کتاب مرد زنجبیلی

اثر جی پی دانلیوی از انتشارات هیرمند - مترجم: رضا اسکندری آذر-داستان درام

شخصیت اصلی داستان، «سباستین دنجرفیلد» یکی از بی‌نظیرترین و دوست‌داشتنی‌ترین «بی‌شعور»‌های ادبیات قرن بیستم محسوب می‌شود.

شخصیت‌پردازی دنجرفیلد در مرد زنجبیلی تا حدود زیادی یاغی‌گری‌ها، قضاوت‌ها، بی‌قیدی‌ها و بذله‌گویی‌های تلخ و تاریک شخصیت «هولدن کالفیلد» در «ناطور دشت» جی. دی. سالینجر را در ذهن تداعی می‌کند.


خرید کتاب مرد زنجبیلی
جستجوی کتاب مرد زنجبیلی در گودریدز

معرفی کتاب مرد زنجبیلی از نگاه کاربران
مدت هاست کتاب ها رو نصفه ول می کنم، ولی این کتاب پونصد صفحه ای رو یه ضرب خوندم.
راجع به داستان حرف خاصی نمیشه زد. شاید ساده ترین راه بیانش بیان شباهت ش به ترکیبی از عقاید یک دلقک، ناتوردشت و خیلی خیلی ریز، ریگ روان باشه.
نثر فوق‌العاده روان، داستان‌سرایی همزمان از اول شخص و سوم شخص، شباهت بی حد و وصف شخصیت مرد زنجبیلی به هنری چیناسکی دنیای بوکوفسکی، الفاظ شدید سانسور شده و دنیای نفرت انگیز کتاب، همه و همه باعث شده کتاب شما رو لحظه ای از خودش دور نکنه.

//

مشاهده لینک اصلی
طرح اندامت را در آن ژاکت خاکستری میبینم.وای که این تکه نان گرم چه بویی دارد.خدایا،گمانم ما دونفر تصادفا سر راه هم قرار گرفتیم.دلم یک تکه نان بزرگ میخواست.آنقدر بزرگ که میشد بروم داخلش.و جای امنی باید باشد،داخل یک قرص نان.دوشیزه فراست،کاش میشد مرا داخل یک قرص نان بزرگ بگذاری.کالبد نحیفم را که از ترس مردم به لرزه افتاده افتاده،همچون آوارگان.بی صدا تا کنی و داخل یک قرص نان غول پیکر بگذاری.مراقب باش بدنم را همراه نان توی اجاق نسوزانی.فقط قهوه ای و کمی برشته ام کن.بگذار تا مثل کیک پف کنم و صبح که شد از توی اجاق بیرونم بیاور و روی میز بگذار.و آن وقت تکه تکه ام کن و برای صبحانه بخور
...
.غرولند کردن های سباستین دنجرفیلد شبیه هولدن کالفیلد و کاراکترهای داستانهای بوکوفسکی،آزاردهنده و احمقانه ولی دوست داشتنی بود
روایتگر یک زندگی تقریبا فقیرانه ی اروپایی در ایرلند و شخصی کاهل که که تمام مبلغ بورسیه اش را در بارهای ایرلند صرف خریدن آبجو میکند و هیچ .توجهی به همسر و دختر کوچکش ندارد

