گابریل گارسیا مارکز (4 کتاب و هنوز هم در میان مورد علاقه من)، J.R.R. تولکین (4 کتاب اگر LOTR به عنوان 3 محسوب شود)، پل آستر (4 کتاب و هنوز هم آویزان است) و جان استینبک (3 کتاب و من هنوز هم غیرقابل انعطاف). برای من، Kazuo Ishiguro، متاسفانه، در میان آنها نیست. این کتاب، به نظر من، نمایش منظره ای از تپه ها، به عنوان آثار مشهورتر آن نیست. تنها دلیل این که من این را با 1 ستاره نمیدانم این است که برخی از دوستانم (که هنوز Ishiguro را تحسین میکنند) قطعا دلیل فوقالعادهای را پیدا خواهند کرد و من نمیخواهم آنها را از دست بدهم. با این حال، من می دانم که من به عنوان یک خواننده احساس می کنم و من به نظر خودم احترام می گذارم و آنها دوست من هستند و دوستی واقعی با تعداد کتابهایی که هر دو دوست دارند یا دوست ندارند اندازه گیری می شوند. ببینید، این کتاب اولین بار اسحاقروس بود و این برنده شد جایزه یادبود Winifred Holtby 1982 (جایزه Ondaatje جایگزین شده است). من احساس می کنم Ishiguros پس از آن. اولین رمان او بلافاصله برنده جایزه سالانه ادبیات توسط انجمن سلطنتی ادبیات. او باید به خودش گفت: \"این کار کرد! آنها سبک من را دوست داشتند! آنها فرمول من را دوست داشتند! من باید دوباره از آن استفاده کنم! و بنابراین او انجام داد. با توجه به 5 کتاب اول، این را خواندید که او دا دا است! فرمول: (A) راوی اول شخص غیر قابل اعتماد به علاوه (B) باز کردن تقریبا در حال حاضر بدون انحلال به علاوه (C) راوی با یادآوری گذشته (G) روابط بین گذشته و حال، به علاوه (E) روایت جدا و آرام برابر با سبک Kazuo Ishiguros است. با داشتن یک سبک متمایز هیچ مشکلی وجود ندارد، درست است؟ دیکنز علاقه خود را برای جزئیات دارد، Steinbeck همیشه کالیفرنیا خود را به عنوان تنظیم است و J.M.Coetzee دارای Costello خود را به عنوان شخصیت مورد نظر خود را تکرار. مانند نویسندگان علامت تجاری خود را ایجاد کرده و مزیت رقابتی خود را به وجود می آورند، یعنی چیزی که زمانی که شما کار خود را می خوانید، حتی اگر شما تمام عناوین و نام نویسندگان را در این کتاب پوشش دهید، هنوز هم می توانید به راحتی آن ها را بنویسید. این یک کتاب خوب است برای کتاب اول بد نیست من فقط نمی توانم به خودم اجازه دهم به خاطر دلایل زیر آن را دوست داشته باشم: 1. بسیاری از پایان های شل توضیح داده نمی شود. مثالها: چرا کیکو خودش را کشت؟ وقتی Etsuko با شوهر دومش ازدواج کرد؟ بعضی دیگر می گویند اینها بی معنی است اما به نظر من این داستان ها برای ایجاد نوعی از همسر و مادرش Etsuko بسیار حیاتی هستند. Ishiguro استفاده از بی اعتمادی خود را به عنوان بهانه ای برای سبک او ساخته شده است. وقتی کتاب را بسته بودم احساس کردم که او نمی داند چگونه کتاب خود را به پایان برساند چرا که او آن را ترک کرد. اما کار می کرد، جایزه گرفت. بنابراین، از آن زمان، او اطمینان داد که تمام کتابهای موفق او باز است. 2. حتی زمانی که شخصیت ها ژاپنی هستند و هرگز به بریتانیا نرسیده اند، آنها مانند انگلیسی صحبت می کنند. من ژاپنی سه بار و به عنوان بخشی از کارم برای سالهای زیادی با ژاپن بوده ام. در این کتاب، کاراکترها @ مطمئنا @، @ lovely @، @ wonderful @ یاWhy، البته، Etsuko @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ ژاپنی از آن استفاده نمی کند. آنها به طور معمول فقط می گویند @ بله @ (مانند زمانی که آنها snappily می گویند @ هوی! @). آنها به طور معمول اصطلاحات فریبنده ای را استفاده نمی کنند. فکر می کنم رمانهای هاروکی موراکامی ها، و شما می دانید منظور من چیست. اگر چه من سبک کلی این کتاب را دوست داشتم: گناه توهین آمیز مادر که دختر بزرگش کیکو به احتمال زیاد خود را کشته بود، زیرا او از سرزمین مادری خود ریشه گرفته بود، ایو دو تصویر قوی تر از غم و اندوه را خواند و دوست داشت

