کتاب بیابان تاتارها

اثر دینو بوتزاتی از انتشارات ماهی - مترجم: سروش حبیبی-داستان درام

رمان «بیابان تاتارها» داستان سرنوشت افسری جوان است که برای خدمت به قلعه‌ای دورافتاده فرستاده و دچار روزمرگی می‌شود. دینو بوتزاتی با نثری باشکوه و شاعرانه، به شکلی هنرمندانه، عطش انسان را برای امیدوار بودن حتی به واهی‌ترین مسائل زندگی بیان می‌کند. والریو زورلینی کارگردان نامدار ایتالیایی، بر اساس این رمان فیلمی ساخته است که بخش‌هایی از آن در ایران و ارگ بم فیلم‌برداری شده است.


خرید کتاب بیابان تاتارها
جستجوی کتاب بیابان تاتارها در گودریدز

معرفی کتاب بیابان تاتارها از نگاه کاربران
شروع خوبی داره
وقتی به اواسط کتاب می‌رسید، خیلی خسته می‌شید. البته خستگی‌ای که برای همچین کتابی نیازه. این خستگی، باعث می‌شه ضربه آخر کتاب رو به بهترین شکل حس کنین. آخرهای کتاب باز، حوادث پرکشش می‌شن و جذاب.

یکی از بهترین و ضربه‌زننده‌ترین پایان‌هایی که در خاطرم هست.

بعد از تموم شدنش، می‌شه یک دقیقه فقط خیره شد و موند..

مشاهده لینک اصلی
زمان همچنان می‌گذرد. تپش بی‌صدای آن، همواره زندگی را عجولانه‌تر بخش می‌کند. حتی امکان ندارد برای یک لحظه، برای حتی نگاهی به عقب متوقف شود. آدم دلش می‌خواهد فریاد بزند:‌ @بایست! بایست!@. اما معلوم است که بی‌فایده است. همه چیز می‌گریزد. آدم‌ها، فصل‌ها، ابرها. و چنگ‌زدن به سنگ‌ها و مقاومت‌کردن بالای صخره بیهوده است. انگشتان خسته باز می‌شوند. دست‌ها بی‌حس و سست می‌شوند. آدم دوباره در رودخانه‌ای که آرام به نظر می‌آید، اما هرگز متوقف نمی‌شود، کشانده شده است.@

مشاهده لینک اصلی
آوریل دوم من ... من \"من · ¼ ± ξιά μÎσΠόμο ÎÎ¾Ï ‰. Î'νÎμÏ € TEX \"من من من ‡ Î ± کنم من» Î ± Ï ‰ E،، ë¶، ΠμνήσÎμÎ¹Ï ±، Î ± من \"من ± Î'ικΠσμÎνÎμÏ، \"من · من † ± E άνισΠ· .ÎœÎμÎ ± λ من »Î ± من، € ογοήÏ\" قطر ... سانتورینی، من ï »III · Î ± کنم من νÎμÎºÏ من من € ίÎ'ÎμÏ، من\" من · من Î¤ÏŒÏ \"من ·، من · σμονιάÏ. Î £ من \"من ± Ï Î¼Ï\" من · من، من Î¤ÏŒÏ من، من ± κοίμΠ\"پوشه من ‡ من ... من ± Î¯Î½Î¿Î½Ï پوشه Î'Îσμιοι من \"من ‰ Ï ‰ ίÎ'Î¹Ï من\" من ... من، من \"من ‰ ΠονÎμÎ¯Ï خدمات شهری. Î ± englanti ¸ê³ پوشه پوشه Î¿Ï Î¿Î²Î¹ÏƒÎ¼Îνοι من \"من\" من \"من ... من € Î Î¼Ï ± νÏ\" من من ± Î ± Τι ‡ من \"من من\" من · من ογικÎÏ ± من \"ÎμιÏÎ · Î ± Ï € I II این است که من ± Ï † ï »من ... من، من € ï» Î¯Î¶Î¿Î½Ï \"من ± من\" من · Î'όξÎ. Ï Î¿ÏƒÎ¼ÎÎ½Î¿Ï ... من ¬ ‡ من ... من € Î ± Î¹Î³Ï Î'Î¯ÏƒÎ¿Ï ... من من من من ± ± Î ± من \"من ± من\" Î®ÏƒÎ¿Ï ... ν όσΠ± Ï € من \"من ... من € Î ± Ï ‰ من، Î¾Î¯Î¶Î¿Ï ... من. ÎŒÏƒÎ Î½Î¿Î¼Î¯Î¶Î¿Ï ... من من ‰ من، من \"من ... من من من\" من άÎμι κά ή.