کتاب دفترهای مالده لائوریس بریگه

اثر راینر ماریا ریلکه از انتشارات نیلوفر - مترجم: مهدی غبرایی-داستان درام

بر اساس ویکی پدیا: "Rainer ماریا ریلکه (همچنین Rainer ماریا فون ریلک) (4 دسامبر 1875 - 29 دسامبر 1926) یکی از بزرگترین شاعران قرن 20 میلادی آلمان است. تصاویر پسزمینه او بر روی مشکل ارتباط با ناپذیری در یک سن کفر، تنهایی و اضطراب عمیق - تم هایی که او را به عنوان یک شخصیت انتقالی بین شاعران سنتی و مدرنیستی قرار می دهد، در هر دو آیه و یک پروس بسیار الهام بخش نوشته است. دو ترانه معروف تر او عبارتند از سونات به ارفه و دوئینو Elegies؛ دو معروف ترین پروژهای معروف او عبارتند از "نامه به یک شاعر جوان" و نیمی از کتابهای ناتمام Malte Laurids Brigge. او بیش از 400 شعر را به زبان فرانسوی نوشت و به وطن خود انتخاب کرد، کانتون ولز در سوئیس. "


خرید کتاب دفترهای مالده لائوریس بریگه
جستجوی کتاب دفترهای مالده لائوریس بریگه در گودریدز

معرفی کتاب دفترهای مالده لائوریس بریگه از نگاه کاربران
ئەوە پێشتر ئەم قسەیەم کرد؟ خۆم فێری بینین دەکەم. بەڵێ، تازە دەستم پێکردووە. هێشتاکە باش ناڕوات بە ڕێوە. بەڵام دەمەوێ زیاتر سوود لە کاتەکانم ببینم.
بۆ نموونە تا ئێستاکە نەمدەزانی چەند ڕووخسار بوونی هەیە. مرۆڤەکان زۆرن، بەڵام ڕووخسارەکان زۆر زیاترن، چونکە هەرکەسەو چەند ڕووخسارێکی هەیە. تاقمێکیان، ساڵەهای ساڵ تەنیا یەک ڕووخساریان هەیە کە لە خۆوە پیس دەبێت و دەڕزێت و چرچ‌ولۆچاویی دەبێت، هەروەک دەستکێشێک کە لە کاتی سەفەردا لە دەست کرابێت دەکشێت. ئەم کۆمەڵە، شوکرانەبژێر و سادەن، ڕووخساری خۆیان ناگۆڕن تەنانەت پاکیشی ناکەنەوە. دەڵێن هەر ئەم ڕووخسارە باشە، و کێ دەتوانێ بڵێ پێچەوانەوەکەی باشترە؟ بەڵام سەرەڕای ئەوەی چەند ڕووخسارێکی تریشیان هەیە، ئێستاکە پرسیارێک دێتە گۆڕێ سا ئەوانەی دی چی لێ دەکەن؟ خەزنی دەکەن. بە کەڵکی منداڵەکانیان دێت. جاری وایشە سەگەکانیان بەو ڕووخسارانەوە دەچنە دەرەوە. جا بۆ نەچن؟ ڕووخسار، ڕووخسارە ئیدی.
تاقمێکی تریان، ڕووخسارەکانیان یەک‌ لە دوای یەک دەردەخەن و دەیانپۆشن و کۆن دەبن. لە سەرەتادا تا خوا حەز بکات ڕووخساریان هەیە، کەچی سەروەختێ پێ دەنێنە چل ساڵییەوە ئەوا دواهەمین ڕووخساریان دەردەخەن. ئیدی ئا لێرەوە خەماوییە. ئەوان تاقەتی ڕووخسارەکانیان نامێنێت، کۆتا ڕووخساریان حەوت ڕۆژ زیاتر بڕ ناکات. کون‌کون دەبێت و وەک لاپەڕە تەنک دەبێت. پاشان، توێژاڵی بنەوە، ژێرەوەی ڕووخسار، هێدی-هێدی دەردەکەوێت و ئەوان بەوەوە دێن و دەچن.

