کتاب سرباز خوب

اثر فورد مادوکس فورد از انتشارات نشر نون - مترجم: زهرا نصراللهی-داستان درام

کاپیتان ادوارد اسبورنهام، خوش تیپ، ثروتمند و جانباز سرویس در هند، به نظر می رسد که "سرباز خوب" و تجسم فضیلت های عالی انگلیسی است. اما برای خالق خود، فورد مدکس فورد، او همچنین نشان دهنده فساد در هسته جامعه است. زیر پوست جذاب و جادویی Ashburnham روح خوبی را در زمینه های فریب، ریاکاری و خیانت می بیند. در طول نه سال از دوستی او با آمریکایی به همان اندازه ممتاز، جان دوول، اسبورنهام با خانم داول فلورانس رابطه داشته است. بر خلاف داول، همسر خود اسببورام، لئونورا، به خوبی از آن آگاه است. هنگامی که سرباز خوب برای اولین بار در سال 1915 منتشر شد، تصویر پر از عصبانیت یک جامعه آمور که به لذت خویش اختصاص داده شده بود و برتری خود را متقاعد کرد بسیاری از خوانندگان را خشمگین کرد. جادوگرانه استاد، سرباز خوب، توسط ناخودآگاه داول، که از طریق آنها فورد یک سطح افراطی تلخ را ارائه می دهد، رواج یافته است.


خرید کتاب سرباز خوب
جستجوی کتاب سرباز خوب در گودریدز

معرفی کتاب سرباز خوب از نگاه کاربران
امروزه از لایحه کرایه ویژه: Crow. قیمت بازار. با یک تکه تکه تکه از پومپنیکل خالی و یک لیوان آب رودخانه خدمت کرده است. واقعا فکر نکردم که قصد داشته باشم از این کتاب لذت ببرم؛ همچنین به اشتباه اعتقاد داشتم که این مجموعه در مجموعه ای از دیوانه شناخته شده به نام Timeâ € ™ 100 Best Novels قرن بیست و یکم است و واقعیت آن احتمالا دلیل آن واقعا لذت بخش است. این، با این حال، در چندین لیست دیگر شامل، مانند 1001 کتاب مضحک برای خواندن قبل از مرگ شما (است که اساسا 901 دروغ گفتن طولانی تر از لیست زمان) و یکی دیگر از فهرست پیش پا افتاده بیش از حد کتاب های Hyped توسط برخی از Codgers قدیمی Barmy با عناصری درخشان برای آگاهی کامل از ادبیات شایسته تزئین شده اند. پس از خواندن «سرباز خوب»، من هیچ مشکلی در ارائه این بیانیه به طور کامل خودم را نداشتم که باید در نظر گرفته شود که این کتاب برای ورود به هر لیستی باشد. این دومین داستان برای من است (به دنبال Martin Amisâ € ™ â € œSuccessâ €) که در آن گریز مرکزی از داستان داستان روایت و اعتماد غیر قابل اعتماد است. و در حالی که p.o.v. و روایت همیشه یک عامل کلیدی برای یک داستان است، در هر دو مورد این اهمیت و تحمل قطعا بیان شده است؛ هر رویداد باید قبل از تلاش برای شناسایی واقعیت نهایی آن، مورد توجه و محاسبه قرار گیرد. من تمایل به نگاه کردن به این داستان ها را در نور می بینم که نویسنده می داند که الیاف نخی که در حال چرخش هستند و نه منحصر به فرد و نه عمیق هستند، اما نحوه چرخش آن، قانع کننده است؛ بنابراین برای من بیشتر از یک تمرین در نوشتن است تا فریب دادن داستان داستان. سخنرانی «سرباز خوب» کاپیتان Oblivious است که بیشتر به نام جان داول به گروه کوچکی از دوستانش شناخته شده است، که به راحتی می پذیرد که او شخص بسیار باهوش نیست و بسیار خوب است که داستان را در یک داستان ساده مد، بنابراین او می خواهد که خواننده درک کند که قصدش این است که این غم انگیز ترین داستان را به طور