ΌΠ»Î ± ± است که من ... من \"من ± من\" من ± Ï € Î ± ¹ ¬ìŠ¤ì- € Î · من ... من € ομονή Î ± کنم من € ιμονΠ® Ï € Î ± Ï € IOE فرم من \"من · من، من ίζονÏ\" من \"من ίÎ'ιΠ± من\" من · من Ï € Î ± ¾ · من \"من ... من. Î ± Ï † من \"Î¼Ï Î²Î¯Î» ... اما من من ... من \"من € Î¹Îºî® Ï € من\" من، من \"من» TNB من ... من ¹ من ... من € σÎμβÎμÎ¯Ï ÏŒÎ¸Î¿Ï ... من، ¹ μÎμγάΠ»من، من € ΠοσÎ'οκίÎμÏ. Î ± کنم من · من \"من ικό\" Î ± Ï € کنم من ± \"Î ± Ï ... دوم · من» من ιοÎ'ικό ά، من \"من ± μÎμγάΠΠ± Ï Î¬Î¼Î ± من \"من ± من\" من، من من من € ±، Î'όξÎμÏ Ï € کنم من ικό \"من ± Ï. Î ± Ï € ΠιμÎÎ½Î¿Ï ... من ... Î¿ÎºÎ¯Î½Î Î¼Ï Î½Ï \"من ± من\" من ± Ï € Î »من Î ± من\" من · ¹ Î¼Î¿Ï . Î'ÎºÏ ... من ÏŽÎ½Î¿Ï ... من \"من · من، من ... من\" من ... من Î ± من \"من ·، κάθÎμ ...\" Î¹Î³Î¼Î®Ï Ï € ... این است که من این است که من ± من \"من ... من، γÎμμίσÎμι من ... من\" من £ ±. ʲ μÎÎ½Î¿Ï ... من \"من · من € ÎμÎ¼Ï € من\" من ± من ... من \"من ·، من € Î ± ¾ ·، من\" من ... Ï. Μόνο من \"من\" است که من این است که من ± ± μογÎμÎ Î¬ÏƒÎ¿Ï ... من \"من · κά ή. Μόνο من \"من\" است که من ± Î¶Î®ÏƒÎ¿Ï ... من \"من ± νÎμÎ¯Ï € Ï ‰ من\" من ±. Μόνο من \"من\" است که من ± ήνιΠ€ Î »من · ÏŽÏƒÎ¿Ï ... من\" من من من οσÎ'οκίÎμÏ، من \"من ... من، من من Î'Î¹ÎºÎ Ï ‰ فرم ν پوشه νÎÎ¿Ï ... σÎ، من \"من ... من. Î ± Ï € ΠιμÎÎ½Î¿Ï ... من Î ± Î »Î ± Ï € Î ± Î ± Î ± من\" من Î¼Î²Î¬Î½Î¿Î½Ï ± Î ± کنم من »Î ± Î »من» Î¬Î¶Î¿Ï ... من Î ± کنم من »Î ± Î ± Ï € † من ... من\" Î ± ... μική Î¯Î¶Î¿Î½Ï \"من ± Ï. Î ± Î ± μονή Î¿Ï من، ¬ νÎμι من \"من · من، من ± ± νάκÏ\" من · من € Ï ... γÎμννάÎμι من \"من · من، من پایان NEOS όμο οÎ'Î · νίÎ'Î \"من · من € Î ± Ï € ï» Î¹ÏƒÎ¯Î. Î¼Ï Ï I² \"Î ± Ï DOGEUR ± Ï € من، پوشه ίÎ'ÎμÏ، νίÎ'ΠνάνÎμ Î ± Î ¹ من\" من ± من ... من، νίÎ'Î¹Î Î¤ÏŒÏ € من ... من، من ... من \"من، من\" من من ... من †. Î ± Î ± من \"من ± σÎ- ζήσÎμι من · من ... من\" من € Î ± من \"من ± Ï Î ± ÎγÎμιÏ، من\" این است که من ± Î · θινό θάνΠ± من \"من € کنم من †\" ικό \"من ± من\" من ± κÎμνά من \"من · من، من € Î این است که من ¾ Î¿Î¼Ï ... \"من ± من\" من σÎ- ± Ï € ιμÎνÎμι من \"من ¿Î¿Î½Î¹Î όνÎμιÏ، κοινόÏ\" · من € Î · من ... من \"من £ £ Î ± Ï Ï ... ماشین آلات € κιά · ικοί من\" من ... من من ‰ من \"من ±، Î ± ÏƒÎ®Î¼Î Î½Ï من \"من · من\" من ± من \"من ... من € من\" من \"من، من\" Î ± Ï € کنم من ± من \"من Ï Î ± \"من ... من Ï Ï ‰ € IOE Î¹ÎºÎ¿Ï Î¿Î¼Ï ... من ... من μÏ، فراتر از\" من ± Ï Î¹Î¶Î¿Ï ± μσΠμόνο من ... من € Î ± Î ± Î¾Î¹Î Î¯ÏƒÏ من \"من ± ξίÎ'ιÎ؛\" من ± Ï † οβάσΠ± Ï Î ± οΠدوم »ÎÏÎμιÏ، من\" من Ï € Î ± »من · من € Î ± Î ± θι Î¿Î¼Ï من ...