کتاب مترجم دردها

اثر جومپا لاهیری از انتشارات ماهی - مترجم: امیر مهدی حقیقت-داستان درام

مترجم دردها مجموعه‌ای از نُه داستان است. این کتاب در ۱۹۹۹ منتشر شده و در سال ۲۰۰۰ جایزه‌های پولیتزر و پن-همینگوی را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده است. تاکنون بیش از ۱۵ میلیون نسخه از این کتاب در سراسر جهان فروخته شده است. داستان‌های این مجموعه به گرفتاری هندی‌ها و دورگه‌های هندی-امریکایی میان دو فرهنگ می‌پردازد؛ فرهنگی هندی که به ارث برده‌اند و فرهنگ دنیای مدرن.


خرید کتاب مترجم دردها
جستجوی کتاب مترجم دردها در گودریدز

معرفی کتاب مترجم دردها از نگاه کاربران
اصلا دوست نداشتم این کتاب رو! داستان های معمولی و بی سر و تهی که بیشتر خسته کننده بود تا جذاب یا حتی آموزنده
تنها نکته های مثبت کتاب این بود که فهمیدم ما چقدر خوش شانسیم که به جای هند تو ایران زندگی می کنیم و اینکه زندگی متاهلی ، کسل کننده تر از اون چیزی هست که همیشه فکرش رو می کردم
:))

مشاهده لینک اصلی
اوایل نوع بیان کتاب من رو یاد کتاب بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم و نوع نگارش فیروزه جزایری دوما می‌انداخت. با این تفاوت که این کتاب داستان‌هایی از زندگی شخصی نویسنده نیست، طنز ضعیف‌تری داشت و متوجه نمی‌شدم که خب که چی؟
تنها نقطه مثبت کتاب شاید تصویری باشه که از افراد هندی به خصوص اون‌هایی که مهاجرت کردن ارائه می‌داد. به اضافه اینکه نوع صحنه‌پردازی خیلی خوب بود و روند جالبی رو طی می‌کرد، گرچه پایان‌بندی هر داستان اصلا برای من خوشایند نبود.

مشاهده لینک اصلی
من واقعا از داستان این مجموعه کوتاهی لذت بردم که پالیتزر را در سال 2000 به دست آورد. متن لفظی لاهیری، غم و اندوه و غم و اندوه بودن آن را به عنوان \"سابق\" بیان می کند - چیزی است که من می توانم قطعا آن را شناسایی کنم. او دارای یک پالت کلمه فوق العاده است که به او اجازه می دهد این عکس های کوچک از زندگی را به عنوان یک بنگالی ایجاد کند. مورد علاقه من بود عنوان عنوان در مورد یک راننده تاکسی بخشی که یک خانواده آمریکایی را در اطراف دیدم معابد در نزدیکی کلکته بود. راننده برای افرادی که در یک کلینیک پزشکی به سر می برند، زبان هایی را که دیگر به طور گسترده صحبت نمی کنند، تعلیم می دهد. شیوه ای که نویسنده به آن اشاره می کند فاصله فرهنگی بین راننده و گردشگران و عزت و احترام او به مادر / همسر خانواده بسیار زیباست بدون شک و تردید - و به اندازه کافی صادقانه که زن در واقع اعتراف به خیانت به او. داستان غم انگیزی که من احساس کردم این بود که خانم سن که مراقبت کوتاهی از الیوت کمی برای مدت کوتاهی دارد، در حالی که در مورد ضعف و تنهایی می آموزد (که بین مادر و خانم سن است). آخرین داستان مثبت ترین است و نشان می دهد که چگونه عشق می تواند از ازدواج های مرتب تحول یافته - گاهی اوقات به دلیل شرایط نامطلوب. این یک کتاب زیبا است (و خواندن تمام برندگان تمام پولیتزر بین 2000 تا 2016 را کامل می کند) و باعث می شود من بخواهم بخوانم داستان های طولانی ترش مانند نام خانوادگی.