مداوم قرار دهد، همانطور که اگر با یک متقاضی نزدیک و محتاط (و یک بطری از براندی) نشسته بود، به سادگی در مورد هر رویدادی مرتبط به نظر می رسد بدون توجه به همبستگی قانونی آنها با زمان. من در واقع تکنیک موثر ساختن جان داول را شخصیت فوق العاده دوست داشتنی پیدا کردم، اما در عین حال آن را به طور کامل از بین می برد، که باید توسط هر رویدادی که ممکن است به عنوان محوری یا کوهنوردی دیده می شود، باشد: می دانیم نتیجه تاسف داستان، همه چیز آن است که جزئیات را بدست آوریم، یک شاهکار دشوار زمانی که راوی شما دارای قدرت ادراک شده توسط کسانی از یک aardvark در تانک محرومیت حسی است. به هیچ وجه شما واقعا نمیتوانید یک کارآفرین برای این کار ایجاد کنید، حداقل برای هر کسی که خیلی خواندن آن را آغاز کرده است. کاپیتان Oblivious باید این داستان را از قفسه سینه اش بیرون بیاورد، و به همین ترتیب، خواننده عزیزم به شما می گوید. این مربوط به همسر دروغین خود فلورانس، و زن و شوهر که با آنها بهترین دوست هستند، Edward Edward و Leonora Ashburnham. این چهار نفری برای اولین بار در ناهیم، ​​آلمان، برای اولین بار در نواحه آلمان ملاقات می کنند، که برای اثربخشی آنها در مبارزه با مشکلات قلبی، که برای سلامتی فلورانس داول و ادوارد اسبورنام ضروری است، ملاقات می کنند و برای دهه آینده به نواحه همکاری می کنند ، بيرون از منزل دوستانه اي دو زوج ثروتمند، موفق و دوست داشتني را نشان مي دهد. هر کس می داند که در زیر این روکش، همه چیز بدتر از آنچه می توان تصور کرد، و به اندازه کافی جالب توجه است، کاپیتان Oblivious به نظر می رسد در بیرون نیز به نظر می رسد، بدون توجه به آنچه پس از خاموش شدن شبانه خود را از بیش از حد ظاهر جین رخ می دهد. اما، زمانیکه چشم ها از رؤیای ما برداشته شده اند، وقت آن رسیده است تا اندیشه های خود را جمع آوری کرده و نقطه ها را به هم متصل کند، و اکنون می تواند معانی خاصی از پرونده ها را ایجاد کند. هر دو زوج از موقعیت اجتماعی خوب در جامعه مؤدب و یا \"مردم خوشحال\"، به عنوان جان ضول ما را اغلب به ما اطمینان می دهد. هر دو مرد با افتخار از ثروت قدیم تشکیل شده اند و ادوارد به علت نوع ازدواج مرتب از لئونورا عقب مانده است و جان جان فلورانس را برای آنچه به نظر نمی رسد دلیلی بهتر از به دست آوردن یک همسر جایزه نمی دهد، در حالی که هر چیزی شبیه به اشتغال یا مسئولیت اجتماعی است World of Warcraft در آن زمان وجود داشت، احتمالا هرگز نگران نباشید، و برای بسیاری از ساعتهای بازی آنلاین، یک رکورد جهانی گینس را تنظیم کنید). زوج ها یک جنبه بسیار جالب در اتحادیه های خود دارند؛ به نظر می رسد که هرگز تاکنون ازدواج آنها نداشته است. دلایل این کمبود عجیب و غریب اشتیاق مشابه هستند؛ ادوارد اسبورنام آدونیس انگلیسی است که زنان به دنبال آن هستند و او اطمینان می دهد که وظیفه نجیب زاده هر انکار یک خانم را انجام دهد و فلورانس داول (بدون توجه به کاپیتان Oblivious) کاملا جاسازی شده بود، قبل از اینکه جان او را آشنایی بداند. جان، کسی که کاملا در مورد آنچه در حال وقوع است، هیچ اعتقادی ندارد که فلو یک بیماری قلبی دارد و این عمل ...

