کتاب سرخ و سیاه

اثر استاندال از انتشارات مرکز - مترجم: مهدی سحابی-داستان درام

"Criticism" collects nine essays, seven of which are new to this edition, by Erich Auerbach, Rene Girard, Victor Brombert, Shoshana Felman, Peter Brooks, Sandy Petrey, Alison Finch, Lisa G. Algazi, and Susanna Lee A Chronology of Stendhals life and work, also new to the Second Edition, and an updated Selected Bibliography are included.


خرید کتاب سرخ و سیاه
جستجوی کتاب سرخ و سیاه در گودریدز

معرفی کتاب سرخ و سیاه از نگاه کاربران
معمولاً وقتی اسم رمان های کلاسیک میاد، آدم احساس میکنه باید منتظر یه اثر دراز و خسته کننده باشه، پر از آدمایی که عصا قورت دادن و راجع به اخلاقیات و قضایای کلی حکم صادر میکنن. شرمنده، این رمان هم همین طوریه!
ولی خب، از حق نگذریم، همین مسائل رو، کمابیش ضمن داستان خوبی مطرح کرده. هر چند یه مقداری میشد پریشانی و اضطراب داستان کمتر بشه، ولی میشه شخصیت ها رو دوست داشت. خیلیاشون ملموسن.

مشاهده لینک اصلی
923. Le Rouge et le Noir = The Red and The Black, Stendhal
Le Rouge et le Noir (The Red and the Black) is a historical psychological novel in two volumes by Stendhal, published in 1830. It chronicles the attempts of a provincial young man to rise socially beyond his modest upbringing through a combination of talent, hard work, deception, and hypocrisy. He ultimately allows his passions to betray him.
Book I: Book I presents Julien Sorel, the ambitious son of a carpenter in the fictional village of Verrières, in Franche-Comté, France. He would rather read and daydream about the glory days of Napoleons long-disbanded army than work his father’s timber business with his brothers, who beat him for his intellectual affectations. He becomes an acolyte of the abbé Chélan, the local Catholic prelate, who later secures him a job tutoring the children of Monsieur de Rênal, the mayor of Verrières. Although he appears to be a pious, austere cleric, Julien is uninterested in the Bible beyond its literary value and how he can use memorised passages (learnt in Latin) to impress important people. He enters a love affair with Monsieur de Rênal’s wife, which ends when it is revealed to the village by her chambermaid, Elisa, who is also in love with Julien. The abbé Chélan orders Julien to a seminary in Besançon, which he finds intellectually stifling and pervaded with social cliques. The initially cynical seminary director, the abbé Pirard likes Julien and becomes his protector. Later Pirard (a Jansenist) leaves the seminary but fearing backlash against his protégé, recommends Sorel as private secretary to the diplomat Marquis de la Mole, a Catholic legitimist.
Book II: Book II takes place in the years leading up to the July Revolution of 1830. During this time Julien Sorel lives in Paris as an employee of the de la Mole family. Despite his moving among high society and his intellectual talents, the family and their friends condescend to Julien for being an uncouth plebeian. Meanwhile, Julien is acutely aware of the materialism and hypocrisy that permeate the Parisian élite, and that the counter-revolutionary temper of the time renders