کتاب رنگین کمان

اثر دیوید هربرت لارنس از انتشارات نشر متیس - مترجم: ناهید قادری-افسانه قادری-داستان درام

این تصویر با تصاویر مذهبی و متافیزیکی با شکوه است و این داستان سه نسل از خانواده برنگوئن است که علیه کاهش انگیزه زبان انگلیسی روستایی در برابر صنعتی شدن است. این رمان همچنین موضوع تکان دهنده ای از زمان خود را در نظر می گیرد، به شدت با روحیه جنسی در خانواده روبرو می شود و پویایی ازدواج و عشق فیزیکی را به عنوان یک جنبش جنسی تبدیل می کند که هر دو توانمند و غیر قابل اجتناب است. چشم انداز و پیشگویی، رنگین کمان در انگلستان پس از انتشار آن در سال 1915 ممنوع شد و در ایالات متحده فقط در یک نسخه منتشر شده در ایالات متحده موجود بود. این کتاب یک دوره تقریبا 65 ساله از دهه 1840 تا 1905 به طول می انجامد و نشان می دهد که روابط دوستانه Brangwens در برابر فرسایش صنعتی شدن بریتانیا تغییر می کند.


خرید کتاب رنگین کمان
جستجوی کتاب رنگین کمان در گودریدز

معرفی کتاب رنگین کمان از نگاه کاربران
این ها پیشگامان داشتن کتاب ممنوعه بودند: 1. درباره love2 لزبین صحبت کنید. ذکر عشق بین پسر عموی 3. ذکر sex4. زنان می دانند که مستقل هستند، شما می دانید، کسانی که اعتقاد ندارند که آنها فقط به این سرزمین اعزام شده اند. صحبت از زنان و انتظارات اجتماعی حتی در این دوران مدرن، برخی معتقدند که یک زن متاهل بر اساس یک قانون عمل می کند عادت تجدیدنظر که متفاوت از یک مرد متاهل است (به این ترتیب، جرأت می کنم گاهی اوقات بپرسم - آیا او نباید صدایی داشته باشد؛ آیا انتظار می رود که از شخصیت خالی بیفتد؟ بگویید)، و انتظار می رود که او دو یا سه بچه ها در ران او Oy به Ursula، به نظر می رسید که جهان نرمترین خالص گل، گل چای، زعفران آجری خود را باز کرده است.\nهر روز یک کتاب ممنوعه به من بده، به خصوص اگر از لورنس بود. در پایان هر سال، لارنس و من این امر را ادامه داده ایم. من با حرف هایم در سال جدید می نویسم، و با رویکرد فمینیستی اش در ادبیات، به خصوص با توجه به قرن، روشن می شود. من نمی توانم به آن کمک کنم، من عاشق مردانی هستم که زنان را به عنوان یکسان نگاه می کنند؛ در حقیقت، من هشت سال پیش با چنین مردی ازدواج کردم و افتخار می کنم که او را بهترین دوست و شریک من بدانم. اما به هر حال، به دیگر ramblingsâ € | قبل از این، پسران و عاشقان، که هنوز هم مورد علاقه من و زنان در عشق وجود دارد، که در فلسفه خود را در رویکرد خود به زندگی و عشق است. از این سه، من می توانم این کتاب را \"The Rainbow\" می گویم، تا به حال Lawrences بهترین سبک پروس است. با این حال، من کلمه ای را برای آن نمی برم، زیرا هنوز کار خود را از طریق آثار او انجام می دهم. وقتی میخواهید یک کتاب بخوانید و بعضی اوقات خودتان را برای جمعآوری مواد خود از لیست ببرید، به عنوان خوانده شده، دوست داشتنی Lady Chatterleys Lover را در قسمت هایی که در مدرسه یا مدرسه تدریس می کنید، بخوانید. در حال حاضر من برای لذت خواندن (اغلب حتی از اینکه کتابهایی را که میخواهم برای کار بر روی GR بخوانم) بشمارم، کلمات را مانند اسپرسو گرم در صبح بهار بهار میپزم، احساس جسارت چاپ سیاه به زبان من، همانطور که خواندید. او مردی نفسانی بود که از لذت او لذت می برد، او زن بود که آماده است تا او را بگیرد اما در راه خود. یک مرد می تواند به یک لنز آزاد تبدیل شود: پس زن می تواند باشد. او به همان اندازه به دنیای اخلاقی پایبند بود. این داستان به نسل ها می پردازد، با شروع از Brangwens، یک خانواده کشاورزان. این امر کاملا ممکن است به دلیل عدم تمایل زنان برای اولین بار به دلیل مشخص کردن، اما با صبر و شکیبایی خواندن، آن را آسان برای دیدن پرتره که لارنس رنگ. هر شوهر (یا عاشق) احساس ناراحتی می کند، زیرا او با یک زن است که به طور مستقل رانده می شود یا از نظر روان شناختی در دسترس نیست. تا زمانی که او بتواند او را درک کند یا از شخصیت او قدردانی کند، درام عامیانه عاشقانه یا مستی وجود دارد. و پس از آن لحظه ای که آنها را در هر سطح جنسی و روانی برقرار می کنند، هنگامی که باند ناگهانی آنقدر قوی است که حتی فرزندان خود می جنگند تا نفوذ کنند. او می خواست بی خیال زندگی کند، با حضور او سوسو زدن بر او.\nبله، می توانم بگویم که دیدن این داستان از طریق مشخص کردن این است که چرا من از این رمان لذت بردم. این یک سفر روانشناختی از کشف خود و بهبودی از آسیب روانی است. حتی زمانی که میانه کمی تکان می خورد و چند صفحه به نظر می رسد که می توانست آنها را ویرایش کند تا کاراکترها را به صورت ناخوشایند اصلاح کند، اورسولا در کنار آن قرار می گیرد و همه چیز را به نظر بی اهمیت تبدیل می کند. اشتباه نکنید، همه اینها به Ursula منجر می شود. اوسولا یک شخصیت اصلی در زنان در عشق است، بنابراین اگر شما لارنس را بخوانید، پیش از خواندن زنان توصیه می کنم این مطلب را بخوانم. همه اینها لگد زدن و سوزاندن چراغ ها و مردم بود، اما لبه، سواحل تاریکی و تاریک داخلی. او بسیار می خواست در سواحل درخشان، ساحلی روشن قرار بگیرد، زیرا در داخل آن واقعیت خالی فضای تاریک بود.