مشاهده لینک اصلی
این داستان از دو ازدواج است، یک شوهر دوست داشتنی، یک زن کنترل کننده، دروغ زندگی می کند، نمایش ها را حفظ می کند، سوء استفاده از دین و دنبال کردن شادی در همه مکان های اشتباه است. گفته شده توسط یک راوی غیرقابل اعتماد است که به نظر می رسد به ندرت وارد واردات داستان خود می شود. این شگفت آور ساخته شده است، با شکوه و پیچیده، و شگفت آور اشتباه هدایت می شود. راوی به ما می گوید: \"من به فکر من بودن در یک کلبه کشور با یک شنونده سکوت، شنیدن بین نوسان های باد و در میان صداهای دریای دور، داستان همانطور که می آید @ منفجر شد و چهارم و نشان می دهد در افزایش و به عنوان او، نظر شما در مورد مردم و حوادث تغییرات و تغییرات و تغییرات دوباره.این جهان عجیب و غریب و فوق العاده است. چرا مردم نمیتوانند آنچه را که میخواهند بکنند؟ چیزهایی که همه برایشان محتوا بود؛ اما همه چیز اشتباه است شاید شما می توانید سر و یا دم از آن؛ فراتر از من است در واقع، فراتر از همه آنهاست، زیرا هیچ کدام از آنها به نظر نمی رسند که چه چیزی می خواهند یا چه چیزی احساس می کنند، و نمی دانند دامنه ای با پیامدهای جدی است. من این کتاب را فوق العاده دوست داشتم. خیلی بیشتر از آن که تصور می کردم قصد داشتم وقتی شروع کردم. فورد تقریبا جادو می کند، زیرا او باعث می شود که چشم انداز و نظر شما و درک شما از شخصیت ها تغییر کند تا زمانی که احساساتتان را روی سرتان تکان ندهید، اما او این کار را بدون اینکه فریب خورده یا ناسازگار با شما باشد، تغییر دهد. و بنابراین در زندگی است. ما اغلب نظرات را در مورد اطلاعات کمتری ایجاد می کنیم. تصورات اول اغلب اشتباه است. کمی اطلاعات می تواند ما را به همه چیز در یک نور متفاوت ببیند. و سرزنش همیشه آسان نیست.

مشاهده لینک اصلی
وای، این کار خوبی بود. من تقریبا فوق العاده نوشتم، اما این به نظر نمی رسید مناسب خلق و خوی قطعه است. البته، البته، خرد کردن روح است، اما نباید روی برنامه خواندن آن به نفع آن تأثیر بگذارد. این واقعا باید خواند، من فکر می کنم. این کتاب یک محکومیت کامل اصول جامعه ادواردین و جامعهی ویکتوریا است که پیش از آن به کار گرفته شده است، هر چه بیشتر با این واقعیت که از منبع نامعلومی، مردمی آرام و آرام آمریکایی است که اتفاق افتاده است به سقوط این درام است که او هرگز نمی خواست بخشی از آن باشد. او یک راوی کاملا غیرقابل اعتماد است و داستان را به اشتراک می گذارد @ به یک دوست توسط یک آتشفشان، @ به جلو و عقب در زمان و دادن یک نظر از یک فرد، محل و یا رویداد، و سپس به چیز دیگری یادآوری و اضافه کردن در جزئیات که بعدا احساسات شخصی خود را در موقعیت ها نیز در بازی، در پس زمینه، تاثیر می گذارد قضاوت خود را در یک نوع واقعا دلهره آور راه. من به عنوان سکوت از راوی به عنوان بازگو کردن داستان از داستان دیگران در اطراف او علاقه مند شدم. من واقعا فکر می کنم که / his / issaddest داستان همیشه گفته است @ و یا حداقل در مورد داستان که او می گوید. کنفرانس راوی غیرقابل اعتماد به خوبی در اینجا کار می کند، خواننده را به داستان می کشد با همدردی با راوی (آقای داول)، و همچنین به راحتی گوش دادن به داستان به نظر می رسد که آنها دوست پس از آتش سوزی. من می گویم که ممکن است برخی از افراد به دلیل ساختار شلوغ و سرگردان آن کمی گیج کننده باشند، اما صادقانه می گویم که در پایان آن ارزش دارد. این واقعا باعث می شود همه آن زیبایی بیرون بیایند. یکی واقعا باعث ریشه کن شدن شخصیت هایی می شود که در عادت @ معنی دار هستند، از بیهوده تا تقریبا نفرت انگیز به حیله گری محو می شوند، اگر همه ما از ابتدایی ترین اقدامات و