\" من \"من ÏƒÎ¯Î³Î¿Ï ... Î ± Ï € ίνÎμιÏ، άÎ'οξΠ± درجه \"E ... من» من Î¿Î¼Ï ... فرم دست بند. ΜΠβιβΠفرم I ‡ من ... من άι Ï ‰ Ï € Î ± νÎ'Ï Î¼Îνο ¹ ξίÎμÏ ±، Î ± Î · ¹ دوم، ½ ικών Ï Ï ± ονικÎÏ € ... Î¯Î½Î¿Î½Ï ± Ï ‡ من \"من\" ισμÎνο Ï Ï Î ± νή III · ¹ من \"من · من، Q ‰ ë²ì II I ‰ من، ± است که من، ιμοκΠ± Î ± من، من IOE \"Î ± من\" من ÎÏÎμι € من \"من · Î²Î¬Ï Î¿Î ± من · من ... من \"من € کنم من ±\" من · من، من ± Ï € من \"من · ¼ ± ξιά Î ± من\" من · من، Î ± Î ± μονή من \"من ... من ± νάÏ\" من ... من من Î¾Î¯ÏƒÎ¿Ï من \"من · من € Ποσμονή من\" من · من، ë²ì κά ‰. Î'Ï من \"من Î ± Î¿ÏŠÏŒÎ½Ï Ï Ï Ï\" ή، ¹ Î ± »Î ± Ï € ï» IOE ήνιΠ† Î ± Î ± من \"ή νάμÎμσΠσÎ- Ï € Î ± Ï Î³Î¼Î \"ή κά ή Î ± کنم من» من · من من. Οι Î ± Î ± Ï † من من من، من σÎ- € ‰ ÏŒÏƒÏ Ï € Î ± Î ± Ï Î ± من \"من ±\" άσÎμιÏ: Î ± Ï € من \"من ... ν دوم من ... من، ÎœÎ'ΧÎ، II من ... من، من \"من ... من، من ± Î Î¤ÏŒÏ € من ... من، من € ... μÎσΠΠ± Ï Ï € ‡ Î »Î ± من ... من من من II I ± νάμÎμσΠσÎ- όνÎμÎ¹Ï Î ± Ï € Î ± Ï € ï» Î¯Î'ÎμÏ، Î¯ÏƒÏ Î¿Ï € ¹ من \"من ± ¾ € ÏŒÎ¸Î¿Ï Î ± Ï † Î¿Ï ... Î ± من\" من Î¹ÏƒÎ¼ÏŒÏ ¹ من \"من · من، من € Î ± ¾ · Î ± من ،. Î ± Î »Î® ‰ ± Î½Î¬Î³Î½Ï سانتورینی من» من »من Î ± Ï € Î ÏƒÎ¼Î¿Ï ±! در حال اجرا قبل اینکه زمان آرزو ما به دور است.

مشاهده لینک اصلی
@ Tim به سرعت در حال تردید است، زیرا قلب او فرصتی برای رشد قد نداشته است. در حالی که دینو Buzzati رمان خود را در سال 1938 به پایان رساند، جهان خارج مسیری آرام و بی تکلف را آغاز کرد، بنیادهای بسیار زیادی از مادر زمین. آیا می توان Buzzati دانست که چه چیزی دروغ می رود جلو ؟، به عنوان داستان خود را در اینجا پیش بینی پیش بینی جنگ، انتظار، تماشا، از ترس از آنچه که ممکن است در افق ظاهر می شود. @ تارتار استپه هر دو نقد ترساننده از زندگی نظامی قبل از جنگ، و یک مراقبه از تشنگی مستقل برای جلال. جیووانی Drogo یک افسر جوان به یک ناحیه کوهستانی از راه دور ارسال شده است، قلعه بی نظیر سورئال، با صدای بلند در وسط هیچ جا، که به عنوان قلعه باستیانی شناخته می شود و از منظر چشم انداز بارون عریض تارتار استپه است (با به دست آوردن عنوان آن به عنوان ظاهرا تارتار یک بار در طرف دیگر بیابان زندگی می کرد). از دست دادن شهر توسط اسب، Drogo هیچ ایده ای از آنچه که در هنگام ورود انتظار می رود ندارد و فکر می کند که چطور زندگی اش را شبیه می کند. هرگز فکر نکنید که طولانی باقی بماند، او ناگهان با عبور از زمان، به هفته ها، ماه ها و سال های خدمت ادامه می یابد و هرگز هیچ نشانه ای از آن نمی بیند که یک ارتش احتمالی می تواند دور از آن فاصله باشد زمان آماده شدن برای اعتصاب. با توجه به همتایان او، او در سالهای آتی در رده بندی قرار دارد و به آرامی با خالی بودنش آشنا می شود. در طول دوره های مختلف، قلعه کاهش می یابد و تقریبا توسط قدرت ها فراموش می شود با این حال، و جهان اطراف آن، محل تنهایی، اما مکان مهمی از تنهایی است، با این وجود، همانطور که همیشه وجود دارد، مهم نیست که چقدر کوچک، فرصتی برای ارتش مهاجم از طریق غارها راهپیمایی خواهد شد، و کسانی که قلعه را نگه دارند تعجب نکنید.