_____
ڕیڵکە
و. ژیار

مشاهده لینک اصلی
1
این کتاب از مهمترین کتاب‌های ریلکه است، شاید برای من مهمتر از شعرهاش. شاید اگر کتاب «نامه‌هایی به شاعر جوان» نبود، با این کتاب آشنا نمی‌شدم. در مقدمه ناتل خانلری بر کتاب «نامه‌هایی...» یک تکه از این کتاب ترجمه شده، در باب اینکه شاعری اگر بخواهد شعری بنویسد که شعر باشد، و نه حسب‌الحال فردی، باید چه روزهایی را از سر گذرانده باشد. چه شبهای عشق و چه شبهای بیدار بر سر بالین مردگان و چه سفرها و چه تجربه‌ها. و تجربه تنها کافی نیست، باید تجربه از جنس خون شود در تو.‏

2
کتاب را نشر دشتستان با ترجمه غبرایی و ویراستاری پورجعفری منتشر کرد که فکر کنم ده دوازده سال پیش بود، یا بیشتر. بعد نشر هم جمع شد و کتا‌ب‌ها بی‌صاحب شد و رفت توی انبار و هنوز تک و توکی این‌طرف آن طرف پیدا می‌شود. بعدها نیلوفر خواست منتشر کند، پنج شش سال پیش که آن هم نشد و رفت در محاق.‏

3
ترجمه‌ی کتاب خوب نیست، نثر ریلکه به ترجمه‌ی معمولیِ غبرایی تن نمی‌دهد. هر کسی خواست می‌تواند آن دو صفحه ترجمه خانلری را با ترجمه غبرایی تطبیق بدهد، کار دستش می‌آید. خانلری بهترین کاری که در عمرش کرد، نه شاعری بود نه نقادی و نه تئوری شعر. بلکه اول از همه ترجمه‌هاش بود که بسیار آموزنده است، دوم بنیاد فرهنگ که نمونه یک کار پربار فرهنگی و مدیریت موسسه فرهنگی بود و سوم تصحیح‌هایی که کرد. کتاب را باید یکی از آلمانی ترجمه کند، کاش جاهد جهانشاهی زنده بود یا حسینی‌زاد همت کند.‏

4
کتاب ولی رمان عجیبی‌ست. رمان هست و نیست. فکر کنید خانه‌های برای شما ساخته باشد معماری که خانه هست، ولی در کف آن سوراخ‌هایی‌ست و پله‌ها به دیوار منتهی می‌شود و نور چراغ بیشتر سقف را روشن می‌کند تا خانه را. این کتاب هم با معیارهای ساده ما رمان نیست، ولی هست. گاهی خسته‌کننده و حوصله‌سر‌بر می‌شود ولی عالی‌ست. اینقدر که از پشت همین ترجمه بد هم می‌شود فهمید که ریلکه چه کار کرده است.‏

5
کتاب را نداشتم و دیده بودم فقط. دوستی (یادش بخیر) که از علاقه‌ی من خبر داشت، کتاب را در یک انبار کتاب اصفهانی‌ها کشف کرد و برایم آورد و تقدیم کرد. همیشه کتاب را با تصویر دختری قدبلند، ایستاده در ورودیِ متروی انقلاب به یاد می‌آورم. گرمای تابستان بود و ایستاده بود داخل مترو که کمی خنک شود. آخرین بار هم همانجا دیدمش.‏

6
یکبار کتاب را در روزهای کودتای تهران خواندم، یک بار هم در خلوتِ روزهای آرامِ سفری در شرجی شمال. کتاب را باید در خلوت اتاقی ساکت خواند. ‏