مشاهده لینک اصلی
چیزهای خاصی در زندگی وجود دارد که ما را با عادتهای غریب خود آشفته می کند و ما را از بین می برد. چیزهایی که خیلی ساده و در عین حال بی نظیر فریبنده اند، اما هنوز هم ظریف، ظریف و در عین حال عمیق هستند. جوپا لاهیریس پولیتزر جایزه جایزه مجموعه داستان های کوتاه یکی از این موارد است. او با فضل و زیبایی می نویسد که داستان های ساده اش را به طرز عظیمی از کلمات و احساسات تبدیل می کند. هر داستان شما را تبدیل به یک تکینگی متصل به زیبایی هماهنگ آن است. به نظر می رسد که داستان های مختلف به صراحت با یکدیگر ترکیب شده اند تا ساری از زیباترین نوع را ایجاد کنند. من این تاثیر تجمعی یک اتصال بین تمام این احساسات تولید شده را احساس کردم. این غم و اندوه خوشمزه است که تنها عمیق ترین قسمت های روح ما می تواند احساس کند. â € œ او لب های خود را تشکیل کلمات، تماشا، در همان زمان او را تحت پوست خود، تحت پوشش زمستان خود را، به طوری نزدیک و پر از گرما که او احساس می کردم خود را گرم داغ شنیده می شنیدم. \"این تنها بود، بالا بردن من آب شیشه ای به نام او، که من می دانستم که چه چیزی برای از دست دادن کسی که چند مایل و چند ساعت دور بود، همانطور که او همسر و دخترانش را برای چندین ماه از دست داده بود. داستان های او فراتر از فرهنگ و فرهنگ است. جنبه ی قومی از چیزها، هر شخص می تواند به تمام این تجربیات مربوط باشد. برای من مترجم Maladies یک کتاب انسانی است که تجربیات مشترک همه مردم، نه فقط سرخپوستان را برجسته می کند، در عین حال نشان می دهد که یک فرهنگ غنی است که برخی افراد با آن آشنا نیستند. او باعث شد تا احساسات متصل و متصل به این شخصیت ها داشته باشم که شباهتی به من نداشت. او باعث شد من احساس پیوند با این افراد، تجربیات آنها، غم و اندوه، شادی و دردشان را احساس کنند. او مرا درک کرد او را برای خانه آماده کردم. او باعث شده من احساس بشری کنم. «من قبلا یک مربع شکلات سفید را از جعبه بیرون آوردم و آن را باز کردم و سپس کاری انجام دادم که قبلا انجام نداده بودم. من شکلات را در دهانم گذاشتم، آن را تا آخرین لحظه امکان پذیر ساختم، و بعد آن را به آرامی جویدن کردم، دعا کردم که خانواده آقای پیرزاده امن و صحیح باشند. من تا به حال هیچوقت برای هیچ چیز دعا نکرده بودم، هرگز به آن آموزش داده نشده یا گفته ام، اما تصمیم گرفتم، با توجه به شرایط، این چیزی بود که باید انجام دهم. آن شب وقتی که من به حمام رفتم، فقط وانمود میکردم که دندانهایم را بشورم، زیرا از اینکه میخواستم دعا را نیز بخورم، ترسیدم. من مرطوب برس و لوله لوله گذاشتم تا مانع از سوالات والدین من شود و با قند روی زبانم قدم زد. »این کتاب نور را به درون تاریکی زندگی ما می افکند. در آن مکانهایی که در آن ما تاریک ترین اسرار را حفظ می کنیم، آن مکان هایی است که حتی ممکن است از آن آگاه نباشیم. نور را نور می دهد، نه یک نور سفید درخشان از یک لامپ یا یک فلورسنت، بلکه یک نور کوچک است. نور از یک شمع که تنها چیزهای ضروری را روشن می کند. آن چیزهایی که ما اغلب نادیده می گیریم وقتی که نور روشن همه چیز را در اطراف ما نشان می دهد. نور شمع ضعیف، احساس ملانومتی را فقط به این چیزها مهم تبدیل می کند. اما واقعا، شاید این نور ملایم، همه چیز باشد که ما باید چیزهایی را که واقعا مهم هستند را متوجه شویم. @ در تاریکی، او می دانست که چگونه او نشسته بود، کمی در جلو در صندلی خود، مچ پا در برابر پایین ترین حلقه، آرنج چپ بر روی میز عبور کرد.هر یک شمع گرفت و در مراحل نشست. @ @ چیزی اتفاق افتاده است که خانه تاریک بود آنها توانستند دوباره با یکدیگر صحبت کنند. @ @ هنگامی که تاریک بود، او شروع به بیدار شدن در پیشانی و چهره اش کرد، و هرچند تاریک بود، چشم هایش را بست و می دانست که او هم همین کار را کرده است.As او زن و شوهر را تماشا کرد، اتاق تاریک شد و دور گردید. شوبا چراغ را خاموش کرد او به میز بازگشت و نشست و بعد از یک لحظه شوکوار به او پیوست. آنها با هم همکاری می کردند، برای چیزهایی که اکنون می دانستند. @ وقتی پایان می یابم، اجازه می دهم از خلاصه ای از کتاب های خوب استفاده کنم. من معتقدم که این پاراگراف این چهره بسیار زیبا را از خانم لاهیریس به دست می آورد. @ بارها و بارها من از هر مسافتی که من گذراندم، هر یک از غذاهایی که خوردهام، هر فردی که شناختهام، هر اتاق که در آن خوابید، خورده شده است. @ در این متن تنها جومپا لاهیری تجربیات جهانی را جمعآوری میکند، به همه کسانی که بزرگ شده اند، خانه را ترک کرده اند، از عشق فرار کرده یا از آن خارج شده اند، و بیشتر از همه، تجربه می کنند که به معنای آن است که بیگانه باشد، حتی در خانواده های خود. @ همان طور که عادی می شود، فراتر از تصور من است. @