در سطح مرموز رمان به خوبی کار می کند در هر زمان مشخصی از زمان و مکان، آن را می تواند قرن 20th، اما پس از آن دوباره به عنوان هیچ چیز تا به حال مربوط به این، ما می توانیم به عقب بر گردیم بسیار بیشتر. هنگامی که شما در اینجا ازthe پادشاهی شمالی @، آن را به من به C فکر می کنم پیش از آن، اما دوباره یک روش هوشمندانه برای اضافه کردن ابعاد حتی بیشتر، به داستان خود را در حال حاضر کاملا عجیب و غریب است. بی احتیاطی از این محیط قطعا عمدی بود: امید و آرزوهای شخصیت ها به طور کامل بیهوده نیست، اما همانطور که ما در تلاش برای سرنوشت آنها هستیم، ما همچنین نمی توانیم به کشور خود اهمیت دهیم، که حتی نمی کند وجود دارد همانطور که Buzzati با یک قلب بزرگ می نویسد، این واقعا آسان است، هر گاه واقعا احساس گناه کنید و هر عمل جیووانی Drogo، و من شرمنده نیست به پذیرفتن، کنار گذاشته شده توسط چشمان مرطوب توسط پاساژ نهایی این خیلی رمان ادبی است که به معنای آن است که Buzzati سعی نکرد تا یک داستان را بگوید، اما چیزی را عمیق تر از طریق یک رمان بیان می کند. این نوع رمان است که اساتید ادبیات دوست دارند، زیرا خواندن خواندن نزدیک است و بیشتر خوانندگان سبک از آن متنفرند، زیرا طرح و شخصیتها فقط نمادین هستند که بیانگر قصد نویسندگان است. کامو، کافکا و کالوینو به خاطر ذهنیت شباهت ها به ذهن متبسم می شوند، با کافکا قلعه یک مرجع خوب در مورد لحن عمومی است. از یک طرف، این داستان غم انگیز، ویرانگر و ناتوان از نابودی زندگی است، اما از سوی دیگر، تنش نامطلوب خیره کننده است، اگرچه به نظر می رسد که رمان کاملا تنش نداشته باشد. چیزی که فقط از طریق من ناراحت بود، اما نمی توان انگشت خود را بر روی چیزی که چیزی است، برای این کار آشکارا بیشتر از آنچه که در چشم است، وجود دارد. پروسس سرب در جزئیات توصیفی کمبودهای ندارد و گفتگو به اندازه کافی بیانگر (با کمک یک سبک نوشتاری که به ما دقیقا همان چیزی را که هر شخصیت در ذهن دارد) به ما می دهد تا سال های خالی و ویرانی را که طوفان استپور است، جذب کند. برای همه خستگی او، Drogo همیشه پیش بینی جنگ با هیجان، بلکه غم و اندوه طولانی است، که روز او هرگز نخواهد آمد، و یک روز او را به فراموشی هرگز هر ارتفاع بالا می رود. این خواندن بود که در آن به آن کامل ناشناخته بود، من هیچ چیز از Buzzati و یا تارتار استپه خود را نمی دانستم، اما از طرف دیگر در حال تحقق بخش بسیار منحصر به فرد از نوشتن قبل از چشم من رفته است. @ صفحه دیگری تبدیل می شود، و ماه ها و سال ها نورد توسط@.....