مشاهده لینک اصلی
شناسه دیده شده مرد زنجبیل برای سالها در اطراف کتابفروشی های مختلف آویزان است، اما تا زمانیکه اخیرا مانع از برخورد مستقیم است. این احتمالا یک شهود عاقلانه بود؛ زیرا من کاملا مطمئن بودم که سباستین دانگرفیلد، مرد زنجبیل این عنوان، من جوانتر خود را به اقدامات شدید نظیر دفن کتاب در حفره عمیق پس از بیست صفحه اول، هدایت کردم. اما اگر من این کار را کرده بودم، مجموعه ای از مصنوعات کنجکاو را برداشتم. کتاب Donleavys مانند سایت باستان شناسی ادبی دوبلین است و این بررسی تلاش برای کشف آن سایت است. شما نمیتوانید در مورد طرح یا شخصیتهای اینجا بخوانید، فقط یک نظر در مورد هر کشف من پیدا کنید، حداقل آنهایی که من توانستم شناسایی کنم. بنابراین، به این ترتیب، موزایرو، مردمی، و از یاد نبرید که چکمه های خود را تمیز کنید! * اگرچه زمین مردی زنجبیل با تخصیص های دیگر کارها غرق می شود، عناوین آنها هرگز ذکر نشده است، بنابراین خواننده بسیار کمیاب است از حفر کردن برای انجام آنها برای جمع آوری آنها در یک فرم قابل تشخیص. خوشبختانه، این خواننده در این فعالیت های فراوانی تمرین کرده است، در حالی که برچسب های مصنوعی ناشناخته مشابه را در فینگانز وای جویس برچسب گذاری می کند و بنابراین از طریق رس سنگی کتاب دونلیوس ساده تر و جالب تر از آنچه که در غیر این صورت ممکن است. عمل نکردن به نقل از منابع خود، تنها یکی از موازین با کار جویس است؛ قطعاتی از تمام نوشتن جویس در مورد کارهای دونلیوی سخاوتمندانه هستند. سباستین دانگرفیلد نه تنها سهامداران استیفن داودالوس را به اشتراک می گذارد، بلکه نام خانوادگی نام Dangerfield را بعلاوه برخی ویژگی های غیرمعمول دیگری نیز با دروغین ترسناک Sheridan Le Fanu € ™ The House توسط کلیسای کارد، داستان قرن نوزدهم در مجموعه Chapleizod دوبلین و جویس که به پایه های Finnegans Wake ساخته شده است، همچنین در Chapleizod تنظیم شده است. با این حال، هیل کوه در شمال شهر، حتی بیشتر به موضوعات تاریخی در Finnegans ویک مرکزی است. Donleavy شروع به داستان خود می کند؟ در تپه کوه، مکان مهمی برای تاریخ است، همانطور که Dangerfield آن را به روشنی بیان می کند. او همچنین بر روی برهم خوردن اختلافات، تئوری حیوانات فیلسوف قرن شانزدهم، جوردانو برونو تمرکز می کند که همراه با نوشته های او در مورد ماتم پسیوژن، به شدت تحت تاثیر جوئی در هر دو Ulysses و Finnegans Wake بود. مرد زنجبیل با صحبت از وانها باز می شود و به سختی قابل یادآوری از جاناتان سویفت، داستان طوری است که جویس به طور مرتب در فینگانگان ویک اشاره می کند. مرد زنجبیل با Dangerfield با یک کلیه گوسفند خوراکی به پایان می رسد دقیقا همانطور که لئوپولد بلوم در 16 ژوئن سال 1904 انجام می دهد، زمانی که او برای اولین بار او را در اویلز دیدار می کند. در میان میان بسیاری از آثار دیگر به ایرلند ادبی وجود دارد، تقریبا به نظر می رسد که هیئت گردشگری ایرلند این کتاب را به عنوان گمیک تبلیغاتی سفارش داده است. یا شاید نه روایت در اواخر دهه 1940 تنظیم شده است، زمانیکه دوبلین به کل مردمی از ادبیات مهاجرت کرد، بیش از یکی از آنها استعداد نوشیدن را برای رقیب مرد زنجبیل نوشید، مردان مانند فلان اوبرین، برندان عزیز، پاتریک کاناور و آنتونی کرونین این گروه برای دیدار در یک میخانه به نام McDaids در مرکز شهر ملاقات کرد و زمانی که آنها به خصوص بودجه بود، بعضی از آنها در زیرزمین بدنام به نام The Catacombs زندگی می کردند که در آن آنها نوشیدنی و نوشیدن را ادامه دادند. هر دو McDaids و The Catacombs در \"The Ginger Man\" همراه با تقریبا هر Pub دیگر در دوبلین دوره وجود دارد. ویسکی گینس و طلای نقره همچنین نقش های مختلفی را بازی می کند: هنگامی که من می میرم و می خواهم در یک بشکه حمل کننده تجزیه شود، Dangerfield از انتهای شیشه ویسکی خود می اندازد. بخش های خاصی از این کتاب بسیار خاطرات خاطرات آنتونیس کرونین را به یاد می آورد که \"Dead As Doornills: Chronicle of Life\"، که بسیار پس از کتاب دانلویوس نوشته شده بود، وجود دارد: برخی از آمریکایی ها، مردان سابق خدماتی بودند که در ابتدا به ایرلند به عنوان دانشجویان تثلیث آمده بودند GI بیل و هنگامی که فضیلتش خسته بود باقی ماند، در میان آنها J.P. Donleavy، سپس قرار بود که نقاش باشد، اما تفکر یک کتاب بزرگ در مورد ایرلند به نام، من به نظر می رسد به یاد داشته باشید، â € ~ Under Stone؛ و Gainor Crist، که برای ارائه اصلی برای این کتاب، پس از آن به نام مرد زنجبیل (پرتره تبدیل شده و کنجکاوی کاهش یافته است) ... بیشتر این شرکت در McDaidâ € ™ ثانیه هر روز جمع آوری ... و تقریبا هر شب مونتاژ کامل به Catacombs منتقل شد. اینها و آنچه که در اینجا اتفاق افتاده است، اغلب در حال حاضر در آثار داستان ظاهری مانند The Ginger Man شرح داده شده است، و یا ادعا می کند که اوایل Oconner's Biography of Brendan Behan است. کل جایی که مرطوب، گچ و آجر ناپدید شده است، بوی پولی که در ایرلند یک بار به شدت پراکنده بود. خارج از مسیری که از آشپزخانه بیرون آمد، اتاق های مختلف تاریک کوچک بود. من فکر می کردم که یک بار، یک انبار شیرینی بود. به سختی فضای یک تخت در آن وجود داشت و برای هیچ چیز دیگری جز بطری ها و کتاب ها هیچکدام وجود نداشت. صبح فردین دانگرفیلد، وقتی که ما برای اولین بار او را ملاقات می کردیم، در کالج تریتیچ دانش آموز بودیم. پول او توصیف Catacombs در شرایط مشابه به Croninâ € ™ ثانیه: بوی مرطوب ...