it impossible for even well-born men of superior intellect and аеsthetic sensibility to participate in the nations public affairs. The Marquis de la Mole takes Julien to a secret meeting, then despatches him on a dangerous mission to communicate a letter (Julien has it memorised) to the Duc dAngouleme, who is exiled in England; however, the callow Julien is mentally distracted by an unsatisfying love affair, and thus only learns the message by rote, missing its political significance as a legitimist plot. Unwittingly, he risks his life in service to the monarchists he most opposes; to himself, he rationalises these actions as merely helping the Marquis, his employer, whom he respects. ...
تاریخ نخستین خوانش: سال 1974 میلادی
عنوان: سرخ و سیاه؛ نویسنده: استاندال؛ (نیلوفر) ادبیات
مترجم: عظمی(عظما) نفیسی(عدل)؛ مشخصات نشر: تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1335، در 1054 ص
مترجم: عبدالله توکل؛ مشخصات نشر: تهران، نیل، چاپ نخست 1345، چاپ سوم مرداد 1353، در دو جلد
مترجم: مهدی سحابی؛ مشخصات نشر: تهران، نشر مرکز، چاپ ؟؟؟ 1387، در 760 ص
داستان زاده خیال نیست، از داستانی واقعی بازنویسی شده، شاید امروز آن رنگ سرخ و سیاه برای جوانان خوانشگر این روزها کمرنگ شده باشد، اما روزگاری از برترین کتابها بود. هنوز هم پیشنهاد میکنم بخوانید. استاندال از خوانندگان مشتاق روزنامه دادگاه‌ها بود: در شماره‌های روز 28 تا 31 دسامبر سال 1827 میلادی، گزارش محاکمه‌ ها را در این روزنامه دید، که آن روزها در دادگاه جنائی ایزر، یعنی در زادگاهش، جریان داشت. حادثه هائی که موجب این محاکمه شد، از این قرار است: آنتوان برته پسر خانواده ای پیشه ور، بسیار زود به سبب تیزهوشی اش در نظر کشیش خود ممتاز شمرده میشود. کشیش او را در مدرسه علوم دینی ثبت نام میکند، اما دیری نمی‌گذرد که به علت ضعف مِزاج از مدرسه بیرون میرود. آنوقت، معلم سرخانه بچه‌ های مردی به نام موسیو می‌شود و کمی پس از آن، با زن صاحبخانه روی هم میریزد و به اصطلاح فاسق او میشود. بار دیگر به مدرسه علوم دینی میرود. اما اقامتش در آن مدرسه، که این بار مدرسه ی بزرگ علوم دینی گرنوبل است، همچو اقامتش در آن مدرسه ی نخست، به درازا نمی‌کشد. آنگاه، برته شغل تازه ای پیدا میکند و معلم سرخانه موسیو دوکوردون میشود. اما بسیار زود معلوم میشود که با دختر صاحبخانه سر و سری دارد. از خانه موسیو دوکوردون رانده میشود، آواره میماند و از اینکه هماره خدمتگزاری بیش نبوده است، به خشم میآید و سوگند یاد میکند که انتقام خود را بگیرد. در کلیسای دهکده ی زادگاه خود، هنگامی که ولی نعمت سابقش، کشیش، آیین را به جای میآورد، تیری به سوی مادام میشو شلیک میکند. در ماه دسامبر، به محکمه جنایی کشانده میشود و دادگاه حکم مرگش را صادر میکند، و روز 23 فوریه سال 1828 میلادی اعدام میشود. بیست و پنج سال داشت. چنین است داستانی که ذهن استاندال را به خود مشغول کرده بود... ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
ÎšÎ¬Ï € οιοÏ، ¹ Ï Î¤ÏŒÏ \"· σÎ- Î¯ÏƒÏ € پوشه ±\" ιγμή، این است که من ± \"من @ κόκκινο Î ± من\" من Î ± Ï این است که من ± @ Î¯Î½Î¿Î½Ï ÏŒÎ¼Î¿Ï ± Ï € ï »\" فرم βιβΠον. Î £ من \"من» من · θÎμιΠΤι ¾ Ï ‰ من \"من · من، من ± Ï € 회ì\" NEOS. این است که من \"من € Ï ... ¾ Î¯Î½Î¿Î½Ï ± کنم من من\" من ± Ï Ï † ÏƒÏ ÎσÎμιÏ، ÎμÎ¾Î¿Ï من ... من όμο ÎμÎ¾Î¬Ï من \"من · من، من ± کنم من ... من\" من Î ± من \"من κάνÎμι ÏŒÎ¼Î¿Ï ± Ï € ï» \"فرم βιβΠον .

