جفری فریمین، یک کنسول سابق بریتانیا، به Quauhnahuac، مکزیک آمده است. در اینجا کنسول های ناتوان کننده، نوشیدن، فعالیت هایی است که زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. تحت آتشفشان در طول روز مرگ و میر ناشی از کنسول ها - روز مرده ها، 1938 تنظیم شده است. همسرش یون، وارد Quauhnahuac برای نجات او و ازدواج ناکام خود، با الهام از چشم انداز زندگی با هم دور از مکزیک و شرایطی که رابطه آنها را با آستانه فروپاشی رانده است. ماموریت یوونس برای نجات کنسول، حضور هوگو، همسایه های نیمه برادر و ژاک، یک دوست دوران کودکی است.
تحت آتشفشان یکی از قوی ترین و واضح ترین اظهارات در مورد شرایط بشر است و یکی از مبارزات مداوم علیه نیروهای عنصری است که تهدید می کند او را نابود کند.
خرید کتاب زیر کوه آتشفشان
جستجوی کتاب زیر کوه آتشفشان در گودریدز
معرفی کتاب زیر کوه آتشفشان از نگاه کاربران
یک بطری بزرگ تکیلا را خریداری کنید و از خانه ارنست همینگوی به خانه ولادیمیر ناباکوف بروید. همانطور که در حال راه رفتن هستید، نوشیدن را به خاطر عشق نابود کنید. سپس یکی را برای انزوا بگیرید. یک نوشیدنی برای جنگ و دو برای صلح ببرید. یکی را برای خستگی جهانی بیاورید. یکی برای خیانت برای ترس از یک نفر بزرگ بگیرید یکی از بزرگترها را برای جذابیت به مرگ بکشید. یکی را برای یک فاجعه بین دوستداران باز کنید. برای اتصالاتی که در امتداد اقیانوس ها، قاره ها قرار دارد، یکی را انتخاب کنید. یکی را برای سگ های سرسخت و بی سابقه بگیرید. و یک نوشیدنی طولانی را صرفا به خاطر آن انجام دهید. اگر این کار را بکنید، در نهایت به جایی بین همینگوی و ناباکوف منتهی می شوید و شما یک ایده ی منصفانه از آنچه در زیر آتشفشان شبیه است، خواهید داشت.
مشاهده لینک اصلی
پس از یک ماه کم نور، چند ابر سفید در بالای او قرار گرفتند. تمام صبح بنوشید، آنها به او گفتند، تمام روز بخورند. این زندگی است. • مالکم لوری، تحت VolcanoDont توسط معمول در مورد این رمان به شما فریب داستان است که در مورد یک کنسول بریتانیا و همسرش، برادر ناتنی و دوست دوران کودکی اش. آنها فقط بازیکنان کمی هستند. این یک رمان است که شخصیت اصلی آن مشروب است و نحوه ریختن خون انسان و اعصاب سیستم عصبی انسان را به تریلیون ها از جمجمه های رنگارنگ کوچک تبدیل می کند، هر جمجمه با یک لبخند دندان های سفید رنگ که جویدن انسان میزبان را جلب می کند و به نوبه خود روابط او با همه چیز و همه. به طور مناسب تر، مالکوم لوری رمان خود را در مکزیک در روز مرده ها گذاشت. \"در حمام کنسول متوجه شد که او هنوز نیم کیلو از آبجو کمی صاف با او دارد. دست او نسبتا پایدار بود، اما با نگه داشتن شیشه، او را محتاطانه نوشید، دقت آن را به زود به تاخیر انداختن مشکل توسط آن تپه ای مطرح شده است. \"کنسول (تنتور طنز در راوی به طور مداوم اشاره به او را با عنوان رسمی خود ) یک مشروب الکلی است، بنابراین یک مشکل اصلی وی شیشه خالی اجتناب