مشاهده لینک اصلی
یک رمان قدرتمند، نوشتن و زمینه زدگی تارتار، از ابتدا بر روی من تاثیر گذاشت. من آن را سالها پیش خواندم و اکنون همگی به عقب بازگشته ام. آن را در مورد به دنبال معانی زندگی، و خیلی بیشتر. ایتالیایی دینو Buzzati خواننده را در یک داستان امید غوطه ور می کند و اینکه چقدر بی رحمانه این احساس می تواند هدر رفته و منجر به ناامیدی شود. این داستان یک افسر جوان است که برای خدمت در یک قلعه دوردست به بیابان نگاه می کند. آن را در انتظار دشمن در مرز، به امید افتخار. One صبح سپتامبر، جیووانی Drogo، که به تازگی به تصویب رسید، از شهر برای فورت Bastiani؛ این اولین پستش بود ... این روزی بود که او سالها شروع به شروع زندگی واقعی خود کرده بود. او یک سناریوی ناامیدی و ناتوانی را نقاشی می کند که نباید به عنوان یک تعجب برانگیز باشد: این درست بود که قلب او پر از تلخی برای ترک خانه قدیمی برای اولین بار ... پر از ترس است که هر تغییری با آن روبرو می شود، با احساس به خداحافظی به مادرش؛ اما در بالای این، یک تفکر قاطع وجود داشت که به طور کامل نمیتوانست نام آن را بیاورد، اما به نظر میرسید که پیشاپیش مبهم به نظر میرسد که در سفر بازگشتی نیست.\nمجموعه ای از رویدادها شروع می شود و Drogo نمی تواند فرار کند. او می داند که نباید در فورت بماند اما نمی تواند ترک کند. او به یک روال متمايل می شود و ما می توانیم همه این ها را به حال خود رها کنیم، به شرط آنکه ما با او هستیم: اما به نظر می رسید که وجود دغور به پایان رسیده است. همان روز، همان چیزها، صدها بار خود را بدون گام به جلو به حال خود رها کرد. رودخانه زمان بیش از فورت جریان داشت، دیوارها را سقوط کرد، گرد و غبار و قطعات سنگ را برداشت، پله ها و زنجیر را دور می انداخت، اما بیش از آنکه Drogo آن را بیهوده منتقل کند، هنوز موفق به گرفتن او نشد، همانطور که جریان داشت. استپارت تارتار زیبا و شاعرانه بود و می توان آن را یک رمان ضد جنگ نامید. Drogo به طور مداوم در محوطه برای تارتار ها، که قرار است در هر روز وارد شود، در انتظار است. اما آنها هرگز انجام نمی دهند. و زندگی در هر جای دیگر می رود، اما قهرمان همیشه منتظر است. با گذشت زمان، Drogo به نظر می رسد عجیب و غریب زمانی که در میان خانواده و دوستان، کسانی که بخشی از سرنوشت خود را دیگر. حتی من که فقط از یک کشور به کشور دیگر و از شهر به شهر منتقل شدم، می دانم که چگونه با دوستانم که در آنجا ماندند، احساس راحتی نمی کردم. به یک معنا، این درباره وجود عرفی است، در مورد معنی پیدا نشدن زندگی روزمره و در نتیجه انتظار می رود به صورت مرگ با دست خالی دست زمانی که همه امید برای هیچ چیز نیست. طبق Tim Parks، در مقدمه ای در نسخه انگلیسی، â € œâ € | تارتار استپ به ناشران در ژانویه 1939 ارسال شد. هیچ نیاز به توضیح در مورد آنچه دنبال شد. در هر صورت، کتاب همچنان به عنوان یک یادآوری هشدار دهنده عمل می کند که قرن بیست و نهم هیچ چیز را به هیچ وجه، هرچند فاجعه بار، برای نادیده گرفتن آن، به کار می گیرد. @ او نمی تواند دقیق تر باشد!