مشاهده لینک اصلی
کتابی درباره خطرات خواندن است. شخصیت های رمان ها توسط ایده ها، حرکات شعری، پایان های غم انگیز، روایاتی که ممکن است در آنها ساکن شوند و به زودی خود را به بردگی برسانند، گمراه می شوند و در رد پای شخصیت هایی که داستان آنها خوانده شده است، گمراه می شوند. استنال بدیهی است که موقعیت خود را به عنوان اختراع تازه ترین کتاب خواننده لذت می برد و او قند را پوشش می دهد قرص روایت خود را به اندازه کافی که آن را تنها بعد، با احساس کمی خوردگی در معده شما، که شما از عقل از آنچه شما انجام می شود تعجب . کدام شخصیت ها به نظر می رسد، چرخش، ضربان قلب و عصبانیت شما را مجبور به دوباره اعمال در حال حاضر؟

مشاهده لینک اصلی
من قطار را از ژنو به گرنوبل، یکی از زیباترین مسیرها در جهان، در حال مسافرت بودم، و دومین بار، در حال خواندن Rou Rouge et le Noir بودم. من این کتاب را نداشتم چون از گرنوبل دیدن داشتم، درست همین کار را کرد. من تنها در محفظه بودم یکی از آن واگن های قدیمی بود که هنوز هم محفظه ها بود. در پنجم یا ششم، درب باز شد، و یک زن جوان وارد کالسکه زیادی شد. او از من فرانسوی خواسته بود اگر او را به کمکش بر روی قفسه بگذارم، و این کار را کردم. او لبخند زد و از من تشکر کرد، من لبخند زدم. او کوچک، تاریک و بسیار زیبا در راه شمال آفریقا بود. ما چت کردیم و به سرعت متوجه شدیم که انگلیسی او کمی بدتر از فرانسوی من است. مکالمه، که در ابتدا هر دو زبان را مخلوط کرده بود، به طور کامل به زبان فرانسه بود. او به من گفت که زبان فرانسوی او زبان دوم است، اولین بار بربر است، اما برای من بسیار عالی بود. او پرسید که کتاب من چیست، و من آن را به او نشان دادم. سایبان گفت که هرگز آن را خواند. من بهترین کار را برای توضیح دادن انجام دادم، در حالی که او به چشم های تاریک و بزرگ نگاه کرد. جولین درگیر دو زن است. مادام د RÃ ¡nal مهربان و ملایم است، و او واقعا او را دوست دارد، اما او تحت شرایط او را مجبور به ترک او. بعدا او بعدا به عشق ماتیلده می افتد. به یاد داشته باشید که من او را به عنوان عجیب و غریب و بی رحم توصیف کرده ام، و افزود که او به من یادآوری کرد که من یک بار دوست داشتم. او سرش را تکان داد؛ او تجربه مشابهی داشت. من فرمان بسیار فرانسوی خودم را فراموش کردم. او پاسخ داد که شما ترجیح می دهید. من همیشه این تعارف را محترم می دانم معمولا من در فرانسه صحبت می کنم، اما فقط در آن زمان من واقعا توانستم کلمات را پیدا کنم. ما به زودی به پایان رسیدیم تا قطار به گرنوبل برسد. من به او کمک کرد که چمدان هایش را بر روی پلت فرم قرار دهد. ما فرم خداحافظی فرانسوی را با یک بوسه بر روی هر گونه کردیم. او کمی شگفت انگیز به نظر می رسید که من تلاش نکردم جزئیات تماس او را بیابم. واقعا حقیقتا خوب بود، اما این خیلی کامل بود که من مطمئن بودم که هر چیز دیگری آن را خراب می کند. من هرگز او را ندیدم، اما هر بار که فکر می کنم از لو Rouge et le Noir به او فکر می کنم.