ناپذیر است - همه کسانی که لژیون از جمجمه های رنگارنگ کوچک نیاز به الکل برای حفظ رنگ قرمز، آبی، سبز، زرد، سیاه و نارنجی، رنگ سفید خود را دارند، دندان chomping.The کنسول می گوید، \"من بیش از حد آرام است. فامیل های من، فرشتگان گناه من را از دست داده اند. من درست می کنم، \"او اضافه کرد، دوباره نشستن کنار بطری استریچنینی با شیشه اش. â € œ به یک معنی که اتفاق افتاده بود نشانه ای از وفاداری من، وفاداری من؛ هر مرد دیگری این سال گذشته را با شیوه ای متفاوت داشته باشد. حداقل من هیچ بیماری ندارم، او در قلب خود فریاد زد، گریه که به نظر می رسد به پایان دادن به یک یادداشت تا حدی تردید، با این حال. â € œ و شاید این خوش شانس بود که بعضی از ویسکی بود چون الکل یک فست فود نیز هست. هرگز نباید فراموش کرد که الکل غذایی است. »آخرین کلمات مشهور برای یک الکلی:« خوشبختانه، بعضی از ویسکی ها »، نه تنها خوش شانس بود، بلکه کاملا ضروری بود؛ بنابراین، مشاهدۀ من، شخصیت اصلی اصلی این رمان Malcolm Lowry مشروب است. همه افراد مبتلا به الکل، بدبختی با هم داشتند (هیچکس در خانواده فامیل من، با تشکر از خدا) به همین ترتیب خون، اندام های حیاتی و سیستم عصبی تان را به آن جمجمه هایی که شامپانزه می زدند تسلیم کرد. هر روز روز مرده در سرتاسر جهان برای میلیونها نفر از مشروبات الکلی مورد استفاده در آتشفشان شخصی خود است. خواننده رمان Lowry، به اندازه کافی منابع، به طور مستقیم و غیر مستقیم، به دانته، فاست و از دست رفته و همچنین مسیح ، دون کیشوت و ادیپوس، اما از خواندن من، تمام این علائم و پیشنهادها، نشانه ها و نمادها، کدها و مفهوم ها، از طریق یک شیشه شیشه مشول جفری فیلیمین فیلتر شده است، یکی از صحنه های مورد علاقه من، زمانی است که جفری، همسر سابقش یوننا و برادرش هوی حضور داشتند، در یکی از شیشه های تاریک قرار می گیرند. کلمات به ما نشان می دهند که ما کمتر از شیوه ی همهجانبه دیدن و درک آن است. یک گاو نر. هیو در عرصه است. ما می خوانیم: \"او هیو بود. با رفتن کت خود را پشت سر او از جنگل به عرصه پرتاب کرد و در حال حاضر در جهت گاو نر است که از آن، شاید، و یا به دلیل آنها او را برای سوار برنامه ریزی غلبه کرد، طناب به عنوان سحر و جادو، Yvonne شلاق زدن ایستاد: کنسول کنار او ایستاده بود. «مسیح خوشبخت، احمق خونین!» دومین گاو، هیچ گاه گمان نمی برد که طناب ها را از بین ببرد و از طغیان سردرگمی که او را در آغوش گرفت، ناراحت شد در حال ورود به سوار، تا به حال clambered تا bellowing؛ هیو او را در حال چرخش و در حال حاضر کیک راه رفتن به آرامی در وسط حلقه است. \"خداوند لعنت الاغ احمقانه!\" کنسول گفت: رمان تقریبا 400 صفحه و برای من، این بود تا توجه داشته باشید، از آنجا که، هنگامی که به مشروبات الکلی و الکلیسم می آید، واقعا بسیار کمی از آنچه می توان در نظر گرفت â € ~upâ € ™ وجود دارد؛ کاملا برعکس، آن پایین یا بسیار پایین یا تمام راه پایین است.