مشاهده لینک اصلی
فریب خورده فتوای فاشیست فریبنده با پیچ و تابی از خلال های هیپی خدمت می کرد و به اندازه کافی از یک پاتینا از همدردی فمینیستی با آن برخورد می کرد تا آن را به سرعت در زیر برخی از رادار های مردم گنجانیده شود. بله د لاورنس می تواند نوشت. کسی باید او را متوقف کند.

مشاهده لینک اصلی
من نمی توانم خودم آن را توضیح دهم، اما احساس می کنم و همیشه احساس می کردم که رمان های DH Lawrences به شدت خسته کننده هستند. من آنها را از احساس وظیفه به ادبیات با یک سرمایه L خواند و همیشه لذت بردن بود که سوار شدن بود. این نیست که من به مرد و یا ایده هایش ناراضی هستم. کاملا برعکس من یک بار کسی را دیدم که می گوید که آنها به شدت از آنچه که لورنس سعی در گفتن داشت، نادیده گرفت، اما داستان های لارنس را به عنوان ادبیات عالی تحسین می کرد. با من آن دقیقا مخالف است. من به شدت از آنچه که می گویم تایید می کنم، اما نیمی از آن را نابود کرده ام به طوری که او می خواهد آن را بیان کند. من پیدا کردن Leavis @ کشف @ DH ​​لارنس ساخت. من فکر می کنم این رکوردها و گرایشات رمان هایی است که من احساس خستگی و نگرانی می کنم. من فقط به دلیل نسل ها و خانواده هایش و سخنان قبرانه خود در مورد احساسات و سرنوشت هایش فرقی ندارم، اما چرا وقتی تو را پیدا می کنم می گویم توماس مانس @ Buddenbrooks @، قابل مقایسه با تاریخ خانواده، با @ Rainbow @ enthralling ؟ یک پاسخ ممکن است در خردورزی ذاتی از دیدگاه Lawrences از جهان، بله puritanism، بوی کلیسا، انگشت مبهوت انگیز wagging دروغ است. با این وجود، من این دو ستاره را به غم و اندوه حسادت تقسیم می کنم، نه اختلاف نظر با کسانی که چهار یا پنج جایزه را به دست می آورند.