مشاهده لینک اصلی
â € هیچ چیز نمی تواند یک مرد به عنوان حکم اعدام را تشخیص دهد، - ماتیلد فکر کرد. این تنها چیزی است که می توانید خرید کنید. جولین سورل یک مرد جوان با عقل سلیم بود. چنین هدیه ای می تواند یک منبع عالی باشد که می تواند برای به دست آوردن سود بهره برداری شود یا این می تواند یک بار باشد که شخص را در بدبختی دائمی نگه می دارد. سورل، قهرمان داستان ما، هر دو شگفتی و تنهایی را تجربه می کند که گاهی اوقات با دست زدن به آگاهی بیش از حد برای سرنوشت خود، بدون تلاش برای دستکاری در آینده ای بهتر، روبرو می شود. او خوش تیپ و عجیب و غریب است و وقتی که پول لباس های فراوانی دارد به طوری که بهترین ویژگی های او را ارتقا دهد. او از استعدادهای خود غرور دارد و از ابتدای مقبول خود در مقیاس برابر مانند دو نیمه سکه تکه تکه فروتن است. از آنجا که او از کلاس پایین جامعه فرانسه می آید، فرصت های او برای پیشرفت به کلیسا یا ارتش محدود می شود. اگرچه او چندین نشانه یا تمایل به رفتار خدایی را نشان می دهد جولین به کلیسا فرستاده می شود. جولین به عنوان یک معلم در خانواده مسیور ده رونال، شهردار Verrières قرار گرفته است. او معلم خوب نیست. به جای صرف زمان و خواندن روزانه خود، وقت صرف کنید، اما از طریق گناه و ظاهر غریب از نظم و انضباط، او بر فرزندان و والدین برنده می شود. او یک شگفتی را تصدیق می کند که او باید بسیار مادام د رعنال را خجالتی کند، همانطور که در ذهن او این است که مردی از طبیعت او قرار است انجام دهد. او محاسبه، دستکاری، خصمانه و وسوسه انگیز است و هر کدام از این خصوصیات را با نتایج نجومی و کمدی خود و لحظات شرم آور که این خواننده را در صندلی خود با خاطرات شخصی از لحاظ عصبانیت و بی احتیاطی به طور عادی احاطه کرده است، متوقف می کند. ویژگی هایی که ما کمترین میل را در جولین می خواهیم نیز ویژگی هایی است که ما کمترین آن را در خودمان دوست داریم و باعث می شود که ما با نزدیک شدن به سورل، پیروزی های او و رکود های او، واکنش های متفاوتی از یک افسون زشت به شرم زدن ایجاد کنیم. مادام د Rà ¡nal و husbandMadame de Rà ¡nal در توجه از قهرمان ما جاروب شده است و به زودی خود را در شرایطی که او هرگز انتظار نمی رود تجربه. â € ناگهان، یک کلمه او را نا امید کرد: زناکار. او می تواند آن را ببیند. بدترین چیزهایی که فریبنده ترین فریبنده می تواند بر مفهوم عشق شهوانی به ذهنش وارد شود. این ایده ها سعی داشتند درخشندگی مناقشات، تصویر الهی که او ساخته بود، هر دو جولین خود و شادی او را دوست داشت. آینده رنگ های شگفت انگیز رنگ آمیزی شد، او خود را به عنوان نابینا دید. »جولین به حوزه معرفتی جایی که او در آن قرار دارد و همچنین یک قوچ در میان اردک ها فرستاده می شود. جولین بیهوده سعی کرده بود خودش را کوچک و احمقانه کند، نمی توانست دوستش داشته باشد؛ او خیلی متفاوت بود. خوشبختانه او به پدر پدر Pirard می آید که متوجه می شود او به اندازه کافی هوشمند است تا از استفاده های بهتر استفاده کند. همانطور که او در کل کتاب می نویسد، دشمنان پدر Pirard و جولین تلاش می کنند که آنها را نابود کند، نشان می دهد که خرده گیری، ریاکاری، ثروت و موقعیت اجتماعی باید در برابر نفوذ افراد برابر باشد. مردم فقیر از قلاب اجازه نمی دهند، زیرا حرص و طمع تبدیل شدن به چنین جنبه ناخوشایند از پدر خود جولیا است. پدر که او را ضرب و شتم کرد و او را خشمگین کرد، سریع می خواهد از پیشرفت فرزندش بهره مند شود. افتخار در جزئیات کتاب مورد بحث قرار گرفته است، اما زمانی که غرور و یا پول تهدید می شود، به عنوان یک کیمور نشان داده می شود. جولین با کمک پدر پدر Pirard به وزیر امور خارجه مارکی د لا مول مواجه می شود. دفتر او کتابخانه است. چند دقیقه بعد، جولین خودش را تنها در یک کتابخانه باشکوه پیدا کرد. یک لحظه لذت بخش بود. بنابراین هیچ کس به او بی اعتنایی نمی کند، او هیجان زده شده است، او خود را در یک گوشه تاریک مخفی شده است. از آنجا، او را در کتابهای پر زرق و برق ستاره نگاه کرد. â € œ من می تواند هر یک از آنها را بخواند، به او گفت: â € هر زمان که من به کتابخانه شخصی من راه رفتن، متاسفانه نه به عنوان بزرگ به عنوان کتابخانه مارکیس، من هنوز احساس فلج در معده من است که ممکن است یکی از ابهام یک عاشق قدیمی در ایستگاه قطار را تجربه کند. کتاب ها به من می گویند که خاطرات پرطرفدار از زمانی که کلمات به تصاویر تبدیل می شوند، عطرها قابل تشخیص هستند و شخصیت های داستانی تبدیل به گوشت و استخوان می شوند. من یک تبلت را با یک قفسه کتاب دیجیتال پیش بینی نمی کنم که در شکم من کمرنگ شود. احساسات لمسی از کتابهای فردی، منحصر به فرد در متن، کاغذ و طراحی بخش مهمی از تجربه خواندن برای من است. کتاب ها بیش از فقط کلمات برای من هستند، اما یک نوع از هنر است. چشم انداز خود را روی تپه ها و نقاط نقاشی های ون گوگ در حالی که به نقاشی واقعی نگاه می کنید، یک تجربه حسی بزرگتر از نگاه کردن به یک تصویر از نقاشی در یک کتاب هنری است. دو تجربه غیر قابل مقایسه است. وقتی که به کتابها می آید، به عنوان فن آوری هوشمندانه می ترسم چون در تمام مراحل دیگر زندگی ام هستم. من عاشق این ایده شده ام که بیشتر مردم به خاطر تکامل ارئه می خوانند کتاب ها، اما برای من تجربه ای که جولین در آن کتابخانه دارد، چیزی است که من می خواهم. â € او ...