مشاهده لینک اصلی
مالکوم لوری ممکن است یکی از بهترین نمونه هایی از نویسنده است که یک (و تنها تا آنجا که ما می توانیم بگوییم) رمان بزرگ در او باشد. من باید اعتراف کنم که من قبل از خواندن آن چند سال پیش از این رمان شنیده بودم. من مرا دور زد آنچه که من بیشتر در مورد آن به یاد می آورم، روش ایدهآلانه ای است که در آن لووری ادعا می کند که کنسول، جفری فریمین، تقریبا دائما از اولین نوشیدنی خود در صبح تا شب از خواب بیدار می ماند. خواندن بسیاری از این تصورات باعث شد من احساس می کردم که من مستحق وحشتناکی بودم، فقط به سختی آگاه بودم، نمی توانستم به وضوح فکر کنم، ذهنم به طور متناوب مسابقه می داد و متوقف می شد. لوری، که خودش الکل بود، به نحوی به این شیوه باور نکردنی واقع بینانه از نوشتن دنیای داخلی کنسول در آنچه که ممکن است به نام @ stream-of-drunkenness @ نامگذاری شود، شکل گرفته است. ... کنسول به شدت از چشمانش بیرون زد، عینک هایش را برداشت و در این لحظه، کنسول به یاد داشت که تقریبا ده دقیقه بدون نوشیدنی بود. اثر تکیلا نیز تقریبا رفته بود. او به باغ نگاه کرد و به نظر می رسید که بیت های پلک او شکسته شده بود و پیش از او تند و تند تند تکان می خورد و به شکل های عصبی و سایه تبدیل می شد و به ذهنش گناه نداشت، اما هنوز کاملا صدایی نداشت، اما آنها به عقب برگشتند، آنها برگشتند. اگر کتاب را بخوانید، آن را به خودتان تحمیل می کنید تا آن را بررسی کنید، اما باید پیش بینی کرد - برای چندین بار نوشیدنی دیگری نگذارید. این اغلب در لیستی از بزرگترین رمان قرن بیستم ذکر شده است. (مشاهده اسپویلر) [سوگند می خورم که من این را انجام نداده ام، اما اگر شما گوگل چیزی شبیه \"بزرگترین رمان های قرن بیستم\"، و سپس بررسی لیست هایی که ممکن است برآورده شود، شما را نوشیدن شراب دیگر) که تحت آتشفشان بیشتر از آنها است. (پنهان کردن اسپویلر)] یک فیلم عالی از کتاب (که من از Netflix دیده ام) در سال 1984 ساخته شده است. کارگردان جان هاستون، با بازی آلبرت فینی به عنوان کنسول (عملکرد کارشناسی ارشد) و ژاکلین بیسکه به عنوان همسر جدا خود که می خواهد به او بازگردد)، برای بسیاری از جوایز (از جمله فینی برای بهترین اسکار بازیگر نامزد) نامزد دریافت جایزه شد. این فیلم قطعه تاریک، مست، خیره کننده رمان را در حالت شگفت انگیز و شگفت انگیز ترسیم می کند. در نهایت به عنوان رمان مزاحم است.
مشاهده لینک اصلی
شاهکار ادبی واقعی. این مینیمالیستی در گستره وسیع است، اما جزئیات بسیار پیچیده و چند لایه است. پروسۀ استثنایی با چشم اندازهای جریان آگاهی و تصاویر القاعده، تقریبا شاعرانه درهم آمیخته است. چندین اشاره به کنراد جالب بود، تقریبا طرف تلطیف قلب تاریکی، به عنوان لوری، سقوط اجتناب ناپذیر انسان و در استعاره، تمدن را توصیف می کند.