مشاهده لینک اصلی
این یک حدس است که این یکی از کتابهای مورد علاقه شین مک گاوین است. شخصا، من همسر مشت زدن، خندیدن به کودک، دروغ گفتن، گابشاید را به عنوان سرزنش ناپذیر به دست آوردم. با این حال، خواندن بررسی ها، ظاهرا یک rapscallion comic لذت بخش است. شاید این نوع چیزها در دهه 1950، جسورانه و باهوش بود. اگر، مثل من، Dangerfields blarney transatlantic را ترک می کند شما سرد می شوید، شما با ماشین های جنسی غیر قابل اطمینان جهان (با استثناء ممکن است از Reg Varney در اتوبوس) باقی مانده است. مطمئنا، Dangerfield برنده تمام مبارزات خود، همه wounded و تخت زنان خود را تمام زنان، اما تنها به دلیل خیرخواهانه Donleavys. تعلیق نابخردن یک چیز است، اما از آنجا که عقل به این صورت است، دور است. و این کتاب به سادگی از بدبختی باز می گردد. فقط چند بار زن (که به نظر می رسد فقط برای یک چیز خوب است) می تواند ضربه بزنید، به صورت صریح مورد آزار قرار گرفته و یا در معاینه تحت پوشش قرار گیرد قبل از اینکه چشم شما شروع به غلبه بر غلبه بر سر شما.