مشاهده لینک اصلی
تعجب، تعجب! ذهن منحصر به فرد که \"من هرگز به من اجازه نمی دهم\" (که به وضوح در ده فهرست برتر من است) اولین بار این شاهکار را به خواننده ای که آخرین قلم مو را با آن ((این بدون اغراق است) به ارمغان آورد :) PERFECTION در حال خواندن گراهام گرین (â € œThe Quiet Americanâ €). این رمان محکم است، 75٪ گفت و گو، دقیق و مختصر، بدون احکام / توصیف گلدار، بدون خجالت و زیبا. Ishiguro یک (نبوغ) نابغه، یک شاعر، یکی قادر به اخراج اشک و تکان دادن در دلایل. در حال حاضر من یک کتاب در لیستی از فوق العاده های من یک نویسنده دارم. همه، دست های خود را بر روی این: برای این، خانم ها و مردانه، این است که چگونه انجام می شود!

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** این کتاب آنقدر خزنده و گیج کننده بود که تصمیم گرفتم دوباره آن را بخوانم. نه فقط به این دلیل که کوتاه است، بلکه به این دلیل است که به خوبی نوشته شده است و یک رمز و راز بسیار جذاب دارد. قدیمی ترین دختر اودسوکو، اخیرا خود را در آپارتمانش آویزان کرده است. Nikki، دختر Etsuko با شوهر دوم او، بازدید از Etsuko در خانه خود و Etsuko بازنگری به او یک دوستی کوتاه او با مادر تنها به نام Sachiko پشت زمانی که او هنوز هم در ناگازاکی زندگی می کردند. من معتقدم که Etsuko یک راوی غیرقابل اعتماد است و او و Sachiko همان شخص هستند. من همچنین معتقد هستم که کیکو، دختر مرحوم «اتسوکو»، به عنوان مارکیو، دختر جوان Sachiko، به یاد میآید. من عاشق یک راوی بی اعتمادی هستم بار دوم این کتاب را خوانده ام، من برخی از سرنخ ها را پیدا کردم. Etsuko در گفتن داستان او، اظهار می کند که حافظه او \"زمان\" او در ژاپن است. او همچنین به انتهای کتاب می گوید که \"خاطره می تواند غیرقابل اعتماد باشد\"، به شرطی که شرایط به گونه ای رنگ آمیزی شود \"\" بدون شک این امر \"در اینجا\" در ابتدای فلاش بوت، Etsuko یک تغییر ناگهانی از او احساس می کند زندگی در ناگازاکی در طول سال های بلافاصله پس از WW2 به نحوی که Sachiko احساس در مورد آن در همان پاراگراف. نیکی، دختر Etsuko € ™ ثانیه زنده ماندن از مادری او را دیدار کرد تا او را اطمینان دهد که او باید â € œ نه پشیمانی برای انتخاب (شما) onceâ € . این اشاره به Etsuko / Sachiko حرکت دختر جوان خود را دور از زندگی و پدرش در ژاپن به انگلستان به طوری که دختر او فرصت های بیشتری داشته و زندگی بهتر است. در فلاش بک، پدر Etsuko در قانون می گوید، کودکان \" بزرگسالان، اما آنها تغییر زیادی نمی کنند. \"این از نظریه حمایت می کند که کیکو مارکیو است - دختر به عنوان یک کودک به عنوان یک کودک دچار مشکل شده و به عنوان یک بزرگسال ناراحت است. همچنین در پایان کتاب نیز یک صحنه کلیدی است. روایتگر از همسایه به مادر ماریکو در اواسط پاراگراف تغییر می کند. دو داستان زنان در هم آمیخته اند. Etsuko / Sachiko دوست پسر و خانواده اش را در جنگ از دست داد. Etsuko با یک مرد ازدواج کرد. یک شوهر کنترل کننده که در طول چند ماه باردار به نظر نمی رسید مراقب باشد