داستان آنها بود. من فکر نمیکنم که من تا به حال یک رباخواری را در یک رمان مرتکب شدهام. اما هرگز به طور یکنواخت او اجازه نمی دهد که نظر آنها در هر دو طرف ساده باشد. رمان هایی که @ gray @ همیشه بهترین هستند. فورد مادوکس فورد در زمانی که این نوشته را نوشت، در ضخامت نسل گمشده بود، بنابراین چشم انداز بسیار بدی که در زندگی و درهم آمیختن با جامعه است، نگرش معمولی برای پیدا کردن نیست. او همواره با فیتزجرالد و همینگوئی و گرتوداستین دوست بود. جالب است که من توجه داشته باشم، با این حال، هماهنگی بین اظهارات او در مورد جامعه جهانی قبل از جنگ جهانی اول و اولدورالیست ها، که طرفداران فکری اولیه برای @ change @ بود، و جامعه ی ویکتوریا / ادواردین را به عنوان درونی فاسد، کامل از ennui، در اصل بلافاصله گیر کرده است. کدام یک از فورد بی تردید این را باور دارد؟ با این حال، این نگرش ابتدایی است که جمعیت را وادار به پذیرش جنگ جهانی اول، توده های تشویق کننده ای کرد که در حمایت از آن به سر می برد، با وجود اینکه به راحتی می توانست از آن اجتناب شود. و در عین حال این کتاب از تمام آن احساسات که بخشی از آن جنبش است پشتیبانی می کند. من نمی توانم بگویم اگر برخی از محکومیت خود را در آن وجود داشته باشد، برخی از خود نفرت، برای اعتقاد به این. او از خواننده خویش در انتهای رمان می پرسد: «چه کسی واقعا خائنانه از قطعه است؟» او راوی خود را چند بار تغییر داده است و من نیز تغییر کرده است. من هنوز بر روی آن بیتی دارم. هرگز، آن را بخوانم

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** او در دروازه در استخر از خون خود را در ورودی نانوایی خود را یافت. او گلویش را با یک چاقوی تیز شکسته کرده است. آیا شما دیده اید که چگونه مرغ در آشپزخانه کشته می شوند؟ قصاب یا آشپز به طور کامل مرغ را به طور کامل نابود نمی کند. او برای اولین بار از گردن مرغ خلط می کند و خون را در یک برنج با برنج خام جمع آوری می کند. این خون در برنج می تواند بعدا همراه با بقیه گوشت مرغ به وین اضافه شود. مردی که به مرغ شباهت داشت، شوهر پدربزرگ پدر من بود. او خود را به قتل رساند زیرا او متوجه شد که همسرش در رابطه با نان شیرینی خوار است. این شهر همچنان یکی از بزرگترین رسوایی های تاریخ جزیره شهر ما است که حتی تاکنون هم ناکارآمد است. این فقط اینست که فقط افراد سالم هنوز می توانند داستان را که توسط والدینشان به آنها گفته شده است به یاد بیاورند. همه کسانی که در آن زمان زندگی می کردند، اکنون مرده اند. این احتمالا در همان زمان، 1914-1910 اتفاق افتاد، زمانی که فورد مدکس فورد (x) این کتاب را «سرباز خوب» نوشت. من مطمئن نیستم که در طی آن سالها چه اتفاقی افتاد. به عنوان مثال دیگر، در طول عمر، مادربزرگ پدر من 3 شوهر داشت. شاید این به خاطر جنگهایی بود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر نیازهایشان تاکید داشتند، من نمیخواهم لابیدو بگویم چون آنها اجداد من بودند یا روحیه نسلشان. شاید به خاطر ترس (از جنگ و هرج و مرج)، آنها می خواستند از طریق کسی که شرکای حقوقی آنها نمی توانستند، از طریق مسائل غیرقانونی مضحک، اطمینان قویتری داشته باشند. فورد در ابتدا تصور كرد كه این كتاب را \"سرباز خوب\" عنوان The Saddest Story می نویسد، همانطور كه ​​روایت خود را با خط آغاز می كند \"این داستان غم انگیز است كه تاكنون شنیدم\"، من 400+ رمان را خوانده ام و می توانم بگویم كه این، در واقع، یکی از غم انگیز ترین رمان هایی است که تا کنون خوانده ام. این داستان دو زوج است، دو نفر از آنها به همراه یکی از معشوقه ها قبل از پایان داستان می میرند. یک زن آمریکایی