مشاهده لینک اصلی
نقاش â € \"مرد زنجبیل â €\" 28 مه 2013 â € هنگامی که شما عقب کنت، Iâ € ™ لانه برهنه پوشیدن یک کاسه سبز به شما در قایق خوش آمدید. با یک سبد خرچنگی پرچم سبز و پرچم سبز وارداتی از چکوسلواکی و گروهی از دختران پیپرس که مانند دیوانه می شوند. آیا می دانستید که آنها انگشت انگلیسی را به آمریکا وارد کردند تا بتوانند از خیابان ها اسفناج بخورند؟ «چه کسی، اما یک نویسنده ایرلندی و یک نویسنده ی آن، احتمالا این را نوشته اند؟ ، زمانی که «ژنرنگ مرد» در پاریس در سال 1955 منتشر شد، به طور همزمان در ایرلند ممنوع شد. در آن زمان ناخوشایند در نظر گرفته شد و به طور معمول فرانسه فراگیر را در نظر گرفت که ارزش آن را برای ارزش های معنوی و ادبی خود درک می کرد. من وقتی آنرا برای اولین بار خواندید، کمی آن را پیدا کردم، اما آن زمان بیست و یا چند سال پیش بود بنابراین بازگشت به «مرد زنجبیل» پس از این شکاف، به نظر من، به سیستم من، شوک است. من به یاد می آورم که قبلا از طریق آن رفتم، آن را به خاطر احساس خشکی ایرلندی، طنز بی نظیری از شخصیت فقیرنشین، سباستین دانگرفیلد و جو دوبلین در اواخر دهه 40، قدردانی نمودم. من به این اندازه تحت تأثیر قرار گرفتم که بلافاصله پنج کتاب دیگر خود را خریدم: «خواران پیاز» - «انسان منحصر به فرد» - «مؤسسۀ من، مولکول دیوانه» - «غم انگیز ترین تابستان ساموئل Sâ € \"بت پرستی های بت پرست Balthazar Bâ € همه آنها بسیار خنده دار و حیرت انگیز، به ویژه\" پیاز خواران \"بود، اما اساسا بهترین آن را\" مرد زنجبیل \"بود. چرا که من از خودم میپرسم که بسیاری از نویسندگان یک رمان ابتکاری با شکوه را بنویسند و پس از آن هرگز به نظر نمیرسد که انتظارات اولیه را داشته باشند؟ اما اکنون، خواندن این کتاب، کاملا متفاوت است؛ اگر چیزی وجود دارد، سبک تر آن است که مخالف طرح باشد که واقعا نمیتواند بیش از حد هیجان انگیز نامیده شود و متأسفانه، من را به نوبه خود صفحه، خواندن و خواندن، بدون آنکه تا پایان آن را کنار بگذارم، به من عطا کن. با این حال، این سبک نوشتار کاملا منحصر به فرد است و من فکر می کنم بسیار دشوار است که از نوبت اول تا سوم شخص و بازگشت از طریق شخصیت اصلی، سباستین دانگرفیلد باشد. این بسیار هوشمندانه یا بسیار احمقانه است اما سبک این کتاب را در بر می گیرد. به عنوان مثال: \"Keefe\" به شدت خسته شده و از این خیابان تاریک خاکستری به نام \"محل سواال\" ناپدید شده است. Dangerfield در پشت Butt Bridge راه می رفت، باران ریزش باران. بدن من دارای مفاصل آبی است. ایرلند آسمان با این هوا کم است ... و خوشه های مردان در پالتوهای سیاه سیگنال مکیدن، تف کردن و معنی داشتند. با زبان های کفش آویزان مانند دهان گرسنه سگ ها. اکنون می توانید هر چیزی را برای یک نوشیدنی بخرید. »اما جی. پی. دانلیوی می توانست کتاب خود را با سه پاراگراف کوتاه شروع کند:« امروز یک آفتاب نادر بهار است. و چرخ دستی های اسب سوار بر خیابان تارا و بچه هایی که با چهره های سفید پوشیده اند فریاد می زنند. Kiefe وارد می شود و در مدفوع صعود می کند. کوله پشتی خود را در پشت او قرار می دهد و به سباستین Dangerfield نگاه می کند. این ظرف ها در آنجا زیاد است. حمام اول برای دو ماه (توجه داشته باشید از من: اجازه دهید من یک مایل از او باقی بمانم - من تصور می کنم که او خواهد بود â € œwell cookedâ €). هر روز بیشتر شبیه ایرلندی ها می شوید. مانند رفتن به مترو در ایالات متحده، شما از طریق یک تورنومنت عبور می کنید. 'چرخش عجیب و غریب عبارت در سراسر کتاب اتفاق می افتد، اما این چیزی است که به نظر می رسد یک چرخش کمرنگ سوار شده است. یک لحظه فکر می کنم که سباستین یک مرد شگفت انگیز است. او به نظر می رسد مانند آمریکایی ایرلندی، ناخوشایند، غیر قابل اعتماد، که واقعا نمی داند که کدام کشور متعلق به ایرلند یا آمریکا است؛ کسی که دائما در حال مراقبت های جنسی است و مقدار زیادی الکل را جذب می کند. بدتر از همه، دروغگو به تمام اهداف و اهداف است. سپس چند پاراگراف یا فصل بعد، او خنده دار، ملایم، دلربا، وحشی، پر از blarney و لذت بردن از خواندن می شود. در اینجا نیز برخی از آنها در مورد او خجالت میکشند و در عین حال یک طرف تند و تیز نیز هستند. من احساس می کنم که ماریان مریض با رنج فراوانش که بسیار سخت تلاش می کند تا از این ازدواج لذت ببرد، اما سباستین عزیز ما هیچ نظری درباره رفتار با او نداشت و حتی هنگامی که دوستش دارید او را دوست بدارید و فکر کنید که زن دیگری، جنی کاپر است. آه بله، او \"من را در ماشینش به منزل ایندیانا گسترش داد\". در واقع فکر می کنم او را با یک کک در گوشش پرت کرده ام! برای کمک به مشکلات مالی، خانم لیلی فراست می آید که با آنها زندگی کند . در نهایت، ماریون، رفتارهای بیخوابی شوهرش را رد می کند و فرزند فلیسیتی را به اسکاتلند می برد. آیا به نظر می رسد Dangerfield او را از دست بدهد؟ واقعا، فقط راحتی داشتن او را در اطراف، مانند کفش کفش پاشنه بلند. او نگرش نسبت به پول برای تعداد کم است. چه مرد شایسته که پول همسرش را برای پرداخت صورتحساب پرداخت کرده است، آن را خرج می کند و علاوه بر آن، آتش می گیرد. او به خوبی سخن گفته آمریکایی، کنت O'Eeefe، با لجاجت از بزرگی، همچنین سزاوار جایگزین کردن پشت. چنین هوشمندانه، سرگرم کننده، ناپسند، فرد پیچیده و همچنین کاملا غیر قابل مقایسه است، اما سپس او نیز ظاهر می شود ...