مشاهده لینک اصلی
شگفت انگیز، فوق العاده - وجود دارد به اندازه کافی فوق العاده برای این یکی! اولین داستان، ماده موقت می گوید از یک زن و شوهر جوان ازدواج کرد که باید یک ساعت قطع برق برای پنج شب متوالی است. آنها تعیین می کنند که در تاریکی، آنها هرگز چیزی را که قبلا به یکدیگر گفته اند، به یکدیگر می گویند. لاهیجان تنها در چند صفحه احساسات مخفی این افراد را افشا می کنند. و سپس داستان را به روش کاملا غیر منتظره به پایان می رساند. در حالی که خواندن را اغراق می کنم، هرچند اشک ریختگی عادی است. من هر دو لاهوری را دیدم و راهی را برای دیدن و توصیف اشیاء عادی در یک راه جدید و متفاوت داشتم - به هر حال برای من جدید است. در یک داستان بعد، این جمله را خواندید و خواندید: ساحل غلیظ و ناپایدار بود به تنهایی بازی کند. تنها همسایگان که در گذشته روز کار، یک زن و شوهر جوان ازدواج کرده بودند، فرزند نداشتند، و الیوت دیگر جالب نبود که آنها را در سطل خود جمع آوری پوسته های مسی شکسته یا جوشانده شدن جلبک دریایی، مانند نوارهای لازانیا زمرد در شن و ماسه . لازانیا زمردی چنین توصیفی کامل است. هرگز دوباره جلبک دریایی را بدون فکر کردن به این داستان الیوت و خانم سن، که نمی خواهند یاد بگیرند که با سبزیجات خود را با چاقوی خاص خود از @ home @ خرد کرده و ماهی کامل را بخورند، نخواهم دید. هر یک از 9 داستان در ترجمه از Maladies مردم در موقعیت های کمی متفاوت است. شخصیت های لاهیری مردم عادی هستند که فوق العاده بودند. آنها زندگی ساده را رهبری می کنند، اما زندگی را به عنوان ویژه ای می بینند. او برای من خاص است.

