کتاب بخش سرطان

اثر الکساندر سولژنیتسن از انتشارات امیرکبیر - مترجم: سعدالله علیزاده-داستان درام

بخش سرطان یک رمان نیمه ایبوگرامی است که توسط نویسنده روسی الکساندر سلجینیتسین (2008-1918)، برنده جایزه نوبل ادبیات سال 1970 است. بخش سرطان که در مقایسه با شاهکار برنده جایزه نوبل یکی دیگر از کوه های سحر و جادو توسط توماس مان است، رابطه گروهی از افراد در بخش سرطان یک بیمارستان شوروی استانی را در سال 1955، دو سال پس از مرگ استالین، بررسی می کند. در حالی که تجربیات شخصیت مرکزی، اولگ کاستوگلوتوف، به شدت از نویسندگان خود منعکس می شود، بیماران به عنوان یک گروه، بخش متفاوتی از شخصیت ها و نگرش های معاصر روسیه را در شرایط عادی نشان می دهند و سپس در ساعت یازدهم بیماری را مجددا بررسی می کنند. کار مضطرب از یکی از قدرتمند ترین صداهای ادبیات قرن بیستم، بخش سرطان، تصویری فوق العاده ای از زندگی در اتحاد جماهیر شوروی را ارائه می دهد.