مشاهده لینک اصلی
سپس در تاریکی، هر چند کسی آن را نمی بیند، او لبخند می زند. من همیشه از دیدن کارکنان هنگام نوشتن بازنگری بیزارم. با این حال، در اینجا باید یک پیش فرض مناسب ایجاد شود. تا همین چند ماه پیش من در برنامه روزانه من درهم شد و من هم جرأت نداشتند نیم گام به جلو از ترس این که یک بار شکسته، من رفتم از دست داد. وقتی این مرحله را انجام دادم، دقیقا در پایان ماه نوامبر گذشته، متوجه شدم که تغییر لازم است. شما باید انتخاب کنید اگر چه ممکن است اشتباه باشد. اما این انتخاب یک نماد است، به این معنی است که شما یک ماشین نیست که طوطی وار هر حرکت و هر کلمه ای که یک سبک زندگی خاص فراهم می کند. و lavessi درک - - شاید من قبل از آن مرحله بود که انتخاب معبد به نفع شما است که شما که شما esisti.Ecco، من معتقدم که اگر من این کتاب را چند خسارت پیش خوانده بود می گوید است. شاید من tempo.In بسیار نیست از دست داده اند در واقع جیووانی دروگو هنوز در من، و همچنین در همه ما، حتی بیشتر intraprendenti.Ma که جیووانی دروگو؟ یک احمق؟ یک قهرمان: یک مایه تاسف است. جان Drogo یک مرد است او یک فرد وحشتناک واقعی است، بنابراین واقعی به نظر عصبانی است. این کتاب درست است و ما آن را می دانیم، انکار این بی فایده است. زمان برای همه، جوانان و پیر می گذرد، و وقت صرف وقت می کند. [...] یک روز یکسان با یکدیگر، تکرار خود را به عنوان بی نهایت، به عنوان یک سرباز که نشانه این مرحله است. با این حال آب و هوا دمیدن؛ بدون مراقبت از مردان، او به سمت بالا و پایین جهان رفت تا کارهای زیبا را خنثی کند؛ و هیچ کس نمی تواند از آن فرار کند، حتی بچه های تازه متولد شده، هنوز هم نامی ندارند. کنجکاو به نظر می رسد که هیچ کس از زمان ایمن نیست. ما جاودانه نیستیم یا ما هم اکنون یا حتی یک روز عمل می کنیم، حتی اگر بخواهیم عمل کنیم، خیلی دیر خواهد بود. من تمام داستان را غم انگیز غمگین کردم. روایت غنی و مقدار خوبی از شعر خواندن را به طرق مختلف خوشمزه ساخته است، اما نتیجه نهایی استثنایی است. در نهایت زندگی خود را به پایان رساند، زمانی که انتظار میرفت که او تا به حال جهان را ترک نکرده باشد. امید از کل کتاب با تمرکز بر آخرین صفحات، مرگ با عزت nellaffrontare، بدون ناامیدی به دلیل وجود © است بی ارزش تلف شده است. در آخرین ساعت خود، Drogo یک نور را باز کرد. و او می داند چقدر دشوار است هنگامی که شما تنها باشید: به تدریج، اعتماد به نفس flushed. هنگامی که شما تنها هستید، سخت است که به یک چیز اعتقاد داشته باشید و نمی توانید با کسی صحبت کنید. در آن زمان Drogo متوجه شد که چگونه مردان، تا آنجا که ممکن است بخواهند، همواره دور هستند. که اگر کسی رنج می برد، درد به طور کامل او است، هیچکس دیگر نمیتواند بخش کوچکی از او بگیرد؛ که اگر کسی رنج می برد، دیگران در مورد آن احساس بدی نمی کنند، حتی اگر عشق بزرگ است، و این باعث تنهایی زندگی می شود. حتی این واقعیت است که جوانان متوجه نمی شوند که سنشان چه چیزی است، اساسی است. Drogo به تکرار ادامه می دهد، برای چهار سال، آن زمان برای رفتن به خانه، او هنوز جوان است، تمام زندگی خود را در مقابل است. جان انتظار بیمار خود که هرگز در آینده، فکر نمی کنم که آینده وحشتناکی کوتاه، وجود دارد که بیشتر شبیه به زمانی که زمان آینده ممکن است یک دوره بسیار زیاد، ثروت پایان ناپذیر است که هیچ چیز را به خطر انداخته به نظر می رسد برای رها کردن. وقتی که من می گویم کلمات در این کتاب مزاحم شما می شوند. هر بار یک بار در حالی که مردم فکر می کنند که زندگی یکنواخت است و لحظات کوچک که او را تشکیل می دهند، بی وقفه تکرار می شوند. و آیا این درست نیست که ما ترس از diavoloa به متوقف کردن این همه دور انداختن زندگی، سال، ماه، هفته، روز، ساعت، دقیقه خود را؟ ما نمی گوییم که گاهی اوقات لحظه ای ارزش کل زندگی است. وقت آن است که تعجب کنید که چرا. و این خیلی ساده است ما می ترسیم تغییر کنیم این طبیعی است اما این یک ترس آنقدر بزرگ است که آن را به ما فلج می کند و گاهی اوقات ما آن را نگه دارید وجود دارد، پرتاب وجود در زمان vento.Il در همین حال فرار است، ضرب و شتم سکوت خود punctuates زندگی به طور فزاینده شتاب زده، شما می توانید حتی برای یک لحظه متوقف، و نه حتی برای یک نگاه تماس. Firm، stop! @ شما می خواهید فریاد بزنید، اما می فهمید که بی فایده است. همه چیز فرار می کند، مردان، فصل ها، ابرها؛ و لازم نیست به چسبیدن به سنگ، ایستاده در بالای برخی از صخره، انگشتان خسته باز، اسلحه خود را از وسط خم شدن بی اثر، آن است که هنوز به رودخانه، که آهسته به نظر می رسد کشیده اما آن را هرگز متوقف می شود. این رودخانه که به نظر می رسد کند و هرگز متوقف نمی شود باعث بی نظیری می شود. او می خواهد فریاد بزند: من می خواهم زندگی کنم. با این حال، همیشه ما را به فردا مراجعه کنید، و این است که تا زمانی که فردا که هر زمان که ما را، ما چماقی قرار داده است. به جای متوقف کردن تعویق، ما به زخم درمان می کنیم، به خوبی می دانیم که این آخرین مورد نخواهد بود. از جیووانی Drogo چه می گویند او تلاش خود را. او سعی کرد به عقب برگردد، اما خیلی دیر شده بود. هنگامی که گام های او به خواب رفته به عنوان یک عقب ماندگی. همه چیز ...