مشاهده لینک اصلی
D.H. لارنس یکی از اولین کسانی بود که شروع به نوشتن آشکارا درباره بیداری آگاهی جنسی کرده بود. \"آنها در تاریکی، پرشور و الکتریسیته بودند، برای همیشه از پشت روز عروسی، هرگز در نور خیره شده بودند. به نظر می رسد در نور، بی فایده است. فقط او او را می دانست وقتی که تاریکی او را آزاد کرد، و می توانست با چشمان طلایی اش، قصد خود و خواسته های او را در تاریکی ببیند. سپس او در یک طلسم بود، سپس او پاسخ داد: سخت، نفوذ تماس خود را با یک جهش نرم از روح او، تاریکی بیدار، الکتریکی، مشتاق با ناشناخته، insination قریب به اتفاق. در حال حاضر آنها یکدیگر را می دانستند؛ او روز، نور روز بود، او سایه بود، کنار گذاشته شد، اما در تاریکی که با شادابی غریب قدرتمند بود. »و او در مورد آن بسیار شاعرانه نوشت و میل خود را در رمان هایش تبدیل به یک نیروی حیاتی شد، تبدیل شدن به یک حرکت از زندگی ... و تمایل به وسیله طبیعت محصور شد و به مرکز آن تبدیل شد و نقطه عطفی ایجاد شد. و کسانی که به لحاظ احساسی کامل هستند به رنگین کمان برسند و به آنها تعلق دارند.