مشاهده لینک اصلی
دخمه پرپیچ و خم خیابان ها، گیاهان وحشی و سرسبز استوایی ناخوشایند همه جا را تسخیر می کنند، باغ و محل اقامت کنسول را تسخیر می کنند؛ آتشفشان ها به شدت بر شهر سرازیر می شوند و هر لحظه در ابرها، رطوبت و گرما خفه می شود. اتمسفر وحشت نامشخص در کوچه ها، بدبختی در هوا مانند پیشگویی از طوفان قریب الوقوع است. مکزیک، فیستا روز مرگ، 1938. و هر چند که ما زمان و مکان عمل را می دانیم، در گفتگوها و فریبنده های با کنسول، هیو و یون، ما در سراسر جهان غرق می شویم، کشور و فرهنگ، تاریخ، اسطوره ها و شعر ها را می گذراندیم. این شهر در پایتخت دو آتشفشان، خیابان ها و ساختمان ها به یاد می آورد که زمان های بهتر، نه تنها کنسول ها، بلکه خیلی زودتر نیز، مهاجران اسپانیایی را گسترش دادند. شهر با ویرانه های کاخ ماکسیمیلانی، که در آن هنوز هنوز به نظر می رسد به ارواح از عشق نومیدی خود را برای Carlotta سرگردان است. خیابان های باریک و پیچ و خم که کنسول، در گرما افتادن، مانند گرده افسرده، به طور متداول مستحکم، آرام و آویزان، عبور از کانتینا به کانتینا، تحت تعقیب شیاطین و توهمات است. روایت شگفت انگیز و پر هرج و مرج است، پر از شکایات، تفکر ، خاطرات، تک کلمات. واژه ها جریان دارند و جریان می یابند ... می توان در زیر آتشفشان به عنوان یک رکورد از الکل، افسردگی، خود تخریب، به عنوان یک سفر یک نفره انسان را بخواند. به عنوان یک رکورد از یک روز، آخرین در واقع از زندگی کنسول جفری Firminâ € ™ ثانیه، روز که در آن کنسول رسیدن به پایان خط، متوجه ظهور تدریجی به تاریکی، الکل، اکتشاف ... مطلق؟ این نیز یک داستان از عشق کنسول و یون، جدایی و بازگشت او در روز فیستا است. تلاش ناخوشایند خود را برای صرفه جویی در کنسول از خود و چسباندن آنچه که غیرقابل برگشت است شکسته است. چگونه می توان به مرد دیگری کمک کرد، بر خلاف او؟ آیا واقعا چنین چیزی ممکن است، کسی را نجات دهد؟ اما می توان رمان را به عنوان یک تمثیل سقوط نگاه کرد. از یک مرد، بلکه جهان و تمدن. نه تنها با فراخوانی خرابه های کاظم ماسیسیلیان ها و مجسمه های مخالفان باستانی در میدان های شهر یا باغ ویران شده، مانند تقلید از بهشتی که دوستداران تبعید شده اند. اما همچنین با اشاره به زمان عمل. نوامبر 1938، زمانی که جهان به جنون جنگ سقوط خواهد کرد زمان زیادی صرف نخواهد کرد. تصاویری که Lowry ایجاد می کند دردناکی نشانگر است، به طوری که در نهایت به نظر می رسد که جهت گیری را از دست می دهیم، ما تعجب می کنیم که آیا هنوز مکزیک، آیا خراش، گرما و یا شاید خماری است.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب زیر کوه آتشفشان
خرید کتاب زیر کوه آتشفشان
جستجوی کتاب زیر کوه آتشفشان در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
پس از یک ماه کم نور، چند ابر سفید در بالای او قرار گرفتند. تمام صبح بنوشید، آنها به او گفتند، تمام روز بخورند. این زندگی است. • مالکم لوری، تحت VolcanoDont توسط معمول در مورد این رمان به شما فریب داستان است که در مورد یک کنسول بریتانیا و همسرش، برادر ناتنی و دوست دوران کودکی اش. آنها فقط بازیکنان کمی هستند. این یک رمان است که شخصیت اصلی آن مشروب است و نحوه ریختن خون انسان و اعصاب سیستم عصبی انسان را به تریلیون ها از جمجمه های رنگارنگ کوچک تبدیل می کند، هر جمجمه با یک لبخند دندان های سفید رنگ که جویدن انسان میزبان را جلب می کند و به نوبه خود روابط او با همه چیز و