جان دوول، راوی و همسرش برای نه سال، فلورانس به اروپا می رود زیرا فلورانس می خواهد در آنجا زندگی کند .. ازدواج آنها نمی تواند برآورده شود؛ چرا که فلورانس دارای یک مشکل قلب است و بعد از آن معلوم می شود که نامشخص است یک رابطه با جیمی پسر کابین در پاریس، جان و فلورانس ملاقات و زوج انگلیسی، ادوارد که قصد دارد برای پیوستن به ارتش بریتانیا و جان او را به عنوان یک نجیب زاده (به این ترتیب عنوان سرباز خوب) و لئونورا، زن مذهبی کاتولیک را می بیند. من آن را با گفتن به شما طرح کامل را خراب نمی کنم. کافی است بگوییم که راه فورد زندگیاش را درهم آمیخته است، بسیار ناراحت کننده است، به این دلیل که من داستان های نسل های گذشته از نسل من را به یاد می آورم. آیا خیانت در خون من انجام می شود؟ من امیدوارم. من نمره 3 ستاره را به دو دلیل می دهم: (1) متوجه می شوم که راوی می خواهد خودش فقط یک ناظر باشد و بی تفاوتی به داستان نشان می دهد. به عنوان مثال، زمانی که سوال شد که چگونه این احساس را به شوهر فریب میدهد؟ @ و تنها با پاسخ پاسخ می دهد:Heavens، من نمی دانم. این چیزی نیست جز همه چیز. @ این کاملا باور نکردنی است. خب، بر اساس داستان پدرم که مجبور شدم خودم را به دلیل خیانت همسرش یا فریبش بکشم؛ (2) در حال حاضر، من سعی کرده ام رمان های جنگی را بخوانم و عنوان من را فریب داده است. در این کتاب هیچ صحنه جنگی وجود ندارد. این در مورد اشتیاق، زنا، فریب، قتل، خودکشی، و غیره است، اما نه جنگ. روایت شگفت انگیز قابل درک است زیرا جان داول بخشی از داستان است و همه چیز را برای او بازگو می کند. بنابراین یادآوری پراکنده و مبهم این حوادث قابل توجیه است و برای من، داستان را جالب تر می کند تا آنجا که فرم مربوط می شود.

مشاهده لینک اصلی
سرباز خوب خیلی دلهره آور زیبا است. من تعجب می کنم اگر من تا به حال احساس می کردم تا زمانی که یک کتاب به پایان رسید تناقض، از یک سو من نمی خواستم این تجربه به پایان برسد - من سنگهای کشف شده بر روی هر صفحه، سنگهای محبت، ناامیدی، ناامیدی، و بینش؛ از سوی دیگر، هر صفحه من را با دلهره ای تازه پر کرد. saddest داستان @ در مورد دو زوج، Ashburnhams انگلیسی صحیح انگلیسی بالا (ادوارد (eponymous، ironicgood سرباز @) و لئونورا) و آمریکا Dowells (جان (ما مخفیانه ساده و بی تکلف و یا خود را فریبنده راوی)، و فلورانس) خوب سرباز @ در مورد @ دو تجزیه زوج، مسموم با خیانت و فریب؛ اما عمیق تر از آن این است که در مورد ناتوانی در شرایط انسانی (نشان داده شده در ناتوانی خاص و معنوی جان دوول). این کتاب، جایی که شروع می شود، پایان می یابد و تقریبا تمام آن تقسیم بندی می تواند به بهترین نحو خلاصه شود: جان دول: این یک جهان عجیب و غریب است. چرا مردم نمیتوانند آنچه را که میخواهند بکنند؟ چیزهایی که همه برایشان محتوا بود؛ هنوز همه چیز اشتباه است شاید شما می توانید سر و یا دم از آن؛ فراتر از من است آیا وجود دارد بهشتی زمینی که در میان زمزمه های برگ زیتون وجود دارد، مردم می توانند با آن ها دوست باشند و آنچه را دوست دارند و در سایه ها و خنک بودنشان سهیم باشند؟ چرا مردم نمیتوانند آنچه را که میخواهند بکنند؟ این واقعا مسئله محوری همه ادبیات است، از همه چیز به معنای انسان بودن است. هر کس چیزی را می خواهد، کسی نیست، اما نمی توان همه چیز را که می خواهی - و اگر آنها همه چیز را می خواهند، از نوآوری کم می کنند و پس از آن همه چیز دیگر نیازمندی می شود. از آنجا که انسان بود، ما می خواهیم چیزی را که نداریم و اغلب چیزی که ما نمی توانیم. الهام داولز به بهشت ​​@ زمین - به آدام و Eves بهشت ​​- کامل و تند و تیز است. ما کمال را برای چیزی که ناقص است، اما ممنوع است. از آنجایی که برای ما ناشناخته است، نمی توانیم معایب آن را بدانیم، عواقب واقعی آن را می دانیم، تا زمانی که ما با آنچه که داریم بکوشیم و آن را امتحان کنیم. اما اگر سعی کنی چیزی را از دست بدهی؟ این مبارزه، این اشتیاق خودخواهانه برای @ چیزی غیر از چیزی که ما داریم، توسط پروست به نمایش در می آید، که میل ما را نسبت به @ harp idle مقایسه می کند، [که] می خواهد در زیر دست، حتی یک خشن، و حتی اگر این ممکن است توسط آن شکسته شود. @ و این تمایل لمسی، لمس کردن - حتی اگر آن را با یک دست خشن، یک دست بدتر - برای معضل خیانت متمرکز است. بسیاری از رمانهای ابدی در محور خیانت متولد می شوند و ما آنها را می خوانیم و ما آنها را دوست داریم، احساس می کنیم که ما با آنها ارتباط برقرار می کنیم حتی زمانی که مدل هایی از وفاداری هستند. به عنوان یک جامعه ما به این تجاوزات زناشویی مربوط می شویم؛ زیرا ما می دانیم که چه احساسی دارد و چه چیزی را احساس می کند و با آنچه که داریم ناراضی است. ما واقعا نمیخواهیم راضی باشیم، ما میخواهیم بدبین باشیم، و ما احساس میکنیم که هرگز نمیتوانیم بدانیم که این بیش از حد پر از شادی امکانپذیر است، مگر اینکه فرصتهای غیرممکنی را به خطر بیندازیم و همه چیز را از دست بدهیم. اما چند نفر از ما واقعا مایل به ریسک همه چیز هستند اگر ما آن را نداریم. ما احساس می کنیم که با اختیار و فداکاری، ما می توانیم آنچه را که ما داشته ایم، در حالی که ما می خواهیم آنچه را که می خواهیم حفظ کنیم - و این میل میل جنو در قلب سرباز خوب است. شخصیت ادوارد اسبورنم ذات کامل این تمایل است (هر چند که در چهار شخصیت اصلی ظاهر می شود)، تجاوز او به جنس و نه لزوما در مورد @ love @ نیست، بلکه در مورد یک دیدگاه عاشقانه از آنچه عشق باید باشد، که اغلب توسط آنچه که او با لئونورا ندارد، تعریف می شود. این که آیا آن را با نانسی یا فلورانس، و یا یکی دیگر از معشوقه های او است، او بی نهایت به دنبال چیزی است، اما هرگز نمی داند که چه چیزی است. اما علیرغم دلتنگی هایش، هرگز حاضر نیست به طور کامل از لئونورا سرزنش کند. حتی اگر او برای او سرد است و سردتر می شود، بخشی از او او را دوست دارد که به وفاداری و نهایتا فداکاری این میل و زندگی او باشد. لئونورا چیزی بیش از شوهرانش را دوست ندارد، اما هرگز اجازه نخواهد داد خودش را داشته باشد. در نتيجه، در ابتدا از تصديق خلع سلاح اشخاص خود و ناامني خود، او نميتواند خودش را به سمت ادوارد برساند. همانطور که آنها رشد می کنند و او از او جدا می شود، عشق او به او تبدیل شدن به عشق تنها در اختیار داشتن و کنترل - او را کنترل می کند او را با عفو او، اما از طریق درون خود نفرت خود را آمرزش. ادوارد می داند که او به همسرش آسیب رسانده است، و او را به او ختم کرده است، و تسلط خود او باعث می شود او را کاملا از بین ببرد. لئونورا، که تقریبا کامل در مورد اتفاقات ملودرام در رمان است، شاید بیشتر بخاطر ناخودآگاه به نادیده گرفتن جان ضول کمک کند. سعی و کوشش او برای شناختن، ناسازگاری است. او خودش را از گناه ادواردز متقاعد می کند و با سرماخوردگی او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، اما در انجام این کار، عشق خود را غیر ممکن می سازد. مشکل او با جانس همخوانی دارد، هرچند دانش او باعث می شود که ازدواجش غیرممکن باشد: اگر نه ساله من یک سیب خوب داشتم که در هسته فاسد شده است و فقط در 9 سال و شش ماه کمتر از چهار روز آن را فساد می کند ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سرباز خوب


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)