مشاهده لینک اصلی
â € œHe آموخته است که به silences.â € â € â € Jhumpa Lahiri، مترجم MaladiesSome از داستان درخشان بود، برخی از بسیار خوب بود و تنها یک زن و شوهر meh. این رمان برای من تنش درست بین خارجی و تنهایی و آن سیم های کوچک، خرده های ارتباطی که مردم و فرهنگ را پل می اندازند، را برایم ترسیم می کند. بله، من آن را گود کردم شخصا، من در مورد جوایز اهمیتی ندارم (به ویلیام H. گاس نگاه کنید). و من واقعا نگران این نیستم که یک زن (به غیر از این واقعیت که من امسال سعی میکنم زنان بیشتری را بخوانم) یا اینکه آمریکاییهای آمریکایی (اگرچه هر دو بخش قابل توجهی از این مجموعه هستند) نگران نباشید. من اعتقاد ندارم که او برای زن بودن و یا هند بودن یارانه گرفتار شده بود، اگر واقعا من واقعا از آن مراقبت نمی کردم. همه چیز چیزی تحت عنوان یارانه دریافت می شود. مردان سفید پوست یارانه های سفید را دریافت می کنند. ثروتمندان یارانه غنی را دریافت می کنند. تحصیل کرده یارانه تحصیلی را دریافت می کند. فقرا و شکسته شدن یارانه زندگی زندگی پر از شوخی است. اگر بتوانم خلاصه کنم، حدس می زنم که این کتاب احتمالا برنده ی قرعه کشی نویسنده می شود: کتاب خوب راست می شود در momemnt کامل منتشر شده است. داستان ها خود را به من دادند، همان لحظه ی منحصر به فرد، منحصر به فرد و نرم، زمانی که من Kazuo Ishiguro یا جولیان بارنز. بنابراین، حداقل در ذهن من، او بیشتر با /: با تحصیلکرده، بالا وسط، بریتانیا / شرق ساحل ایالات متحده، متناسب است / در حال حاضر در داخل باشگاه (ها) بیش از نویسنده زن و یا حتی باشگاه های آمریکایی هند است. اما پس از آن دوباره می توانستم اشتباه کنم. هرگز نباید بگویم که این اولین کتاب منتشر شده او بود و هنوز هم به نوشتن (از آنچه که من شنیدم) داستان جدی و جدی بود. به طوری که. داستان های درخشان: موقت موقت ترجمه MaladiesMrs SensThis خوش آمدید HouseGood داستان: هنگامی که آقای Pirzada به DineSexy می رود داستان سوم و نهایی ContinentMeh: A Durwan Real درمان Bibi Haldar

مشاهده لینک اصلی
این مجموعه برنده جایزه Pen / Himingway، جایزه پولیتزر برای داستانی و \"Most impressivelyâ €\" Debut of New Yorker سال است. هنگامی که یک کتاب این میزان جوایز را دریافت می کند، به همین دلیل دو جایزه معتبر را به کتاب SAME می دهد؟ ب) رفتن به خواندن انتظارات غیر واقعی و ج) توطئه منتقدان. این مجموعه زمانی به وقوع پیوست که یک نویسنده هندی به هیچ جایزه پولیتزر یا جایزه مهم دست نیافت، و کمیته می خواست آن را در خارج از مردان آمریکایی سفید پوست طبقه متوسط ​​گسترش دهد. داستانها، مهربانانه، هنوز هم شامل تنظیمات آمریکایی هستند، اما به اندازه کافی هندیها را در آنها فرو میبرند تا به یک بازار انبوه تجاوز کنند، و احساسات و ساختار جمله به اندازه کافی ساده برای تحمیل روابط ناراحتی از دست دادن عشق و غیره. همچنین Jhumpia زن است، و یک زن در حالی که موفق به کسب نمی شود. داستان در این مجموعه خوب است، اما همه از همان ساده، بیش از حد توصیفی، آگاهانه - صدای روایت متعارف استفاده می کنند، کسی که خطری را نمی گیرد یا اشکال یا ایده های جالبی را بررسی نمی کند، به عقب بر می آید و یا سواچین و شاعران شعر برای رفتن صفات دلسوز و نه عقل، با استفاده از درام های انسانی در سرزمین های دور، برای دستکاری خواننده مهاجر به جای روش های جدید یا جدید. این نیست که بگوییم او یک نویسنده با استعداد نیست. فقط من احساس خشونت آمیز این حالت نوشتن، ضرب و شتم یک میله ای، درام نوعی اپرا است، و انجام نمی دهد به جز گرم قلب و یا دولت آشکار است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مترجم دردها


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)