همه. به طور مناسب تر، مالکوم لوری رمان خود را در مکزیک در روز مرده ها گذاشت. \"در حمام کنسول متوجه شد که او هنوز نیم کیلو از آبجو کمی صاف با او دارد. دست او نسبتا پایدار بود، اما با نگه داشتن شیشه، او را محتاطانه نوشید، دقت آن را به زود به تاخیر انداختن مشکل توسط آن تپه ای مطرح شده است. \"کنسول (تنتور طنز در راوی به طور مداوم اشاره به او را با عنوان رسمی خود ) یک مشروب الکلی است، بنابراین یک مشکل اصلی وی شیشه خالی اجتناب ناپذیر است - همه کسانی که لژیون از جمجمه های رنگارنگ کوچک نیاز به الکل برای حفظ رنگ قرمز، آبی، سبز، زرد، سیاه و نارنجی، رنگ سفید خود را دارند، دندان chomping.The کنسول می گوید، \"من بیش از حد آرام است. فامیل های من، فرشتگان گناه من را از دست داده اند. من درست می کنم، \"او اضافه کرد، دوباره نشستن کنار بطری استریچنینی با شیشه اش. â € œ به یک معنی که اتفاق افتاده بود نشانه ای از وفاداری من، وفاداری من؛ هر مرد دیگری این سال گذشته را با شیوه ای متفاوت داشته باشد. حداقل من هیچ بیماری ندارم، او در قلب خود فریاد زد، گریه که به نظر می رسد به پایان دادن به یک یادداشت تا حدی تردید، با این حال. â € œ و شاید این خوش شانس بود که بعضی از ویسکی بود چون الکل یک فست فود نیز هست. هرگز نباید فراموش کرد که الکل غذایی است. »آخرین کلمات مشهور برای یک الکلی:« خوشبختانه، بعضی از ویسکی ها »، نه تنها خوش شانس بود، بلکه کاملا ضروری بود؛ بنابراین، مشاهدۀ من، شخصیت اصلی اصلی این رمان Malcolm Lowry مشروب است. همه افراد مبتلا به الکل، بدبختی با هم داشتند (هیچکس در خانواده فامیل من، با تشکر از خدا) به همین ترتیب خون، اندام های حیاتی و سیستم عصبی تان را به آن جمجمه هایی که شامپانزه می زدند تسلیم کرد. هر روز روز مرده در سرتاسر جهان برای میلیونها نفر از مشروبات الکلی مورد استفاده در آتشفشان شخصی خود است. خواننده رمان Lowry، به اندازه کافی منابع، به طور مستقیم و غیر مستقیم، به دانته، فاست و از دست رفته و همچنین مسیح ، دون کیشوت و ادیپوس، اما از خواندن من، تمام این علائم و پیشنهادها، نشانه ها و نمادها، کدها و مفهوم ها، از طریق یک شیشه شیشه مشول جفری فیلیمین فیلتر شده است، یکی از صحنه های مورد علاقه من، زمانی است که جفری، همسر سابقش یوننا و برادرش هوی حضور داشتند، در یکی از شیشه های تاریک قرار می گیرند. کلمات به ما نشان می دهند که ما کمتر از شیوه ی همهجانبه دیدن و درک آن است. یک گاو نر. هیو در عرصه است. ما می خوانیم: \"او هیو بود. با رفتن کت خود را پشت سر او از جنگل به عرصه پرتاب کرد و در حال حاضر در جهت گاو نر است که از آن، شاید، و یا به دلیل آنها او را برای سوار برنامه ریزی غلبه کرد، طناب به عنوان سحر و جادو، Yvonne شلاق زدن ایستاد: کنسول کنار او ایستاده بود. «مسیح خوشبخت، احمق خونین!» دومین گاو، هیچ گاه گمان نمی برد که طناب ها را از بین ببرد و از طغیان سردرگمی که او را در آغوش گرفت، ناراحت شد در حال ورود به سوار، تا به حال clambered تا bellowing؛ هیو او را در حال چرخش و در حال حاضر کیک راه رفتن به آرامی در وسط حلقه است. \"خداوند لعنت الاغ احمقانه!\" کنسول گفت: رمان تقریبا 400 صفحه و برای من، این بود تا توجه داشته باشید، از آنجا که، هنگامی که به مشروبات الکلی و الکلیسم می آید، واقعا بسیار کمی از آنچه می توان در نظر گرفت â € ~upâ € ™ وجود دارد؛ کاملا برعکس، آن پایین یا بسیار پایین یا تمام راه پایین است.