مشاهده لینک اصلی
ما انسان ها با مغز ما توانستیم از قدرت خود استفاده کنیم تا در وضعیت خودمان قرار بگیریم، دقیقا، اما فقط تا حدی، با ماهیت این مغز که ما آن را مجهز کرده ایم، مشخص می شود. موضوعات مانند عشق و یا آسیب پذیری محرمانه به یک موجود دیگر احساس زمان ما، با خاطراتی از زندگی و تجربیات خودمان از زمانی که این مغز هنوز جوان بود و جهان را جذب می کرد و خود را جذب می کرد یا با اضطراب در مورد زندگی که هنوز زندگی نمی کرد، محيط مادي، با اشیائی که به فراموشی آشنايی از خودمان می رسند، يا با برخی از آثار هنری که بيدار شدن در ما احساس سیری می کند و ما آن را \"â € â\" مسکن هایی که فضاهای خصوصی ما را به ما ارائه می دهند، باعث راحتی و یا احساس تنگی می شوند، و یا عمومی هایی که در آن دیگر از ما مانند دیگران عبور می کنند یا اتاق های بزرگ که با اشیاء جادویی که مانند پنجره های کوچک به ذهن دیگری می آیند و ما می نامیم â € œbooksâ € ؛ همه این تم ها ما را جذاب می کنند و ما از آنها مراقبه می کنیم. اما از همه ی موارد فوق، در این مغز عمیق فکر می تواند وجود داشته باشد. وسواس با ناخوشایندی غیرقابل انکار و ناپایدار است. Death.Rilke زمانی که او در اواخر دهه ی 20 میلادی خود را در طی سال های 1902 تا 03 در پاریس گذراند، در طی آن خود خود را برای نوشتن درباره هنر اختصاص داد. او در رادین با آنها کاملا نزدیک شد. ممکن است علاقه وی به مادی بودن ماده از آنجا آغاز شود. او همچنین به مطالعه ی Cà © zanne که در انتهای روزهایش بود، و مجموعه ای از نامه های خود را در نقاشی هایش باقی گذاشت، اما همچنان توسط مورخان هنر معاصر مورد احترام قرار گرفت و قصد دارم آن را ریلک بعدی بخوانم. Briefe éber Cezanne. همچنین این داستانی را آغاز کرد دفتر خاطراتی که ظاهرا توسط شخصیتی به نام Malte Laurids Brigge نوشته شده است، نامی که ما آن را تا رسیدن به کتاب سوم کامل نمی دانیم، هرچند حتی هویت او نیز بی نظیر است و شاید هم به طور تصادفی، سن آن را نداشته باشد همانطور که Rilke هنگام نوشتن آن بود. این کار او تا سال 1908 در حالی که او در رم بود و در سال 1910 در پاریس چاپ شد، تنها در سال 1910 منتشر شد. این تنها رمان است که ریلک نوشت. اما این واقعا یک رمان نیست او آنرا Prosabuch نامید. به عنوان یک سری از نقاشی های شاعرانه باید آن را به آرامی خوانده شود. با خواندن متوقف شده می توان با تقلیل در روایت درونی بهتر عمل کرد. این کمک می کند که سعی نکنید یک تحول خطی را تحمیل نکنید، زیرا نقاشی ها (حدود هفتاد آنها) به آسانی با آنچه که در بهترین حالت می تواند به عنوان یک خاطره شخصی در نظر گرفته شود، ارتباط دارد. خاطره ای از مشاهدات، نه اتفاقات. بنابراین، این فلسفه ذهن ما را به خیابان های پاریس، کتابخانه های آن و بیمارستان های ترسناک باز می کند و ما را به عنوان یک طیف کامل نگاه می کنیم: نزدیک بینی و دوربینی. یا او را به سوی مخالفت با شهرت دعوت می کند: عمارت و باغ های دوران کودکی که در آن ما دیگر نمی دانیم که یک روح یا چه کسی در ذهنش جالب است. و این دیدگاه های خاطره سازی بصری فشرده می شوند. مقادیر در تعریف معنی کمک می کنند. و به این ترتیب، به عنوان شهر و روستا، بیشتر این موارد را می بینیم که مانند قطب هایی که از این انسداد غیر روایت آویزان است، عمل می کند. دیدن و نابینایی، عشق و تنهایی، فقر و ثروت، سلامتی و بیماری ها، و به وضوح از همه، زندگی و مرگ. اما برای من قسمت های جذاب تر آن بود که فلورس زیبایی شناسی باقی می ماند و زنده می ماند برای کشف هنر حس می کند که آیا این نوشتار خودش است - تلاش او در جستجوی شعر یا جادوی موجود در، برای مثال یک چرخه پرده ها - جایی که او این اشعار را پیدا می کند. سری Dame à la Licorne بی نظیر است.