مشاهده لینک اصلی
بررسی واقعی من اینجاست\n. این یک پاسخ کوتاه و عاطفی است، نه یک بررسی سنتی. آنچه در زیر آمده است فقط مجموعه ای از نقل قول هاست، به صورت دسته بندی شده توسط موضوع، به همراه چند (چند) نظرات در مورد تغییر تن در پایان (نه spoilers، به عنوان حوادث اشاره کرد که در کتاب ساده ساخته شده است در سال 2014 با گذشت زمان به 2015، Stoner را برای اولین بار و دومین بار خواندید. در سال 2015 میلادی تا سال 2016، لورنس را برای اولین بار خواندید، برای اولین بار ممکن است اولین بار باشد. به طرز شگفت انگیزی متفاوت است، اما به همان اندازه، با شدت، سبک های فوق العاده نوشتن. من فکر کردم من دوست داشتم نثر فلسفی دوست (به عنوان در پادشاه دختر Elflandâ € ™ ثانیه)، ترجیح می دهند زیبایی پراکنده از کتاب مانند استونر و Plainsong. من بسیار خوشحالم که کلمات هیپنوتیزم، هنوز مشغول سخنان لورنس افق من را گسترش دادند. در اینجا برخی از خطوط مورد علاقه من: طبیعت به عنوان طبیعت باروری دنیای طبیعی همیشه در ذهن، در عمل، و در صفحات من برگزار شد: گیاهان و گل، آسمان، آب، زمین، پرندگان و زنبورها، چشم ها و سرها. »خارج، باران با شتاب، عجولانه و عجیب و غریب، از خورشید تاریک ظاهر می شود. · @ سوراخ های بزرگ به آسمان پرتاب شد، ماه مهتابی در اطراف می افتاد. گاهی اوقات ماه زیاد، مایع منحصر به فرد، در سراسر فضای خالی فریاد زد و تحت لکه های ابر، قهوه ای پر زرق و برق ابرها قرار گرفت. سپس یک ابر از ابر و سایه وجود داشت. سپس در جایی در شب یک شعاع دوباره، مانند یک بخار. تمام آسمانها درهم ریخت و پاره شد، اختلالی وسیع از اشکال پرواز و تاریکی و دود لکه های نوری و هاله ی گرد و غبار قهوه ای بزرگ، و سپس ترور یک ماه مایع درخشان برای باز کردن یک لحظه، صدمه زدن به چشم ها قبل او تحت پوشش ابر دوباره افتاد. @ â € ¢ @ بسیار عجیب و غریب بود زرق و برق ثابت از دریا unsheathed در آسمان، بسیار گرم و شیرین قبرستان، در گوشه تپه آفتاب گرفتن و نگه داشتن آن را به عنوان یک زنبور عسل را بین دست نخورده، وقتی که کمرنگ شده است. چمن های خاکستری و چشمه ها و کلیسای کوچک و برف های میان چمن های درشت و یک عینک آفتابی بسیار گرم. @ â € ¢ درختان پشم، â € œ همه درخشان و براق و با نور آفتابی، در شکوفه کامل در زیر آسمان آبی . آنها شکوفه های خود را پرتاب کردند، آن ها در زیر آسمان آبی قرار گرفتند. «خورشید در حال آمدن بود. یک رعد و برق لرزنده، یک بادبان قدرتمند و وحشتناک از نور ریخته شد. سپس منبع گلی خود خود را ادامه داد، نشان داد خود را ... همه چیز تازه شده است در یک سیل خلقت جدید، طلایی شسته شده است. طبیعت به عنوان جنسیت â € œWheâ € ™ احساس می کنید خون خود را در حال اجرا، احساس خود را دروغ باز کردن مانند یک گل که در خورشید فرو می ریزد، با تقاضا قوی و قوی است. »او احساس کرد که خود را باز می کند، در حال ظهور است و از آن می پرسد که گل یک بار در زیر خورشید باز می شود، ، برای دریافت ... او به عنوان یک گل بود که خود را ناپدید می کند و همیشه آماده، منتظر، پذیرش است. او می تواند گل زنانه خود را مانند شعله باز کند، در این تاریکی که علاقه بیشتری نسبت به نور \".\" بدن او باز مانند یک لکه لرزشی، دعوت نرم و ملایم، لمس شده توسط ماه. او می خواست ماه را به او پر کند، او بیشتر و بیشتر دوست داشت با ماه، نتیجه گیری را می خواست. «آن بود که ستاره ها با او دروغ می گویند و وارد تاریکی بی نظیر رحم او می شوند و او را در آغوش می گیرند آخر. این او نبود. جنسیت به عنوان جنسیت، به غیر از شهرتش، می توانید بیشتر این را به یک کودک کوچک یا عمه پسزمینی محبت آمیز بیاموزید بدون این که هیچ ایده ای از درجه محتوای جنسی داشته باشید. حتی یک جمله ای مثل این، که به صراحت از آنجایی که می شود، ممکن است از اطلاع قبلی فرار کند. \"از بدن او از طریق دستانش، شوک تلخ خورده ای از شور و شوق او بر او - حداقل تا چند جمله بعد، هنگامی که\" او از زانوهایش \" â € œNo loveâ € | فقط دلسوزانه و دلسوزانه برای کشف و رضایت ناپذیر و غیر قابل تحمل در زیبایی های نفسانی بدن او. â € â € œâ € â € œ او در یک روح مودبانه، ماندگار، در برابر او هیجان زده | برای دست کشیدن دکمه های دستکش خود ... شجاعت و ناتوانی انگشتان دست خود را بر روی دست او دختر جوان را با لذت شادابانه فرستاد ... سپس دست خود را بر روی آن بسته شد، چنان محکم، تا آنجا که گوشت دستبند و دستبندش را به یک چیز متصل می کند. â € ¢ â € œ سختی ناخوشایندی از بدن او که زیر انگشتانش نرم و صاف بود، با چنین مطلق خدمتی به او رسید. Flames، Fire، Ashâ € ¢ اولین چیزی که باعث می شود آنا یک مهره کره چوبی است - از ققنوس «شعله او را زیر پوستش پرت کرد. او می خواست این زندگی جدید را از او با او داشته باشد. او به خاطر شعله ای که او را در عمق هایش در یک اکتشاف ناپایدار دفن می کرد، سرازیر شد. » بدنش آتش گرفت و شعله ور شد. او به او چسبیده بود، او را به بدنش چسبیده بود. شعله هایش او را می کشید، او را در جناح آتش گرفت. اگر او او را ببوسد! او دهانش را خم کرد. و دهان او، نرم و مرطوب، او را دریافت کرد. او احساس کرد که رگهاش با درد و رنجی از شکرگذاری پشت سر می گذارد، قلبش با شکیبایی ساخته شده بود، او می توانست ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب رنگین کمان


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)