مشاهده لینک اصلی
I'I I¹IƒI \"I¿I ... من من I³I ± · I¼I\" Î ± Î I¹IºI® »من» من · من ± I³I¿I II \"I¿I ... IoeI € I¿I ... من\" I¶I ¬I \"من € I¿I ï¹ ... IºI¹I½IμII\" Î ± Î ± I½I¬I¼IμIƒI ï¹ IƒI¿I ... من IƒIμ ± Î ± IμI »I¹IƒI\" I¹IºI¬ IºI ± Ï † ± ï¹ IºI IºI¹IºI¬ I¼I¿I½I¿ Ï € I¬I \".. Î ± £ I¹I Iμ I²I¹I²I IºI¬I € I¿I¹I ±» ± Ï € دوم I¿I »من» دوم، من † I¿I دوم، I²I IIƒIºI¿I ... I¼Iμ IºI ... I¼I¼II½IμI من، من \"I¹I، من ‡ Ï € I¹I¿ IμI½I'IOeI¼I ... IμI، IƒIºIIIμI¹I، I¼I ± من، من IºI ± ï¹\" I¿I ... من، من € I¹I¿ I¼IμI³I¬I »I¿ این است که من ...، من † Ï IOeI²I¿I ...، I¼I ± من ،. @ I- II I · I¼I¿I، من \"من ‰ Ï I½ I¤I ± من\" من ‰ I¬I I½ @ Î ± IμII½I ± ± Ï ï¹ II½I Î ± Ï € IOE ... من \"من I¬ \"من ± I²I¹I²I» ± دوم. من ... من € I¿I IY »‡ Î ± I¿I I³IOeI، I¤I¶I¹I¿I²I¬I½I¹ من من\" من IOeI³IºI¿ IƒI \"من Î ± 20\" من ‡ Ï I¿I ... IOeI½I¹I ± I¼IμI \" Î ± من \"IIIμI\" Î ± Î ± ï¹ IƒIμ ± Ï € II½I I¿I¼I ± Ï IºI ... من ... من ‡ I¿I IƒI¼II½I¿ IOE، من \"I¿ I¿I € I¿I I¿ I²I IIƒIºIμI \"Î ± ï¹ IƒI\" Î ± Î ± IƒI I½I¿I ± Ï I¼I¹I، Î ± Ï † I½I \"Î ± IƒI\" I¹IºI®I، Î ± Ï Ï ‡ ها Izi ،،، Î ± I½I¬ I¼IμIƒI ± Ï † Î ± IƒIμ I¼I¹I ± I½I \"Î ± IƒI\" من · I¼I¿ IºI دوم I¹IºI® ± Ï Ï € I¿IƒI ï¹ \"Î ± من\" من IμI IμI¹ \"I¿ I²I ± IƒII» IμI¹I¿ Ï € Î ± Ï † IOE II½I ± Î ± I½ I½I \"Î ± IƒI\" I¹IºIOe IμI دوم ‡ ± Ï IOE ... IY I½IμI IOeI، من ... من I¿I € »‡ Î ± I¿I I³IOeI، IºI Ï ± \"من ± Ï † II¬I½IμI¹ IƒI\" من ... من ‡ I¿ IYI € Î ± IOE IoeI IƒI \"من † I¼Iμ I¹I¬I½I¹ I¹I» I¿I'I¿I¾IIμI، Î ± IºI ± ï¹ IOeI½IμI¹I من \"من ± ‰ I¿I Ï € I¿II ± IOeI¼I، I¼Iμ من\" من ± ‡ Ï این است که من † ± IOeI½I¹I III½I¿I ... من ‰ Ï € I½ IOeI، Î · من IºI ï¹ ± Ï € ± IμI¹I »Î ± Ï € IOE I® من\" I¹I، IμI € I¹IºII½I'I ... I½IμI، I¿I I'II، من \"من ‰ ï I½ I¤I ± من\" من ‰ I¬I Î ± ï I½ ... I- IƒI · من † I®I³I · \"I¿I ... IoeI € I¿I ... من \"I¶I¬I\" ï¹ ï¹ ± من ... من IμII½I I¿I'IμI¹I³I¼I ± Ï € \"I¹IºI®. Î • Î ± I½I »من» Î ± I³II، من € Î ± Ï € کنم من ‰ IOE من \"من ‰ IOeIƒI I¿I € Ï € IμI، IƒIμ من\" من I¹I \"من ‰ IOeIƒI I¿I € € Ï IμI، Î ± Ï † Î · I³I®IƒIμI¹I ،،، I¼I¹IºI دوم، IºI ± ï¹ IƒI \"I¹I²I دوم ± من، من € Ï I¿I\" I¬IƒIμI¹I، IºI ± ± Ï ï¹ I¼I¹IºI I¬ IIμI¼I \"I¹IºI ¬ † IºIμI I¬I »Î ± Î ± I¹I\" Î ± I¿I ± Ï € I¿II I¼I ±، Î ± Ï Ï † I®I½I¿I ... I½ \"Î ± I½I I¿ ± I³I½IZIƒI\" Î · من € Î ± I½I Î ± من ... من IIμI IºI IƒI ± ± ± ï ï¹ I½I \"Î ± من ... من\" I¹IƒI \"IμI I¼Iμ من\" من I¿I ...