مشاهده لینک اصلی
مالکوم لوری ممکن است یکی از بهترین نمونه هایی از نویسنده است که یک (و تنها تا آنجا که ما می توانیم بگوییم) رمان بزرگ در او باشد. من باید اعتراف کنم که من قبل از خواندن آن چند سال پیش از این رمان شنیده بودم. من مرا دور زد آنچه که من بیشتر در مورد آن به یاد می آورم، روش ایدهآلانه ای است که در آن لووری ادعا می کند که کنسول، جفری فریمین، تقریبا دائما از اولین نوشیدنی خود در صبح تا شب از خواب بیدار می ماند. خواندن بسیاری از این تصورات باعث شد من احساس می کردم که من مستحق وحشتناکی بودم، فقط به سختی آگاه بودم، نمی توانستم به وضوح فکر کنم، ذهنم به طور متناوب مسابقه می داد و متوقف می شد. لوری، که خودش الکل بود، به نحوی به این شیوه باور نکردنی واقع بینانه از نوشتن دنیای داخلی کنسول در آنچه که ممکن است به نام @ stream-of-drunkenness @ نامگذاری شود، شکل گرفته است. ... کنسول به شدت از چشمانش بیرون زد، عینک هایش را برداشت و در این لحظه، کنسول به یاد داشت که تقریبا ده دقیقه بدون نوشیدنی بود. اثر تکیلا نیز تقریبا رفته بود. او به باغ نگاه کرد و به نظر می رسید که بیت های پلک او شکسته شده بود و پیش از او تند و تند تند تکان می خورد و به شکل های عصبی و سایه تبدیل می شد و به ذهنش گناه نداشت، اما هنوز کاملا صدایی نداشت، اما آنها به عقب برگشتند، آنها برگشتند. اگر کتاب را بخوانید، آن را به خودتان تحمیل می کنید تا آن را بررسی کنید، اما باید پیش بینی کرد - برای چندین بار نوشیدنی دیگری نگذارید. این اغلب در لیستی از بزرگترین رمان قرن بیستم ذکر شده است. (مشاهده اسپویلر) [سوگند می خورم که من این را انجام نداده ام، اما اگر شما گوگل چیزی شبیه \"بزرگترین رمان های قرن بیستم\"، و سپس بررسی لیست هایی که ممکن است برآورده شود، شما را نوشیدن شراب دیگر) که تحت آتشفشان بیشتر از آنها است. (پنهان کردن اسپویلر)] یک فیلم عالی از کتاب (که من از Netflix دیده ام) در سال 1984 ساخته شده است. کارگردان جان هاستون، با بازی آلبرت فینی به عنوان کنسول (عملکرد کارشناسی ارشد) و ژاکلین بیسکه به عنوان همسر جدا خود که می خواهد به او بازگردد)، برای بسیاری از جوایز (از جمله فینی برای بهترین اسکار بازیگر نامزد) نامزد دریافت جایزه شد. این فیلم قطعه تاریک، مست، خیره کننده رمان را در حالت شگفت انگیز و شگفت انگیز ترسیم می کند. در نهایت به عنوان رمان مزاحم است.