مشاهده لینک اصلی
خوشگل. برای همه کسانی که 1 و 2 ستاره را در اینجا جستجو کرده اند @ @ از @ @ @ @ misogyny @ و @ unpleasantness @ سباستین @ من متن زیر نقل قول کردم: @ او نشسته بود آرنج در دست خود را ران دست حلق آویز از مچ دستش. خروج این غروب خورشید بر روی صلیب قرار داده و به پایین نگاه کنید. مهد غم انگیز غم انگیز، غم انگیز. آب گرفتگی در اشک. هرگز فریاد نزنید یا این چیزها را نگیر آنها را بگیر. آنها را با خیال راحت نگه دارید از آنها می آید عشق. مایس یخ زده از در و دیوار گریزان شد. سر او اندکی خم و قرمز گسترش می یابد تحت گوشت معابد خود را. یک راه کوچک و کوچک به صورت بینی وجود دارد. موهای او تاریک و سوسو زدگی، پوست سرگردان در اطراف چشم او است. برخی از خطوط موی او و سن او سی و چهار سال است. پایین شیب آسیب پذیر جمجمه. هرگز به اطراف خود نگاه نکنید و به پشتهایمان نگاه کنید یا همانطور که دور میشویم. اما پاهای خود را با انگشتان قرمز پا می گذارد. بخشی از آن، آرک های در حال سقوط او بود، مچ پا پیچیده بود که در چشمانش نقش مهمی داشت. برای زنان تنها افراد هستند، تنها با زنان و مردان، محصور شده توسط کودکان بی عاطفه و چیزهای کوچک ناپدید می شوند که در طول سال های انتظار از بین می روند. و قلب و عشق چگونه دور بود. اگر دزدکی صدایی بود، می خواستم بگویم که چگونه متاسفم که تو رفته ای حلقه کرده ام و دینگ دونگ را برداشته ام. @ من اشتباه کردم، ببینید، از خواندن برخی از این بررسی ها از کنجکاوی. ظاهرا جملات زیر در صفحه 29 کافی بود تا بسیاری را علیه این کتاب نوشت: «او مشت خود را به صورت ماریون راند. او در برابر کابین عقب افتاد. ظروف سقوط به طبقه. در لباس زیر پوشیده شده بود او در مهد کودک ایستاده بود. او پای خود را لگد کرد و قفل را باز کرد تا آن را باز کند. بالش کودک را از زیر سرش گرفت و آن را روی دهان فریاد زد. آن را از بین ببرید، خدا آن را لعنت کند، اگر آن را خاموش نکنید، آن را بکشید. € من در از دست دادن برای دیدن چرا. مگر اینکه کسی معتقد باشد که این واقعیت که نویسنده چنین صحنه ای را در یک رمان شامل می شود، به این معنی است که او باید آن را تحمل کند. یا اینکه چنین حوادثی باید به صورت جداگانه از آنچه قبل و بعد از آن خوانده می شود، خوانده شود. یا رمان ها نباید در آنها ناراحت باشند. من نمی دانم. به هر حال. اگر اولین نقل قول من درخواست کرد، و دوم من گریه نکردم @ کسی که به بچه ها فکر می کند؟! @، پس باید این ریش تراش کثیف را بررسی کنید.