، ‡ Î ± I¾IμI IƒI¼II½I¿ این است که من ...، من ... من € Î ± IμI IƒI € I¹IƒI \"دوم، من\" من ‡ I¿I ... IYI ... من من من I¿I ... مختلط \"I¼I € ± I II IOeI³IºI¿ I¿I I¿I IƒIμ IºI¬I »من» I¹IƒI \"Î ± ± I½I I®I\" Î ± Ï ‰ Î ± I½ I®I من، من I¿I ... IsI¬I † Î ± IºIOeI¼I I® IºI ± ± Ï ‡ Î ï¹ IºI ± Ï Î ± ± IºI \"Î ± Ï I®I، Î ± Ï Ï ‡ € Î ± IOE I'I دوم • من ± Î »من» من · من I½I¹IºI® \"Î ± ‰ ï I³I I'II ±. Î I¿I¹I¿I، IμII½I ± ï¹ I¿ IƒI \"IOeI I¿I ‡، من\" I¿I ... IºI ± IIμI½IOeI، I¼I ± من، IƒI \"من · I½ I¶I I® ‰؛ Ï ‡ IμII½I I¤I¹ ± Î ± Ï ï¹ I¬؛ من \"I¹I ± من\" من Ï Ï ‡ I¿ IOeI½I¿I، Î ± IμII½I ï¹ ± € Î · IƒIZI I'I ... من \"I¿I، من € Ï IºI ï¹ ± Ï ‰، I¼I € Î ¿من Ï ± I¿I I¼Iμ I½I \"I¿I½ IºIμI I'IIƒI¿I ... I¼Iμ؛ I. من € I¿I »IμI € من ... من ± دوم € IμI'I · من» من »من · من ± I³I¿I II\" I¿I ... IoeI € I¿I ... من \"من ¶I¬I \"ï¹ I¼I ± من، من † Î ± دوم I½IμI¹ I½I\" I¹I¼II \"من ‰ است که من € I¿I ...، I¼Iμ من\" من ± کنم من € ± ï € Î ± ‰ ï ï I¬I½I IμI ‰ من \"من ± I®I¼I\" Î ± Ï € I¿I ï¹ IºI ± »من» Î ± I¬ ± Ï € Î ± IºIOeI¼I IOE من \"من ± ± I¿ I¿I € I¿II IºI ± Î ± I½I ¬IIμ I³I½IZIƒI \"من · من، من ± دوم ± I'I¹I» ± ï¹ IºI II¾IμI¹ دوم ± Ï I'IZIƒIμI¹ \"I¹I، I'I¹IºII، من\" من I¿I ... € ± کنم من I½I ± \"I®IƒIμI¹I ... I'I I¹IƒI\" I¿I ± ï Î ± I³I · من € I¼I IOE من \"من · Î ± ‡ است که من I½ I® ï ‰ II، I\" I¿ من \"دوم» I¿I، Î ± 5/5 IƒI ... \"دوم ... من ¥ Î ± I¹I\": من £ Ï € I¿I Iμ »من» I¿I I، II ± دوم ... I¼IIƒIμI¹ من \"من IμI I¿ @ I¹I¼II½I¿I½I \"من ± من، من\" من I¿I ...، I'I¬I I²I ± کنم من I¿I ...، @ من \"I¿I ... ISI ± Î · I® Ï † I²I¬I\" I¿ @ I IμI I¹I¼II½I¿I½I \"من ± من، من\" من I¿I½ \"IºI¿I½I\" IOE @ من \"I¿I ... IoeI € IIºIμI\"!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بیابان تاتارها


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)