یا متوجه شود، آپارتمان خود را برای یک شب با سچیکو ترک کرد. احتمالا نیست Sachiko به طور مختصر پس از جنگ با یک عموی زندگی می کرد. پس از گذر از او، از او خواسته بود که او را بازگرداند اما نمی خواست. احساسات او نسبت به عمو احتمالا همان است که Etsuko در مورد شوهر اولش احساس می کند: \"او از او خوشش نیامد تا من را به خانه اش دعوت کند. اما اکنون می ترسم برنامه های دیگر را بسازم. â € œ € € â € œ € هیچ چیز برای من در خانه یونانی من است. فقط چند اتاق خالی، همه چیز. من می توانم آنجا را در یک اتاق بنشینم و سالم بمانم. »چند سال بعد، دختر نجات یافته Etsuko، نیکی، این احساسات را بازتاب می دهد. â € œ گاهی اوقات شما باید به خطر گرفتن. شما دقیقا درست انجام دادید شما فقط نمی توانید زندگی خود را از بین ببرید. »پیش از این در داستان، Etsuko در نیکی فریاد می زد و از نیاز او به اطمینان مادرش در مورد تصمیم هایی که در ژاپن انجام داده بود ناراحت شد. Etsuko اظهار می کند که دخترش فهم کمی از آنچه اتفاق افتاده است - این روزهای آخر در ناگاساکی است. و این روزهای آخر چه زمانی در ناگازاکی اتفاق افتاد؟ Etsuko تصمیم گرفت که شوهرش را ترک کند و خارج از ژاپن حرکت کند. او به نیکی می گوید که می داند کیکو / مارکیو ناراضی است اما هرچند او را از ژاپن خارج کرده است. این قسمت غم انگیز ترین داستان «خودکشی Keiko / Mariko» است. کیکو خودش را در آپارتمانش آویزان کرد. در فریبندگی ناکازاکی، دو نمونه وجود دارد که Etsuko / Sachiko به سوی کیکو / ماریکو می آید و طناب دارد که می گوید او در صندلش گرفتار شده است. در هر دو مورد کیکو / مارکیو فرار کرد، ترسید. Etsuko همچنین یادآور می شود که بچه ها در روزهای تعطیل در اطراف بچه ها قاتل هستند. احساس می کنم که توسط Etsuko به ندرت به خاطر این موارد، آن را نشان می دهد که او خود را برای دختر خود خودکشی را سرزنش می کند. مادرش ناکارآمدی و دخالت دخترش در خارج از ژاپن دخترش را به عنوان یک زندگی کاملا ناراضی هدایت کرد. در کل فلاش های Keiko / Mariko در معرض خطر آویزان است. دیگر صحنه ناراحت کننده زمانی است که Etsuko / Sachiko غرق Kiko / Marikoâ € ™ s only playmates â € \"بچه گربه محبوب او. من معتقدم که این یک استعاره دیگر برای آسیب کیکو / مارکیو است که مادرش آنها را از ژاپن دور کرده است - حل مسئله را به شیوه ای خودخواهانه و تنبل تحت پوشش بهترین کاری که برای کیکو / مارکیو انجام می دهد. Etsuko بعدا به نیکی می گوید: \"چیزی که در آن سن یاد می گیرید کاملا از بین رفته است. در طول گفتگوهای زیادی که در بین بازیگران Etsuko و Sachiko وجود دارد، آنها در مورد موضوع یا تلاش برای تصمیم گیری بحث می کنند. برای من، به نظر می رسد فرایند تفکر یک شخص در هنگام تلاش برای حل یک مشکل است. برخی از موضوعاتی که بحث می کنند: آیا می توانم دختر جوانم را تنها در خانه بگذارم؟ Sachiko فکر می کرد که خوب بود ولی Etsuko موافق نیست. باید به آمریکا سفر کنم؟ Sachiko فکر می کرد که بهتر خواهد بود برای Mariko، اما Etsuko فکر می کردم زندگی با عموی او خواهد بود انتخاب با ثبات تر. - آیا من باید به دنبال ملوان آمریکایی که من فکر کردم بلیط من خارج از ژاپن بود؟ Sachiko تصمیم گرفت، اما Etsuko شک داشت شک و تردید بود - باید بعد از من ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب منظر پریده رنگ تپه ها


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)