خرید کتاب بخش سرطان
جستجوی کتاب بخش سرطان در گودریدز

معرفی کتاب بخش سرطان از نگاه کاربران
قطعه ای از نوشتن بی نظیر و خلاقانه، @ Cancer Ward @ فوق العاده فوق العاده، بسیار زیبا، یکی دیگر، بعدا، بعدا. با نگاهی به گذشته، ابتدا اجازه دهید بگویم، الکساندر سلجینیتسین یکی از بزرگترین هنرمندان ادبی و آماتور است. او باید بخواند. قبل از هر چیز دیگری می گویم به من اجازه دهم اعتراف کنم این یکی از نویسندگان مورد علاقه من روسی است. این کتاب دوم من توسط او (اولین بار در روز یونایتد Denisovich @) بود و من با توضیح بلاغی او از این شرایط سخت خیره شدم. او یک استثنا، چشم انداز و آمپر؛ نویسنده قابل توجه با سبک نوشتن مرگبار \u0026 amp؛ تجربیات زندگی غم انگیز قلب که او شگفت آور در قالب کتاب ها به تصویر کشیده است. اشک در چشمانم ایستاد و آمپول ایستاد قلبم غرق در حالی که خواندن. این عنوان به اندازه کافی است که قلب شما را دقیق تر به قلب شما متصل کند. این کتاب به من فکر کرد، من را تکان داد و من را در اشک هایم گذاشت. هر خط دوم از این شاهکار باعث شد که شما فکر کنید، بنابراین من رفتن به اضافه کردن تمام خطوط مورد علاقه من در اینجا، فکر نمی کنم اگر آن را خیلی طولانی :) اما شما به من گفت من سرطان ندارم ... تشخیص چیست؟ به طور کلی، ما نباید به بیمارانمان بگوییم که با آنها اشتباه است، اما اگر شما احساس خوبی نسبت به آن دارید - لنفوم آن است. شما به این معنی نیست که سرطان آن نیست؟ البته نه بیا، به ما بگو، در حال حاضر چه چیزی بیشتر از جهان ترسید؟ از مرگ شما بیشتر از صحبت کردن درباره ترس می ترسید؟ مرگ! و ما این را می دانیم؟ ترس از طوفان، چند تن از ما جان سالم به در برده، و بسیاری از آنها به تماس های دوستانه رانده نشدند .. اما زندگی طولانی تر به معنای داشتن زندگی بیشتر نیست. سؤال واقعی این است که من چه زمانی برای رسیدن به آن نیاز دارم؟ من باید زمان برای رسیدن به چیزی در این زمین داشته باشم. من سه سال نیاز دارم اگر آنها سه سال به من بدهند، من بیشتر از این نمی خواهم. و من به این معنی نیست که سه سال در کلینیک دروغ میگویم، منظورم این است که سه سال در میدان هستم. وقتی رشد میکنی، وحشی میشی هنگامی که شما می میرید، این مقدار زیادی است. @ زندگی طولانی دیگر به معنای داشتن زندگی طولانی نیست.خطا ترین خط مشی استدلال این است که آنچه را که از دست داد، به عنوان فرض کنید: چقدر خوشحال بود، چقدر هدی، چه هدی اگر حدی بیشتر طول بکشد، به دست آورده اند. دیدگاه درست این بود که آمار را بپذیریم که برخی افراد ملزم به مرگ جوان هستند. با مردن جوان، مردی برای همیشه حافظه ی مردم می ماند. اگر او قبل از مرگ او را روشن می کند، نور او برای همیشه می درخشد. در طی چند هفته گذشته، وادیم یک دیدگاه مهم و مهم را در ذهن خود کشف کرد: یک مرد استعداد میتواند راحتتر از مردی که هیچ کدام را نمی فهمد و مرگ را قبول کند، اما سابق برای از دست دادن بیشتر است. مردی بدون استعداد از زندگی طولانی ترسید، اما Epicurus یک بار متوجه شده بود که یک احمق، اگر ابدی ارائه شود، نمی داند چه باید بکنید. @ @ مرد خوشحال است تا زمانی که او تصمیم می گیرد خوشحال باشد و هیچ کس نمی تواند او را متوقف کن. @ @ با آنچه که تو کردم، خوشبختم؟ چرا که نه؟ به طور دائم! @ @ کدام مکان در زمین باید بیشتر دوست داشته باشید؟ جایی که شما از رحم بیرون رفته اید، یک نوزاد فریاد زده، چیزی را درک نمی کنید، حتی شواهدی از چشمان و گوش هایتان؟ یا جایی که آنها برای اولین بار به شما گفتند، درست است، اکنون می توانید بدون نگهبان بروید، شما می توانید با خودتان بروید! @ بهینه ساز چیست؟ مردی که می گوید، بدتر از هر جای دیگری است. اینجا بهتر از بقیه دنیا بهتر بود ما خوش شانس هستیم او با چیزهایی که آنها هستند خوشحال است و او خود را عذاب نمی کند. بدبین بودن چیست؟ مردی که می گوید، همه چیز خوب است اما جا دارد. هر کس دیگر بهتر از ماست. آیا تنها کسانی بودند که شکست خورده بودند؟ او خود را به طور مداوم عذاب می کند. اگر شما نمی خواهید کج بشود، نباید خود را ناراحت کنید. صحبت کمتر، درد کمتری. ابتدا زندگی من از من گرفته شد، و در حال حاضر من حتی از حق محروم هستم ... خودم را حفظ می کنم. بدترین نوع فلج است چه کسی از من استفاده خواهد کرد؟ یک شی از دلسوزی های مردانه - یا خیریه؟ ... @ خواندن آنها باعث بروز احساسات منفی شد، اما آن را نیز به نحوی تخلیه کرد. احساس کردم که واقعا نمی خواهم بیشتر زندگی کنم ... شادی یک معجزه است. تنها چیزی که من نمی خواهم زیر چاقو بمیرم. من ترسیدم، مهم نیست چقدر شما زندگی می کنید و یا سگ زندگی آن بوده است، شما هنوز هم می خواهید زندگی می کنند ... @ ما خیلی متصل به زمین، و در عین حال ما قادر به نگه داشتن آن است. @