مشاهده لینک اصلی
این رمان شگفت انگیز است. من در اینجا نشسته ام، خواندن پاسخ های دیگران را می گیرم، و چه جهنم؟ اکثر شما این کتاب را به خاطر فقدان پیام Rilkes در این کتاب می گذارید. برای کسانی که Rilke را نمی شناسند، ریلک یکی از بزرگترین شاعران جهان است، چرا که این اولین و تنها رمانش بود. اگر دوست ندارید و نه شعر را ترجیح می دهید، این رمان برای شما نیست. این کتاب مجموعه ای از روایات، فلسفی است، طرح هایی برای اشعار آینده و شرح مفصلی از آثار هنری است. واضح است که نویسنده یک شاعر است؛ برای بسیاری از محتوا، به جز روش غیر منطقی معنی ندارد. همانطور که هر انتخابی در کتاب نشان می دهد، او ترجیح می دهد در گوشه نشستن با نوت بوک خود را در مورد کسانی که در اطراف او و مشاهیر خود را از خانه، delving به خاطرات خود را از خانه، هرگز بلند شدن و در واقع ورود به واقعیت زندگی است. کسانی که به یک طرح واضح و روایت قابل اعتماد نیاز دارند، مراقب باشید. این کتاب غیر خطی است و بیشتر شبیه شعر است تا یک رمان سنتی. یا حتی به عنوان یک دفتر خاطرات. نوت بوک های Malte Laurids Brigge یک رمان چالش برانگیز است، زیرا هیچ داستان و طرح ساختاری وجود ندارد. در عوض، این یادداشت ها در این رمان، یک پیام شاعر معروف را ارائه می دهند. من می توانم آن ها را ببینم، در حالی که ادعا می کنند که نمی فهمند چرا این رمان آلمانی ها وجود دارد، با اینکه ترجمه شده است. هنگام خواندن، درست مثل هر کس دیگری، تلفظ منحصر به فرد، اما آن را مهم نیست. من صداها را دوست دارم و نه فقط برای تلفن های موبایل، من از پیش بینی، کیفیت، نفس نفس کشیدن از دانستن آن است که کلمات انگلیسی نشسته سمت راست وجود دارد، در سراسر صفحه نوشیدنی لذت ببرید. این واقعیت که مترجم تمام کلمات رایلک را نیافت و آنها را آب داد، اما به جای آن آنها را برای دیدن خوانندگان ریلکس به صورت واقعی و زیبایی می گذارد، و باعث می شود رمان خیلی بهتر شود. من فقط خواندن این رمان را شروع کردم، و می توانم با شادباش گفتن که من توسط زیبایی اجباری که در آن ریلکه ارائه می شود، به کار رفته است. این رمان واقعا شگفت انگیز است، همانطور که من آن را به عنوان هیچ چیز کمتر. من از دیدن دیدن کارهای RM کار سختی می کشم، چون بعضی از مردم نمی توانند ادبیات زیبا را تحمل کنند. این یک رمان است که من برای بقیه زندگی ام در اختیار دارم.