مشاهده لینک اصلی
من واقعا از این کتاب لذت بردم - و من یک زن هستم. من نمی دانم چرا بسیاری از مردم به نظر می رسد که توسط شخصیت اصلی سباستین Dangerfield بسیار ناراحت. مطمئنا، من شخصا با بسیاری از اقدامات Dangerfields موافق نیستم (رفتار اغلب توهینآمیز به نظر می رسد تنها دلیل آن است که چرا برخی افراد نامزد Ginger Man هستند). با این حال، ادبیات را مطالعه نکنید تا نمونه هایی از شخصیت هایی که هیچ گناهی مرتکب نشده اند، پیدا کنید. من بیشتر بخشی از داستان های انتخابی را مطالعه کردم که در یک داستان سرگرم کننده مشغول به کار بودند. دونلیوی بیش از تحمل اشتیاق من برای سواری خیالی و هیجان انگیز فکری است. این ادبیات ادبی از طریق لنز شخصیتی انجام می شود که ممکن است بیشترین شخصیت ایستادگی نباشد، اما کسی که من به طور شگفت انگیزی متوجه شدم که در انتها ریشه می کنم. پس از خواندن بسیاری از بررسی های دیگر، بسیاری از خوانندگان مقایسه می کنند انسان زنجبیل به گرمسیری سرطان. من نیز آن را خوانده ام و در حالی که من برخی مقایسه های بین قهرمانان را در اینجا مشاهده می کنم، من کاملا از کار خسته Millers. من به دلیل مواد تهاجمی، تنفس سرطان را دوست نداشتم، بلکه به این دلیل که فکر می کردم این پایگاه فقط به خاطر پایه بودنش بود. من هم فقط فکر کردم خواندن غیرممکن است. در مورد کامپیسون دو، من فکر نمی کنم که دونلیوی در مورد تجدید شوک که میلر به دنبال آن بود، تعقیب می شد. من مرد زنجبیل را پیدا کردم که کاملا داستان خوبی نوشته و جذاب باشد. تنها انتقاد من این است که در اطراف سومین کتاب یا بیشتر، سناریوهای جریان آگاهی کمی دشوار به دنبال بود، و نه به عنوان تنگ مانند حکایات قبلی.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مرد زنجبیلی


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)