مشاهده لینک اصلی
مردی بدون استعداد از زندگی طولانی دلسرد می شود، اما Epicurus یک بار متوجه شده بود که یک احمق، اگر ابدی ارائه شده، نمی داند چه باید بکنید. Cancer Ward (CW) آگاهانه برای حماسه تلاش می کند، به آسانی از فاصله بین خود و هیولا های بامزه Tolstoy و Dostoevsky و در عین حال محدودیت های مواد به خصوص در شرایط اخلاقی. بر خلاف اروپا پس از شواهد، آزمایش شوروی سؤالات متفاوتی داشت و پس از مرگ استالین خود را بپرسید. تقریبا در صورتی که مردم خودخواهی در حال تبدیل شدن به بدبین بودن باشند، گرفتار شدند. من CW را جدا از سایر آثار مهم سلجینیتسین قرار می دهم و آن را به جای Grossmans Forever Flowing، نزدیک تر می کنم، یک رمان دیگر در مورد زندانیان غیرممکن بودن بازگشت - به عادی بودن، به جوانان، به اعتقاد. حافظه دشمن هوشمندانه است، یک چالش. این یک قطعه گروه است - شبیه به اول دایره - که با اختلافات و نگرانی های اجتماعی پوسیدگی می کند. بیماران همه پیامدهای بیماری خود را درونی می کنند. این تنظیم تورم خروشچف در یک کلینیک ازبکستان است. حضور هستیشناسی باعث می شود که خواننده چنین تصور کند استعاره است. نه کاملا مسائل بیشتر ارگانیک هستند - اثرات خالص سازی، آزمایشات نشان می دهد که آنها باز می گردند - به عنوان معنی متافیزیکی معکوس، قابل لمس است، حتی بر روی گوشت بیمار. من در مورد آنچه که فوکو در مورد نمایش این پروتئین از رستگاری عادلانه و احتمالی جمع آوری کرد، بسیار کنجکاو بود.

مشاهده لینک اصلی
Well، چی ما اینجا هستیم؟ یکی دیگر از سرطان های کوچک!تومور شدید تومور، «غیر منتظره، بی معنی و کاملا بدون استفاده» او را مانند یک ماهی بر روی یک قلاب کشید و او را بر روی این بستر آهن ریخت. حلقوی چشمه و عذرخواهی برای یک تشک. @ سولژنیتسین زیبایی در مورد شرایط فیزیکی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی انسان می نویسد. بیش از حد layering هر توجه یکی از طرف دیگر. کتاب های او مرا تحت فشار نمی گذارند، من اسناد قدرتمند و امیدوارانه به قدرت روح انسان می بینم. او با استفاده از طنز و اسناد به عنوان نیروهای بقا. وی از تجربیات خود در مورد داشتن تومور سرطانی در هنگام اردوگاه زندان شوروی حذف شده است و او در نهایت از این بیماری درمان شد. این کتاب در بخش سرطان یک بیمارستان شورا انجام می شود و از بیماری ها و درمان های بسیاری از بیماران مختلف است، بیشتر در بخش مردان. جالب است که اکثر پزشکان زن هستند. بیماران از زمینه های مختلف، نیمکره های سیاسی مختلف، تختخواب در کنار یکدیگر، هر کدام با بیماری های خاص خود، درد و ترس برخورد می کنند. من متوجه شده است که نوشتن Solzhenitsyns چیزی با گوتیک جنوبی جنوبی دارد. آن را در تناقضات خود قرار می دهد: سرعت حرکت از تراژدی عظیم به عملیات روزمره در یک جمله.

مشاهده لینک اصلی
در نهایت، یک کتاب روسی که من واقعا دوست داشتم! این داستان بسیار خوب نوشته شده است، داستان آرام از زندگی روزانه بیماران و کارکنان در یک بخش سرطان در جایی در جمهوری شورای آسیایی در سال 1954، با اندیشه شوروی، آداب و رسوم، ظلم و استعفا، همراه با ترس از مرگ است. فوق العاده جالب است

مشاهده لینک اصلی
بخش سرطان، مانند سایر بزرگان ادبیات روسیه است: انعطاف پذیر، پرشور و پرکار. این رمان بسیار زیبا، به من، بهترین رمان روسی قرن بیستم است و سولژنیتسین یکی از بزرگترین نویسندگان روسیه است که تا به حال زندگی کرده است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بخش سرطان


 کتاب در آغوش آب
 کتاب به سوی بخشش
 کتاب Night Music (Jojo Moyes 6)
 کتاب Silver Bay (Jojo Moyes 5)
 کتاب The Ship of Brides (Jojo Moyes 4)
 کتاب The Peacock Emporium (Jojo Moyes 3)