مشاهده لینک اصلی
قرمز و سیاه یک موزاییک رنگارنگ در مورد ریاکاری مورد نیاز برای صعود از نردبان موقعیت اجتماعی در فرانسه انقلاب ماه ژوئیه به تصویر می کشد. خواننده به وسیله یک راوی متفکر، که با هر موردی که خودش استنتال را می پذیرد، ملاقات می کند، خواننده به داستان جولین سورل، یک مرد جوان از ریشه های فروتن که هدفش تنها در صعود سلسله مراتب اجتماعی در جهان است که هنوز تحت سلطه سیاست های ماکیاولی روحانیت و اشراف پس از سقوط امپراتور. جولین از خانواده اش به خاطر طعم و مزه خواندنش برای خواندن، از ناپلئون پدرش جایگزین می کند و آینده خود را با دقت نظامی و تقریبا وسواسی به پیش می برد. ارتش (قرمز) دیگر در مد نیست و بنابراین او را انتخاب می کند حرفه ای خود را در میان مردان مذهبی ایمان (سیاه). جولین اول به عنوان یک سمینار و سپس به عنوان یک معلم لاتین، جولیان، تحمل، وظیفه محبت آمیز و مهارت های مکالمه ای را برای رسیدن به هدف بسیار دلخواه خود که او را به پاریس، پایتخت پیچیده Savoir-Faire.Straddling طبیعت گرایی ادبی و عاشقانه بودن، غم انگیز بودن ماهیت سرگرم کننده ترین، در یک پروسۀ سریع گام به گونهای است که از طنز آروبیک و طنز کثیف، جایی که همه نوع شخصیت ها به عنوان کاریکاتورهای قومی اجتماعی متشکل از دوران پیچیده ارائه شده اند، در پیش می گیرد. لیبرال ها و سلطنت طلبان، یانسنیست ها و یسوعی ها، اشراف و دهقانان، رادیکال ها و محافظه کاران؛ با تمام موقعيت ها و باورهاي متفاوت خود، تمام شخصيت ها داراي خصوصيات مشترکي ازدواج و طغيان هستند که در شکل گيري شخصيت جوليوني که به طور مستمر در طول داستان اتفاق مي افتد، مفاهيم تمثيلي را به دست مي آورند. نيمي از قهرمان عاشقانه، ، شخصیت استندال به عنوان نشانه ای از تحقیر نویسنده برای رفتار آرام و آرام از مردان تبدیل می شود. اقدامات جولیان در جامعه، به دیدگاه شخصی اش مربوط نیست، و از طریق زندگی در یک کار ثابت ادامه می یابد. او با ارادۀ افتخار خود را با عظمت و افتخار به معنای نادیده گرفتن پنهان می کند، او با عقیده ای که زنان را از نجیب زاده می ترساند تا نیاز خود را برای اعتبار بخواند، آسیب پذیری های خود را پنهان می کند و خود را با لجاجت عظمت پنهان می کند، بین اهداف مصنوعی خود و احساسات واقعی خود، و او را در دو قطعه است. آیا جولین یک قربانی یا محصول شگفت انگیز زمان خود است؟ او مطمئنا به اخلاقیات نادرست دست می یابد که استندیال به طور آشکارانه با خلع سلاح خلع سلاح مخالفت می کند. اما در این کتاب غیر طبقه بندی شده خیلی بیشتر از این است؛ زیرا در زیر تظاهرات سطحی، یک جریان غلط فلسفی وجود دارد که در فصل های گذشته، که بدون عنوان به نظر می رسد، بیشتر به چشم می آید، شاید به عنوان یک نماد برای نشان دادن پیشروی جولیان، برای سرنوشت او به نظر می رسد با تولد و نه توسط قطعنامه های صادقانه آن تعیین می شود. در یک لحظه چشم انداز، استنلال تن از روایت او را لرزاند و خواننده خود را در معرض پارادوکس یک شخصیت اصلی قرار می دهد که می تواند به عنوان یک خدایی متکبر یا به عنوان یک آرمانگرای شجاع. همانطور که اعلام کردم رمانتیک است، من به سوی گزینه دوم می روم و تصمیم می گیرم که آخرین اقدامات ژولیان را به عنوان اعلام استقلال قانونی او ببینم. ماسک ها را از بین می برد، می تواند به وضوح در قلب او ببیند و از این بیابان خودخواهی که زندگی نامیده می شود جلوگیری شود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سرخ و سیاه


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)