مشاهده لینک اصلی
شاهکار ادبی واقعی. این مینیمالیستی در گستره وسیع است، اما جزئیات بسیار پیچیده و چند لایه است. پروسۀ استثنایی با چشم اندازهای جریان آگاهی و تصاویر القاعده، تقریبا شاعرانه درهم آمیخته است. چندین اشاره به کنراد جالب بود، تقریبا طرف تلطیف قلب تاریکی، به عنوان لوری، سقوط اجتناب ناپذیر انسان و در استعاره، تمدن را توصیف می کند.
مشاهده لینک اصلی
دخمه پرپیچ و خم خیابان ها، گیاهان وحشی و سرسبز استوایی ناخوشایند همه جا را تسخیر می کنند، باغ و محل اقامت کنسول را تسخیر می کنند؛ آتشفشان ها به شدت بر شهر سرازیر می شوند و هر لحظه در ابرها، رطوبت و گرما خفه می شود. اتمسفر وحشت نامشخص در کوچه ها، بدبختی در هوا مانند پیشگویی از طوفان قریب الوقوع است. مکزیک، فیستا روز مرگ، 1938. و هر چند که ما زمان و مکان عمل را می دانیم، در گفتگوها و فریبنده های با کنسول، هیو و یون، ما در سراسر جهان غرق می شویم، کشور و فرهنگ، تاریخ، اسطوره ها و شعر ها را می گذراندیم. این شهر در پایتخت دو آتشفشان، خیابان ها و ساختمان ها به یاد می آورد که زمان های بهتر، نه تنها کنسول ها، بلکه خیلی زودتر نیز، مهاجران اسپانیایی را گسترش دادند. شهر با ویرانه های کاخ ماکسیمیلانی، که در آن هنوز هنوز به نظر می رسد به ارواح از عشق نومیدی خود را برای Carlotta سرگردان است. خیابان های باریک و پیچ و خم که کنسول، در گرما افتادن، مانند گرده افسرده، به طور متداول مستحکم، آرام و آویزان، عبور از کانتینا به کانتینا، تحت تعقیب شیاطین و توهمات است. روایت شگفت انگیز و پر هرج و مرج است، پر از شکایات، تفکر ، خاطرات، تک کلمات. واژه ها جریان دارند و جریان می یابند ... می توان در زیر آتشفشان به عنوان یک رکورد از الکل، افسردگی، خود تخریب، به عنوان یک سفر یک نفره انسان را بخواند. به عنوان یک رکورد از یک روز، آخرین در واقع از زندگی کنسول جفری Firminâ € ™ ثانیه، روز که در آن کنسول رسیدن به پایان خط، متوجه ظهور تدریجی به تاریکی، الکل، اکتشاف ... مطلق؟ این نیز یک داستان از عشق کنسول و یون، جدایی و بازگشت او در روز فیستا است. تلاش ناخوشایند خود را برای صرفه جویی در کنسول از خود و چسباندن آنچه که غیرقابل برگشت است شکسته است. چگونه می توان به مرد دیگری کمک کرد، بر خلاف او؟ آیا واقعا چنین چیزی ممکن است، کسی را نجات دهد؟ اما می توان رمان را به عنوان یک تمثیل سقوط نگاه کرد. از یک مرد، بلکه جهان و تمدن. نه تنها با فراخوانی خرابه های کاظم ماسیسیلیان ها و مجسمه های مخالفان باستانی در میدان های شهر یا باغ ویران شده، مانند تقلید از بهشتی که دوستداران تبعید شده اند. اما همچنین با اشاره به زمان عمل. نوامبر 1938، زمانی که جهان به جنون جنگ سقوط خواهد کرد زمان زیادی صرف نخواهد کرد. تصاویری که Lowry ایجاد می کند دردناکی نشانگر است، به طوری که در نهایت به نظر می رسد که جهت گیری را از دست می دهیم، ما تعجب می کنیم که آیا هنوز مکزیک، آیا خراش، گرما و یا شاید خماری است.
مشاهده لینک اصلی