مشاهده لینک اصلی
Malte Laurids Brigge، جایگزین نیمه دولتی Rilke، یک دنیای جوان است که در اوایل قرن بیستم در پاریس در حال تلاش برای تبدیل شدن به یک شاعر است. او در توصیف جذابش ReJoyce (1965)، \"نوعی از دانش آموزی استیفن دائدولوس\"، فقیر، کتاب های قدیمی با برگ های روباه، مستقل، بی نظیر، ناشنوا به سیاسی و اجتماعی، به خوبی توصیف آنتونی بورگس را توصیف می کند. شیببله ها، متعصبانه به هنر و هنر اختصاص داده می شوند. مالت و استفان در کتابخانه ی ملی نگران هستند، نگران اینکه چگونه حوادث ناخوشایند در کمد خود ممکن است بر کرامت آنها تأثیر بگذارد و درباره ایبسن آجیل باشند (یا فقط جویس خودش بود؟ او تحسینش را به استفان تحمیل می کند؟ نه به نزد من قفسه های کتاب من.) Malte هیچ چیز مانند Stephen اعتماد به نفس نهایی ترین \"مانند قهرمانان کامو و Sartre برای آنها که او گفته می شود یک مدل ارائه می دهد، Malte در برابر دیوار توسط تردید های متافیزیکی و یک ترور عمومی قبل از وجودش بسیار سخت است. اما هر چند آنها هر دو دارای ذهنهای پر محتوا هستند که از بخش قطعی و غریزی لذت می برند و از نمایشگاه یا انتقال (در بهترین سنت بدبختی داستان روحانی مدرنیستی) اجتناب می کنند، در گفتن داستان های شگفت انگیز از فرزندان خود ناراضی (Malteâ € ™ ثانیه مادرم مرده است) و در سفرهای خود را با چنگال های دلخراش خود را از فلسفه و تاریخ فلسفه (استفن به نظر می رسد فلسفه تحصیلی؛ Malte چیزی برای مهمانان معروف زن و راهبه های عرفانی متعصب، به علاوه، و این بزرگ برای او، بستر مرگ آگوستین پادشاهان فرانسوی قرون وسطایی که در تواریخ فرایصارت دیده می شود)؛ و ریلکه مانند جویس و مانند بوردیر استاد متقابل خود در این زمینه هستند - عمیقا توجه به نزاع خردکنانه و پاتو را در «چین و چروک های شدید شهرهای قدیمی» به چشم می خورد: یا آن زمان در ناپل: این جوان مخلوق آنجا در کنار ماشین من ایستاده بود و درگذشت. ابتدا آن را مثل یک طلسم خفگی نگاه کرد؛ ما حتی برای مدتی فرار کردیم اما پس از آن شکی نبود که ما باید متوقف شویم. و در پشت ما وسایل نقلیه متوقف شده و انباشته شده اند، همانطور که هرگز در آن مسیر حرکتی نخواهد داشت. دختر خفیف و خشن ممکن است به طرز بیحسابانه درگذشته باشد، در برابر زن کنار او ایستاده است. اما مادرش این را اجازه نمی دهد. او تمام مشکلات احتمالی او را تصدیق کرد. او لباس های او را نابود کرد و چیزی را به دهان او ریخت که دیگر چیزی را نداشت. او پیشانی خود را با یک مایع به ارمغان آورد و زمانی که چشمها کمی کمرنگ شد، او شروع به تکان دادن او کرد تا نگاه او دوباره به جلو برود. او به چشم هایی که هیچ چیز را شنید، فریاد زد: او همه چیز را به سمت یک عروسک چرخانید و کشیده و در نهایت بازو او را بالا برد و چهره پف کرده با تمام توانش را به طوری که نباید بمیرد. در آن زمان من ترسیدم.معلومات نقاشی دیواری به عنوان بوردلایر به عنوان بی نظیر و ناراحت کننده بود. هس به عنوان مجذوب قدیمی، از دست رفته، پرتاب شده، دختران @، هنوز در عمیق ترین عمق خود، که تا به حال به عنوان شاعر \"â € œLes Sept Vieillards â € œLes Sept Vieillards و â € œLes Petites Vieilles «در یک روزنامه نابغه روزنامه نگار و یک کلاه نی نیوز:\" او خود را از آنها لذت نداشت و در میان همه این افراد (من در مورد من نگاه کرد) می توانست تصور کنید که همه این تزئینات برای آنها بود؟ â € دختران بوهمیک wannabe از خانواده های خوب Malte مواجه می شود کپی کردن در موزه لباس پوشیدن است که بدون خدمتکاران به دکمه پس از آن تمام راه، به نظر می رسد نیم باز در پشت. در کنار او در یکی از اتاق های انتظار بیمارستان دولتی سلطنتی، پناهگاه پناهجویان و گدایان، زنان سالخورده و دیوانه، مالت از جرم عظیم و غیرمترقبه آگاه است، چهره ای که دیدم خالی بود، کاملا بدون ویژگی و بدون خاطرات؛ و آن فتنه انگیز بود که لباس ها مانند یک جسد برای یک تابوت بود. کراوات باریک و کت و شلوار در همان جاروب و غیر شخصی در اطراف یقه پیچیده شده بود و کت نشان داد که آن را با دست های دیگر بر بدن بی جان قرار داده است. دست بر روی شلوار قرار داده شد دقیقا جایی که آن را قرار داده است، و حتی مو به نظر می رسید که اگر آن را توسط زنان که مرده را گذاشته اند شانه شده بود، و به سختی مرتب شده بود، مانند مو از حیوانات پر شده. بخش از خانواده Maltes خاطرات و خودآزاری کمتر جذب نمی شوند. تصاویر Rilkes اغلب بسیار قابل توجه است که حتی عمیق ترین burrowing در Malaltes ناراحتی و شکوه هنری می تواند رقابت صحنه های خیابان لجستیک. @ من قدرت کوچکی را مانند پول به دست می آورم. @ @ ... اما در داخل شما آن را تسریع می کند، سخت می کند، شکل های هندسی بین ارگان های خود را می گیرد. @ @ ... این یک داستان واقعی و یکپارچه بود که اره های پرتغالی را نابود کرد از حدس زدن من. @ قطعا بزرگترین کتاب Ive این سال را بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
من تصور نمی کنم که همیشه بخوانم. امیدوارم، به هر حال. برای کسی که از مرگ بسیار مریض است، به جای آنکه با جهان اطرافم ارتباط برقرار کند، خیلی زود عصبانی می شود یا قطعا پوچ است. در واقع، به همین دلیل است که من شروع به خواندن شدیدا کردم، مطمئن بودم، راهی برای دور شدن از یک جهان است که اغلب احساس می کردم و هنوز هم با آن مخالف هستم، به سوی دیگری که می توانم کنترل کنم و آن را انجام دادم منو به چالش نگیر با استفاده از کتاب، من می توانم یک حساسیت، یک چشم انداز را انتخاب کنم و آن را با شخصیت خودم تغییر دهم و می توانم شرکت و گفتگو را تضمین کنم که نمی توانم بیگانه یا نگرانی را بیابم. برای این منظور، نوت بوک های Malte Laurids Brigge را سه بار خوانده ام. به عنوان یک رمان، چیزی از شکست است، اما بخش های بزرگی از آن با من همانند، اگر نه بیشتر از آن، هر نوشته ای که تا کنون روی کاغذ نوشته شده است، تکرار می شود. \"آخرین امید من همیشه پنجره بود. من تصور می کردم که در خارج از آن، هنوز هم ممکن است چیزی وجود داشته باشد که حتی در این فقر ناگهانی در حال مرگ نیز وجود داشته باشد. اما نکته جالبی بود که من به آن نگاه کردم، زمانی که آرزو می کردم که پنجره باریکاردی شده باشد، مثل دیوار مسدود شده است. در حال حاضر من می دانستم که همه چیز در همان راه بی حد و حصر اتفاق می افتد، که در آن وجود دارد، تنها چیزی جز تنهایی من نیست. »نوت بوک اساسا افکار، خاطرات و تجسم های مالت، بیست و هشت سال دانی دانی که اخیرا به پاریس نقل مکان کرده است. تعدادی از رمان های شناخته شده اما در حال حاضر که با تجارب گذشته تجربه شده اند، از جمله کورتازار Hopscotch و Miller's Tropic از سرطان، رمان هایی که توسط machismo و تظاهرات به طور مداوم مزاحم. نوت بوک، با این حال، هیچ کدام از آن را شامل نمی شود. Rilkeâ € ™ ثانیه پاریس یک زمین بازی playboyâ € ™ ثانیه، آشغال با مشروب و whores؛ این یک شهر بزرگ است که پر از وسوسه های مضر است، اما هیچ چیز فریبنده ای در مورد آن وجود ندارد و هیچ معنی ای ندارد که مالت نوعی وجود فریبنده و قهرمانانه زندگی کند. در حقیقت، در خط مقدم رمان، او بیان می کند که پاریس جایی است که در آن به او حمله می کند، کسی نمی رود زندگی کند، اما جایی که کسی می میرد؛ این محل است که بوی pommes frites و ترس است. Malte آخرین یا یکی از آخرین، در خط خانواده اش trebly قابل توجه است، زیرا او با مرگ، با تنهایی و با نوستالژی مشغول است. یکی متوجه می شود که مجددا در مقایسه با بسیاری از رمان های مشابه دیگر، یک شخصیت زنده وجود ندارد که با او به طور منظم ارتباط برقرار یا ارتباط برقرار کند. در پاریس او ناظر است، یادداشتی در مورد شهروندان عادی، اما هرگز با آنها ارتباط برقرار نمی کند. به عنوان مثال، او یک زن باردار را می بیند - به طرز شگفت انگیزی با دیوار بالا و خورشید گرم، به طوری که اطمینان حاصل می کند که هنوز آنجاست، یک مرد سقوط می کند، و سپس دیگری تا به حال نوعی از بیماری های فیزیکی است که باعث می شود او به طور ناگهانی hop و حرکت کند. به نظر می رسد که او به غریزه و غم انگیز، درد و رنج و تردید تبدیل شده است، بدون شک، زیرا او با آنها مشخص می کند، اما او تنها باقی می ماند و خود را جدا می کند. در پایان رمان او می گوید که او یک بار احساس تنهایی از چنین عظیمی را که قلب او برابر با آن نیست. با این حال، هنگامی که او توسط مردم احاطه شده است، مانند زمانی که یک کارناوال وجود دارد، او آن را به عنوان یک â € انفجار انفجاری بشریت و یادآوری اینکه چگونه خنده از دهان آنها مانند زانو از زخم برمی خیزد. مالت نوعی از مردی است که عمدتا در سر خود زندگی می کند، که اگرچه او تنهایی خود را تشویق می کند، ترس از از دست دادن ارتباطش با جهان، از بین بردن و جدا شدن از آن است. در یک نقطه او به کتابخانه می رود و آن را به عنوان یک مکان جایی که مردم در خواندن خود بسیار سرگرم کننده هستند و به سختی یکدیگر را تصدیق می کنند ستایش می کنند. او زمان خود را صرف گشت و گذار به فروشگاه های کوچک، نمایندگی های کتاب و مکان های عتیقه، که، او می گوید، هیچ کس تا به حال بازدید از. یک بار دیگر، ما علاقه ای به چیزهای مبهم، در مواردی که فراموش شده یا نادیده گرفته شده اند، می بینیم. یکی از مصاحبه های مورد علاقه من این است که وقتی بر روی یک ساختمان خرد شده قرار می گیرد، او می گوید که این کمی است که او را مورد توجه قرار داده است، آخرین دیوار باقی مانده با کمی ضخامت کف هنوز قابل مشاهده است. این پیشنهادی از چیزی است که یک بار کامل و یک بار به طور کامل عمل می کند که توجه او را جلب می کند. [Rainer Maria Rilke â € \"چپ â €\" و Auguste Rodin در پاریس] همانطور که اشاره شد، بسیاری از این کتاب مربوط به خاطرات Malteâ € ™ ثانیه خانواده اش، بخصوص در رابطه با دوران کودکی اش. یکی می فهمد که چگونه این وضعیت «رشد و تربیت خانواده» او ممکن است راهی برای ساختن او از مردی داشته باشد. او می گوید، او ضعیف است، و سپس یاد می گیرد که چگونه پدرش نیز بود. پدرش هم علاقه فیزیکی نداشت. بعدها، در یکی از بیانیه های اتوبیوگرافی، مالت می گوید که مادرش برای یک کودک مرده، یک دختر کوچک، و اینکه چگونه می خواهد سوفی [نام مادر Rilke خود را] در تلاش تلاش کند لطفا او را لطفا بنابراین شگفت آور نیست که او بسیار حساس است، به نظر می رسد درون خود و بیمار است. در واقع، در نوت بوک ها در مورد هویت و فردیت وجود دارد. وجود دارد، Malte می گوید، هیچ plurals، هیچ زن وجود دارد، فقط آواز خواندن ...

مشاهده لینک اصلی
چگالی، عجیب و غریب، گاه گاه غیر قابل نفوذ است، در حقیقت کاملا منحرف با تصاویر خیره کننده، این یک کتاب فوق العاده دشوار برای پین کردن است. و زیر پوست من بود پروست به طور دائمی به Dostoyevsky سقوط کرد. این چیزی است که اتفاق می افتد زمانی که نویسنده ای که در قلب او عاشقانه های عاشقانه است با عجله ی عصر صنعتی با ترکیبی از ترس و وحشت مطلق مواجه می شود. و اگر شما تنها در یک شهر بیگانه زندگی می کنید، به یک دوران کودکی در یک کلبه ی سرگردان شمالی کشیده شد، به همان اندازه که من بودم آن را ویران کردم، و شما به بالای ساختمان خود می روید، به خورشید نگاه کنید به یک زبان که به سختی صحبت می کنید، دقیقا می بینید که کجا ریلک از آنجا آمده بود

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دفترهای مالده لائوریس بریگه


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)